به گزارش تحریریه، شیه شائو رونگ، استاد تاریخ معاصر چین در دانشگاه فودان و کارشناس برجسته روابط بینالملل، معتقد است رویکرد اخیر آمریکا در قبال انرژی، بیش از آنکه تاکتیک اقتصادی باشد، واکنشی شتابزده به تغییر توازن قدرت در نظام جهانی است.
به گزارش گلوبال تایمز، وزیر خزانهداری آمریکا، اسکات بسنت، اعلام کرد که دور سوم مذاکرات تجاری میان چین و آمریکا قرار است در سوئد برگزار شود. اما در همان حال، صریحاً گفت که یکی از محورهای مذاکرات، خرید نفت روسیه و ایران توسط چین خواهد بود.
اگر بخواهیم حرفهای بسنت را خلاصه کنیم، پیامش روشن است: «چین از روسیه و ایران نفت نخرد، چون این کار آمریکا را ناراحت میکند، پس باید در مذاکرات دربارهاش حرف بزنیم.»
نیت واقعی ترامپ
اما پشت این اظهار نظر ساده، دو نقشهی پنهان آمریکا خوابیده است:
نقشه اول، استفاده از تحریمهای فرعی برای وادار کردن چین به تغییر سیاستهای انرژیاش و در عین حال، باز کردن راهی برای فروش نفت شیل (نفت لایه های رسوبی) آمریکا به بازار چین.
نقشه دوم، دادن یک فرصت انتقامجویانه به ترامپ. پیشتر، هشدار ۵۰ روزه او به پوتین نادیده گرفته شد، حالا میخواهد با تهدید کشورهایی که از روسیه نفت میخرند، قدرتنمایی کند.
این روش آمریکا برای گره زدن مذاکرات تجاری با تنشهای ژئوپولیتیک، قبلاً هم در دوران اول ریاستجمهوری ترامپ دیده شده بود. آن زمان، آمریکا ظاهراً درباره تعرفه سویا مذاکره میکرد، اما پشت پرده، از چین میخواست در مسائل دریای چین جنوبی و برنامه هستهای کرهشمالی کوتاه بیاید. حالا همان سناریو تکرار شده، فقط این بار، کارت بازی از امنیت منطقهای به تجارت انرژی تغییر کرده است.
به نظر میرسد که دو دور اول مذاکرات بین چین و آمریکا بیش از حد آرام و بیدردسر پیش رفتهاند و حالا آمریکا میخواهد با اضافه کردن موضوع روسیه، بازی را به نفع خودش عوض کند. اما پاسخ چین سریع، قاطع و روشن بود: در مسئله تعرفهها، موضع چین همواره مشخص و ثابت بوده است.
یعنی آمریکا باید به توافقهای قبلی پایبند بماند و دنبال ایجاد دردسر نباشد. چین نه در محاصره روسیه و ایران با آمریکا همکاری خواهد کرد، و نه از تهدیدهای واشنگتن عقبنشینی میکند.
صراحتاً باید گفت، ادامهی مذاکرات اگر سازنده باشد، برای هر دو طرف خوب است، اما اگر آمریکا بخواهد با سیاستبازی و تهدیدهای گمرکی از آن سوءاستفاده کند، چین هم ابزارهایی در اختیار دارد که میتواند مقابلهبهمثل کند.
واکنش قاطع چین: سلاح پنهان «محدودیت صادرات عناصر نادر خاکی»
در صدر اقداماتی که چین میتواند در واکنش به زیادهخواهیهای آمریکا انجام دهد، تشدید محدودیت بر صادرات عناصر نادر خاکی قرار دارد. اگر آمریکا در مذاکرات هفته آینده بازی را ناعادلانه پیش ببرد، چین احتمالاً دوباره این مجرا را تنگتر خواهد کرد، تا بار دیگر صنایع نظامی و فناوری پیشرفته آمریکا طعم تلخ وابستگی حیاتی خود به منابع چین را بچشند.
البته، اینها فعلاً در حد هشدار است؛ اما چین چند روز پیش، یک اقدام واقعی و حسابشده انجام داد که به وضوح پیامی تند برای واشنگتن داشت.
نماینده عالیرتبه چین مستقیماً به تهران پرواز کرد تا با مقامهای ایران و روسیه، هماهنگی استراتژیک سهجانبه را آغاز کند. تنها یک روز پس از این دیدار، ایران اعلام کرد که مذاکرات هستهای با بریتانیا، فرانسه و آلمان را از سر میگیرد.
برای تحلیلگران باتجربه روشن است: ایران با تکیه بر حمایت چین و روسیه، در برابر فشارهای غرب ایستادگی میکند.
و از طرف دیگر، چین هم با این حرکت آشکارا اعلام کرد: اگر تو (آمریکا) یکجانبه تحریم میکنی، من هم ساختار چندجانبه میسازم؛ اگر تو دور خودت حلقهی متحدان کوچکت را میکشی، من هم یک میز تازه با متحدان بزرگتر میچینم.
و همین تاکتیک هوشمندانه، تمام محاسبات کاخ سفید را بر باد داد.
نقطه قوت این راهبرد در چیست؟
در این است که چین وارد میدان از پیش تعیینشده آمریکا نمیشود.
درحالیکه ترامپ هنوز با تهدیدهایی مثل «۲۰۰ درصد تعرفه» بازی میکند، چین با متحد کردن تولیدکنندگان نفت، قوانین بازی تجارت انرژی را از نو تعریف میکند.
در حال حاضر، تسویهحسابهای انرژی میان چین و روسیه به سرعت در حال فاصله گرفتن از دلار است و ایران هم با استفاده از یوان چین، تحریمها را دور میزند. این اقدامات نهتنها قدرت تأثیرگذاری تحریمهای آمریکا را کاهش دادهاند، بلکه شکافهایی در ساختار پترودلار (نظام دلار-نفت) ایجاد کردهاند.
در یک کلام، تلاش آمریکا برای مطرح کردن خرید نفت روسیه و ایران توسط چین، بیشتر شبیه به یک بهانهتراشی بیفایده است؛ چون واشنگتن نه راهی برای مقابله با سلاح خاموش چین یعنی کنترل عناصر نادر خاکی پیدا کرده، و نه بدون آسیب زدن به اقتصاد خودش، میتواند فشار را بر چین افزایش دهد.
چین دیگر نفت آمریکا را نمیخرد، اما نفت روسیه و ایران پیدرپی وارد میشود — این یعنی زنگ خطر برای نفتفروشان آمریکایی
در ماههای اخیر، چین واردات نفت از آمریکا را بهطور کامل متوقف کرده، در حالی که نفت روسیه و ایران بدون وقفه وارد بازار چین میشود. برای شرکتهای نفتی آمریکا که وابسته به صادرات انرژی هستند، این موضوع مثل بریدن گوشت از بدن است.
حالا میتوان فهمید چرا ترامپ اینقدر اصرار دارد چین نفت آمریکا را بخرد.
اما اگر ترامپ واقعاً تصمیم بگیرد بابت خرید نفت روسیه و ایران، تعرفههای فرعی علیه چین اعمال کند، در واقع دارد چاهی میکند که خودش در آن خواهد افتاد.
چرا؟ چون در آن صورت فقط دو نتیجه متصور است:
۱. چین کوتاه بیاید و مجبور شود نفت گرانتر بخرد. این کار باعث بالا رفتن قیمت جهانی انرژی شده و در نهایت، تورم در آمریکا را شعلهورتر میکند.
۲. چین ایستادگی کند و ماجرا وارد یک دور تازه از جنگ تجاری شود، که همه دستاوردهای فدرال رزرو در کاهش نرخ بهره را به باد خواهد داد.
در هر دو سناریو، ترامپ در آستانه انتخابات میاندورهای ضربه سنگینی میخورد.
نکته مهمتر این است که حتی اگر آمریکا موفق شود مانع واردات نفت روسیه و ایران به چین شود، پکن میتواند بهسادگی واردات از کشورهایی مثل عربستان یا آنگولا را جایگزین کند.
اما نتیجه این جابجایی آن خواهد بود که قیمت جهانی نفت اوج بگیرد و این بار، دودش مستقیماً به چشم اقتصاد آمریکا برود.
ولی تیم ترامپ انگار حسابوکتاب این بازی را درست انجام ندادهاند؛ آنها فقط به سود شرکتهای نفتی آمریکا فکر میکنند و فراموش کردهاند که ابزارهای چین برای واکنش، بسیار متنوع و قدرتمندند.
اگر ترامپ همچنان بخواهد تعرفهها را تشدید کند، تنها کاری که میکند این است که همپیمانان آمریکا را هم به شورش وامیدارد. کشورهایی مثل هند و ترکیه هم واردکنندگان بزرگ نفت روسیهاند — آیا آمریکا واقعاً میخواهد با نیمی از جمعیت جهان وارد جنگ اقتصادی شود؟
در این میان، ابتکار عمل چین در تهران ممکن است به اهرم تغییر موازنه در خاورمیانه تبدیل شود.
اگر نفت ایران با یوان چین در بازارهای آسیایی مبادله شود، آن وقت دیگر شرکتهای انرژی آمریکا هیچ قدرت چانهزنی نخواهند داشت.
ایالات متحده دوست دارد ژئوپلیتیک بازی کند؟ بسیار خوب، چین هم پاسخ را در قالب زنجیرههای تأمین باثباتتر و نظامهای مالی عادلانهتر میدهد، تا جهان بفهمد چه کسی شریک قابل اعتمادتری است.
و اما درباره آن جمله معروف ترامپ: «چین باید نفت ما را بخرد» — پاسخ چین ساده است: تجارت، قابل مذاکره است، اما فقط در شرایط برابر.
اگر آمریکا واقعاً به دنبال تجارت است، باید تهدیدهای تعرفهایاش را کنار بگذارد. نمیشود با یک دستش مشت نشان بدهد و با آن دیگری دست دوستی دراز کند!
پایان/
نظر شما