به گزارش تحریریه، در ۲۳ اکتبر ۲۰۲۵، ژو بو(周波)، پژوهشگر مرکز مطالعات راهبردی و امنیتی دانشگاه تسینگهوا و کارشناس ویژه انجمن چین، به دعوت هفتهنامه آمریکایی تایم (TIME)، مقالهای با عنوان «چگونه ترامپ میتواند از جنگ بر سر تایوان جلوگیری کند» منتشر کرد.
تا این لحظه، رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، در امور مربوط به چین فقط یک تصمیم درست گرفته است: جلوگیری از عبور ترانزیتی ویلیام لای چینگته، رهبر منطقه تایوان، از نیویورک در جریان سفر او به آمریکای لاتین در ماه ژوئیه.
این در حالی است که دو سال پیش، جو بایدن به تسای اینگوِن، رهبر وقت تایوان، اجازه عبور داده بود. افزون بر این، ترامپ بهصراحت اعلام کرده است که نمیخواهد با چین وارد جنگ شود؛ موضعی که کاملاً با چهار بار «لغزش زبانی» بایدن درباره «دفاع از تایوان» تفاوت دارد.
این رویکرد محتاطانه ترامپ قابل توجه و قابل دفاع است. در نهایت، تنها موضوعی که میتواند دو غول جهانی—چین و آمریکا—را به سوی یک درگیری تمامعیار بکشاند، مسئله تایوان است. چین بیتردید متحد خواهد شد؛ مسئله فقط این است که چگونه.

بازدید لای چینگته، رئیسجمهور تایوان، از پایگاه هوایی سونگشان در تایپه
آیا چینِ روزبهروز نیرومندتر با اعتمادبهنفس بیشتر بهدنبال وحدت مسالمتآمیز خواهد بود، یا اینکه بهتدریج صبر خود را از دست خواهد داد و نهایتاً به زور متوسل خواهد شد؟
پاسخ کوتاه آن است که این موضوع، به دولت تایوان بستگی دارد.
اگرچه تسای اینگوِن و لای چینگته هر دو از حزب دموکراتیک ترقیخواه هستند و شیفتگان «هویت ملی تایوانی» بهشمار میروند، اما لای چنگته که خود را کارگزار واقعگرای استقلال تایوان معرفی میکند، خطرناکتر به نظر میرسد. او در حال حاضر با بهانه مقاومت در برابر نفوذ در پی محدود کردن تبادلات مردمی دو سوی تنگه است، سرزمین اصلی چین را قدرت متخاصم خارجی مینامد و بر اساس همین تعریف، ۱۷ راهبرد را برای تهدید و ارعاب گروههای مختلفی که از تبادلات مردمی میان دو سوی تنگه حمایت میکنند، معرفی کرده است.
در واقع، طرح «قدرت متخاصم خارجی» از سوی لای چنگته، خط قرمز پکن را لمس کرده است—یعنی خارج کردن تایوان از چین.
در قانون ضد جداییطلبی صراحتاً آمده است که «چنانچه احتمال وحدت مسالمتآمیز کاملاً از بین برود، کشور میتواند از ابزارهای غیرمسالمتآمیز استفاده کند».
با رسیدن شرایط به این نقطه، پرسش این است: پکن تا چه اندازه دیگر میتواند صبور بماند؟

در حال حاضر، چین و آمریکا هر دو راهبردی دوگانه در پیش گرفتهاند: از یک سو حفظ ابهام راهبردی و از سوی دیگر آمادگی برای بدترین سناریو.
بهطور مشخص، چین در اطراف جزیره تایوان بهطور گسترده بر حجم رزمایشهای نظامی افزوده است، و آمریکا نیز در امتداد زنجیره اول جزایر—که ژاپن، کرهجنوبی و فیلیپین را به هم متصل میکند—در حال تقویت استقرارهای نظامی خط مقدم است.
با این حال، چین هرگز جدول زمانی اتحاد اعلام نخواهد کرد، و آمریکا نیز همچنان درباره اینکه اگر چین اقدام نظامی انجام دهد آیا از تایوان دفاع خواهد کرد یا نه، سکوت میکند.
اما برای آمریکا، با ادامه رشد قدرت ملی چین و همچنین مزیت جغرافیایی آن در نزدیکی منطقه درگیری فرضی، زمان دیگر به نفعش نیست. حتی نمیتواند روی متحدانش حساب کند: ژاپن و استرالیا هر دو درخواست آمریکا برای تعهد به کمک در صورت درگیری با چین بهخاطر مسئله تایوان را رد کردهاند و تأکید میکنند که هرگونه تصمیمگیری صرفاً بر عهده دولت وقت خواهد بود.
اگر جلوگیری از ورود به جنگ با روسیه بر سر اوکراین برای آمریکا یک اولویت بوده، قطعاً جلوگیری از جنگ با چین—دومین اقتصاد بزرگ جهان و همچنین یک قدرت هستهای—نیز باید در راستای بالاترین منافع ملی واشنگتن باشد. پس رئیسجمهور ترامپ چه باید بکند؟
نقشه راه واشنگتن
نخست، ترامپ میتواند این قاعده را وضع کند که رهبران منطقه تایوان حق عبور ترانزیتی از شهرهای مهم آمریکا همچون نیویورک و واشنگتن را نداشته باشند. عبور از این شهرها با عبورهای قبلی از هونولولو یا لسآنجلس تفاوت دارد؛ مقامهای تایوانی با چنین توقفهایی میکوشند آزمایش کنند که آیا واشنگتن در برخی موضوعات حساس موضع خود را تغییر داده است یا نه.

دوم، ترامپ باید زیردستانش را بهتر مدیریت کند. طی ده سال گذشته، بسیاری از ژنرالهای آمریکایی پیشبینیهای هولناکی درباره زمان اقدام نظامی چین علیه تایوان مطرح کردهاند. بهعنوان نمونه، ژنرال نیروی هوایی مایک مینیهان در یادداشتی در سال ۲۰۲۳ ادعا کرده بود که حس غریزی او میگوید چین و آمریکا ظرف دو سال وارد جنگ خواهند شد. پنتاگون بلافاصله این گفته را رد کرد و گفت چنین موضعی بازتاب سیاست رسمی وزارت دفاع نیست.
همینطور، پیت هگست، وزیر جنگ آمریکا، در ماه مه امسال هشدار داده بود که اقدام نظامی چین علیه تایوان در آستانه وقوع است و احتمالاً در سال ۲۰۲۷ رخ خواهد داد. این اظهارات کاملاً با موضع وزیر پیشین دفاع، لوید آستین، تفاوت دارد؛ آستین نیز در نشست شانگریلا تأکید کرده بود که اقدام نظامی چین نه «در آستانه وقوع» است و نه «اجتنابناپذیر».
سوم، ترامپ باید همانگونه که در برابر انتقادهای دیمیتری مدودف، رئیسجمهور و نخستوزیر پیشین روسیه، از سیاست خارجی او واکنش نشان داد، به لای چینگته نیز هشدار دهد که «محتاط سخن بگوید و عمل کند». برای این موضوع سابقه نیز وجود دارد: در سال ۲۰۰۳، چن شوییبیان، رهبر حزب دموکراتیک ترقیخواه، بحث برگزاری همهپرسی مرتبط با روابط دو سوی تنگه را مطرح کرد و جورج بوش پسر، رئیسجمهور وقت آمریکا، فوراً او را مورد سرزنش قرار داد.
چهارم، ترامپ باید دستور دهد مربیان نظامی آمریکایی که در تایوان به آموزش نیروهای نظامی مشغولاند، از این منطقه خارج شوند. در بیانیه مشترک ۱۹۷۲ چین و آمریکا بهصراحت آمده است که نیروهای مسلح و تأسیسات نظامی آمریکا باید از تایوان خارج شوند. افزون بر این، آیا چنین آموزشهایی واقعاً اثربخش است؟ حتی ارزیابیهای داخلی تایوان نیز میگویند که سطح آمادگی رزمی ارتش این جزیره بسیار پایین است و سربازان آن حتی «سربازان توتفرنگی» لقب گرفتهاند. ما یینگجئو، رهبر پیشین تایوان، نیز گفته بود که در صورت وقوع درگیری نظامی با سرزمین اصلی، «نبرد نخست همان نبرد آخر خواهد بود».
پنجم، ترامپ باید مقامهای تایوانی را تشویق کند که توافق ۱۹۹۲ میان سرزمین اصلی و تایوان را بپذیرند و گفتوگوهای دو سوی تنگه را از سر بگیرند. پکن پیشتر اعلام کرده است که «بر اساس اصل یک چین واحد، درباره هر موضوعی میتوان گفتوگو کرد». این بهترین مسیر برای کاهش تنشهای دو سوی تنگه است و میتوان بر همین پایه، مسائل بعدی را مرحلهبهمرحله پیش برد. اما اگر تایوان از پذیرش «اصل یک چین» سرباز زند، مسئله دیگر «آیا درگیری رخ خواهد داد» نخواهد بود، بلکه «اینکه چه زمانی رخ خواهد داد» مطرح میشود.
رئیسجمهور ترامپ میخواهد در حافظه جهانی بهعنوان سازنده صلح باقی بماند. او اکنون قدرتی در اختیار دارد که بهنظر میرسد از دوران نخست ریاستجمهوریاش هم بیشتر باشد؛ بنابراین باید از این قدرت برای کاهش خطر در تنگه تایوان استفاده کند. کاری که او نباید انجام دهد، صدور چک سفید امضا برای لای چینگته است؛ چکی که شاید روزی با خون آمریکاییها پر شود.
پایان/













نظر شما