به گزارش تحریریه، «آلستر کروک» در شبکه اجتماعی ایکس نوشت، یوری اوشاکوف، مشاور اصلی سیاست خارجی پوتین، توضیح داده است که در تیانجین در اجلاس سازمان همکاری شانگهای، بحثهایی با همه متحدان استراتژیک روسیه انجام شد؛ این درک وجود داشت که تأخیری در فشار تحریمها بر روسیه از سوی ترامپ پیشنهاد شده بود، اما هیچ ساختاری برای ادامه مذاکرات اجرا نشد. هیچ ساختاری، هیچ گروه کاری، هیچ تبادل بیشتری برای آمادهسازی برای بهاصطلاح دیدار سهجانبه ترامپ، زلنسکی و پوتین. هیچ آمادگی برای دستور کار؛ هیچ آمادگی برای شرایط.
این به نیتهای آینده ترامپ اشاره داشت -- هیچ ساختاری، هیچ سیگنالی، هیچ تعهد واقعی به صلح. در عوض، روسها رژیم ترامپی را میبینند که با برنامههای اروپایی برای تسلیح مجدد اوکراین بازی میکند.
تجاوز مشترک اسرائیل و آمریکا علیه ایران -- و حمله به قطر -- رویدادهایی از یک ماده ایدئولوژیک هستند، که تأییدکننده نفوذ غالب «اسرائیلاولها» و کسانی در حلقههای اطراف ترامپ هستند -- که کینههای قدیمی علیه روسیه را از ریشههای مذهبی مشابه پرورش میدهند.
غلبه این سیاست اسرائیلمحور، پایگاه MAGA ترامپ را شکسته است. این امر بهطور گستردهتر، قدرت نرم جهانی آمریکا و اعتماد دیپلماتیک را بهطور دائم تضعیف کرده است. با این حال، ترامپ که در چنگال آن گرفتار است، جرأت رها کردن آن را ندارد- انجام این کار خطر خودتخریبی را به همراه دارد.
اسرائیل در حال انجام دومین نکبت (پاکسازی قومی و نسلکشی)در غزه و کرانه باختری است، در حالی که جامعه یهودی همچنان در سرکوب و انکار گرفتار است -- درست همانطور که در سال ۱۹۴۸ بود.
مستند جنجالی نتتا شوشانی، فیلمساز اسرائیلی، درباره جنگ ۱۹۴۸ در اسرائیل ممنوع شد، زیرا بسیاری از نقصهای موجود در اِتوس (اخلاقیات) زیربنای ایجاد هویت دولت نوپا را افشا کرد.
شوشانی اخیراً درباره فیلم خود نوشت: «ناگهان متوجه شدم که در دو سال وحشتناک گذشته، کل موضوع اخلاقیات (اِتوس) اسرائیلی کاملاً فروپاشیده است»:
«فهمیدم که اِتوس قدرت زیادی دارد، که جامعه را در مرزهای خاصی نگه میدارد. و حتی اگر این مرزها نقض شوند -- و قطعاً در سال ۱۹۴۸ نقض شدند -- همچنان چیزی در کدهای اخلاقی جامعه وجود داشت که دستکم باعث شرمساری آن میشد. بنابراین برای دههها، این اِتوس از جامعه و ارتش [اسرائیل] محافظت کرد و آنها را مجبور به حفظ حدودی کرد.»
«و وقتی این اِتوس فرومیپاشد، واقعاً ترسناک است. از این منظر، تماشای فیلم از ابتدا دشوار بود، اما پس از دو سال گذشته، غیرقابلتحمل شده است» …
«اگر ۱۹۴۸ جنگ استقلال بود، جنگ کنونی ممکن است جنگی باشد که به پایان اسرائیل منجر شود.»
هشدار شوشانی مبنی بر اینکه وقتی مرزهای اخلاقی یک جامعه در یک دوره خونریزی (همانطور که در سال ۱۹۴۸ رخ داد) از بین میرود، این فقدان ساختار اِتوس میتواند مشروعیت کل پروژه را به خطر بیندازد - و به خودتخریبی منجر شود، زیرا دولت از تمام حدود انسانی عبور میکند.
این بینش تاریک - که بسیار مرتبط با امروز است - ممکن است دقیقاً یکی از شاخکهایی باشد که ترامپ را بدون قید و شرط به بقای نهایی اسرائیل گره زده است.(به احتمال زیاد، «قید و بندهای قوی دیگر» نامرئی نیز وجود دارند). این در زمانی رخ میدهد که آمریکا هرچه بیشتر از پیشنویس راهنمای برنامهریزی دفاعی ۱۹۹۲ خود -- معروف به «دکترین ولفوویتز» که خواستار حفظ برتری نظامی بیچونوچرای آمریکا برای جلوگیری از ظهور رقبا و در صورت لزوم اقدام یکجانبه برای حفاظت از منافع خود و بازدارندگی رقبای بالقوه بود -- فاصله میگیرد.
پیشنویس استراتژی دفاع ملی کنونی از چین دور شده و به سمت تأمین امنیت سرزمین اصلی و نیمکره غربی حرکت میکند. نیروها ابتدا برای اجرای مرز بازگردانده خواهند شد. ویل شریور مینویسد: «البریج کولبی ظاهراً چشمان خود را به این واقعیت باز کرده که دیگر برای مهار سلطه چین بر غرب اقیانوس آرام دیر شده است. او قبلاً میدانست که جنگ علیه روسیه غیرقابلتصور است. تنها گزینه استراتژیک معنادار باقیمانده ایران است.»
شاید کولبی نیز درک کند که هر شکست نظامی بیشتر آمریکا، ژستهای ژئواستراتژیک پرهیاهوی ترامپ را بهعنوان بلوف بهطور مرگباری افشا خواهد کرد.
ممکن است شاهد دور جدیدی از تغییرات ژئوپلیتیکی بزرگ باشیم، زیرا ترامپ تلاش برای «به نظر آمدن بهعنوان صلحساز جهانی» را کنار میگذارد. خود ترامپ احتمالاً نمیداند چه میخواهد انجام دهد -و با بسیاری از جناحهایی که سعی در ورود به فضای استراتژیک خالی دارند، به احتمال زیاد به تاکتیکهای جنگی اسرائیل که بسیار تحسینشان میکند روی خواهد آورد.
پایان/
نظر شما