به گزارش تحریریه، در تاریخ ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۵، پروفسور دینگ لونگ(丁隆) از مؤسسه مطالعات خاورمیانه دانشگاه مطالعات بینالمللی شانگهای، در ستون «گفتوگوی جهانی» روزنامه گلوبال تایمز مقالهای تحلیلی با عنوان «کشورهای عربی با واقعیت تلخ بیدار شدند» منتشر کرد.
متن کامل مقاله در ادامه آمده است:
کشورهای عربی با واقعیت تلخ بیدار شدند
دور تازهی درگیریهای فلسطین و اسرائیل نزدیک به دو سال است که ادامه یافته است. نه تنها چشمانداز آتشبس همچنان دور از دسترس است، بلکه دامنهی این منازعه پیوسته در حال گسترش و سرریز شدن به مناطق دیگر است. قطر، که یکی از اصلیترین میانجیگران بحران فلسطین و اسرائیل به شمار میرود، چندی پیش هدف حملات هوایی اسرائیل قرار گرفت و شعلههای جنگ به منطقه خلیج فارس کشیده شد. در همان روز، شش کشور عربی دیگر نیز به درجات مختلف هدف حملات فرامرزی اسرائیل قرار گرفتند.
پیامدهای این سرریز خطرناک بسیار جدی است: نه تنها حاکمیت قطر آشکارا نقض شد و حقوق بینالملل لگدمال گردید، بلکه مذاکرات آتشبس در غزه نیز رسماً به «مرگ بالینی» رسید. میتوان گفت سلسله رویدادهای تلخ و خشونتبار اخیر، کشورهای عربی را با شرایطی بهغایت دشوار و بیسابقه روبهرو کرده است.
در همین حال، ارتش اسرائیل با شدت بیشتری شهر غزه را در محاصره گرفته و عملیات نظامی خود را بهطور چشمگیری تشدید کرده است. غزه اکنون به جهنمی زمینی بدل شده است. همزمان، اسرائیل روند ساخت شهرکهای یهودی در کرانه باختری را سرعت بخشیده و سرزمینهای فلسطینی بهطور گسترده در حال بلعیده شدن است.
با این حال، در موضوع فلسطین همه خبرها منفی نیست. تلاشهای دیپلماتیک که از سوی کشورهای عربی مانند عربستان سعودی و نیز برخی کشورهای غربی همچون فرانسه آغاز شده، با شتاب در حال پیشروی است. در آغاز هشتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل، «اعلامیه نیویورک» درباره مسئله فلسطین و اسرائیل، که مشترکاً از سوی بیش از ۴۰ کشور از جمله فرانسه، عربستان و چین ارائه شده بود، با اکثریتی قاطع به تصویب رسید. قرار است سازمان ملل در ۲۲ سپتامبر بار دیگر نشست بینالمللی سطحبالایی درباره «راهحل دو کشوری» برگزار کند؛ در آنجا رهبران چندین کشور رسماً اعلام خواهند کرد که دولت فلسطین را به رسمیت میشناسند. این امر نشان میدهد که مبارزه کشورهای عربی در چارچوب سازمان ملل و حقوق بینالملل نخستین نتایج ملموس خود را به بار آورده است.
اگر به تاریخ منازعات اعراب و اسرائیل نگاه کنیم، موضع کشورهای عربی در قبال مسئله فلسطین تنها پس از مجموعهای از انتخابهای دشوار شکل گرفته است. پنج جنگ خاورمیانه که با خون و آتش همراه بود، سرانجام کشورهای عربی را واداشت تا واقعیت را بپذیرند و راه صلح را برگزینند. در آغاز قرن بیستویکم، کشورهای عربی بهاتفاق، «ابتکار صلح عربی» را تصویب کردند و تصمیم گرفتند مسئله فلسطین را از طریق راهحل دو کشوری حلوفصل کنند. با این حال، این امتیاز بزرگ اعراب صلحی به همراه نیاورد؛ روند صلح خاورمیانه با فراز و نشیب بسیار روبهرو شد و در نهایت، دو طرف دوباره به چرخه خشونت بازگشتند تا اینکه کار به بحران گسترده و فراگیری رسید که امروز سراسر خاورمیانه را دربر گرفته است.
امروز، در مسئله فلسطین دیگر خبری از موضع واحد و منسجم عربی نیست. به دلیل ضعف نظامی و شکافهای داخلی، اسرائیل توانسته از این وضعیت بهرهبرداری کند، و ایمان کشورهای عربی به صلح نیز توسط قدرتهای ثالث مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. آن دسته از کشورهای عربی که راه صلح را انتخاب کردهاند، تمرکز خود را بر توسعه اقتصادی و تحول داخلی نهادهاند و رویارویی نظامی دیگر در دستور کارشان نیست. چه مسیر صلح به نتیجه برسد یا نه، کشورهای عربی اکنون چارهای جز این انتخاب ندارند.
در برابر این بحران عمیق، عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی دست روی دست نگذاشته و بیعمل نماندهاند؛ آنان همچنان در قبال مسئله فلسطین احساس مسئولیت و تعهد خود را نشان میدهند. درگیری فلسطین و اسرائیل باعث شده کشورهای عربی حقایق بیشتری را درباره سیاست منطقهای و بینالمللی دریابند، اهمیت اتحاد و تقویت توان داخلی را بهتر درک کنند، و خواست آنان برای افزایش استقلال راهبردی و تنوعبخشی به شرکای سیاسی و امنیتی بلندتر از گذشته شنیده شود. روند «ابراهیم» برای عادیسازی روابط با اسرائیل متوقف شد و کشورهای عربی دریافتند که آنچه آمریکا «حفاظت امنیتی» مینامد چیزی جز سرابی توخالی نیست؛ بنابراین، معنا و ارزش اتحاد با آمریکا بهطور جدی زیر سؤال رفته است.
بیتردید، در شرایطی که آتش جنگ در خاورمیانه شعلهور است، سخن گفتن از صلح پایدار میان فلسطین و اسرائیل لوکس و غیرواقعبینانه به نظر میرسد. منطق اصلی که همچنان باعث طولانی شدن و سرریز این بحران میشود، ریشه در سیاست داخلی اسرائیل، برتری نظامی آن و جانبداری و چشمپوشی ایالات متحده دارد.
تلاشهای دیپلماتیک کشورهای عربی با واقعیت تلخ و خشن جنگ فاصله دارد و نتایج آن شاید برای اسرائیل بیاهمیت باشد. با این همه، جامعه بینالمللی نباید در برابر این واقعیتهای بیرحم تسلیم بدبینی شود. برعکس، باید دید که با دگرگونی سریع اوضاع در هفتههای اخیر، کشورهای عربی، چین و دیگر اعضای جهان جنوب و حتی شماری از کشورهای غربی فعالانه به میدان آمدهاند تا برای حل مسئله فلسطین در عرصه سیاست، دیپلماسی و حقوق بینالملل مبارزه کنند. این تلاشها در حال بازسازی افکار عمومی جهانی است و معیارهای داوری درباره حق و باطل در موضوع فلسطین و اسرائیل دستخوش تغییر شده است.
مسئله فلسطین بار دیگر در مرکز توجه جامعه جهانی قرار گرفته و «راهحل دو کشوری» پشتیبانی بیسابقهای به دست آورده است. موج عظیمی از کشورها و ملتها، که خواستار به رسمیت شناختن دولت فلسطین و پشتیبانی از حق حیات ملی فلسطینیان هستند، در حال شکلگیری است. همانطور که میگویند: «آنکه راه حق را پیش گیرد یاری بسیار خواهد یافت، و آنکه از راه حق بگردد یاری اندک.» کشورهای متجاوز که با تکیه بر زور بیمحابا حاکمیت، حقوق بینالملل و قواعد جهانی را لگدمال میکنند، سرانجام بهای سنگین آن را خواهند پرداخت.
در چشمانداز تاریخی، مسیر کلی مسئله فلسطین اکنون در حال بازآفرینی است. موضعگیری مشترک کشورهای عربی در دوحه و نیویورک، هم فریادی علیه بیعدالتی تاریخی است و هم ندایی برای دفاع از آرمان عادلانه مردم فلسطین.
از دید من، تلاشها و فریادهای امروز کشورهای منطقه و جامعه جهانی هرگز بیهوده نخواهد بود و سرانجام پایههای حل مسئله فلسطین بر اساس «راهحل دو کشوری» را خواهد ریخت. کشورهای عربی که با واقعیت تلخ درگیری فلسطین و اسرائیل هوشیار شدهاند، اکنون پا به «عصر بیداری» گذاشتهاند.
پایان/
نظر شما