وضعیت فقر و ویژگی های فقرا در دهه گذشته

مرکز پژوهش های مجلس طی گزارشی به بررسی وضعیت فقر و ویژگی های فقرا در دهه گذشته، پرداخت.

به گزارش تحریریه، دفتر مطالعات اقتصادی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در گزارشی، با عنوان «وضعیت فقر و ویژگی های فقرا در دهه گذشته (دهه ۹۰)» تصریح کرده است که دهه‌ ۱۳۹۰ برای اقتصاد ایران پیامدها و دستاوردهای مناسبی در پی نداشت. این موضوع در فرمایشات مقام معظم رهبری نیز مورد تأکید قرار گرفته است، به‌گونه‌ای‌که فرمودند: «آمارهای اقتصادی دهه‌ ۹۰ -آمارهای اقتصاد کلان کشور- حقّاً و انصافاً خرسندکننده نیست: آمار مربوط به رشد تولید ناخالص داخلی، آمار مربوط به تشکیل سرمایه در کشور، آمار مربوط به تورّم، آمار مربوط به رشد نقدینگی؛ اینها خرسندکننده نیست. ... خب، آثار این حقایق در زندگی مردم هم نمود پیدا کرده. اینکه درباره معیشت مردم اظهار نگرانی می‌کنیم، مربوط به همین چیزها است.». همان‌گونه که در فرمایشات مقام معظم رهبری نیز نمود پیدا کرده است، نرخ‌های تورم بالا و رشدهای اقتصادی پایین باعث شد تا خانوارهای ایرانی در این دهه با کاهش رفاه مواجه شوند.

مطالعه مرکز پژوهش‌های مجلس در دو بخش مروری بر وضعیت فقر و مروری بر ویژگی‌های فقرا، تلاش دارد تا تصویر دقیق‌تری از وضعیت فقر و ویژگی‌های فقرا در دهه ۱۳۹۰ ارائه کند.

در بخش نخست گزارش مرکز پژوهش‌هیا مجلس در خصوص مروری بر وضعیت فقر، نتایج نشان می‌دهد که افزایش و تعمیق فقر در ایران در دهه‌ ۱۳۹۰ را نشان می‌دهد. خط فقر متوسط کشوری در سال ۱۴۰۰ به‌طور سرانه یک میلیون و ۶۸۰ هزار تومان بوده که این عدد برای یک خانوار چهارنفره برابر ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان خواهد بود . با این اعداد، نرخ فقر یعنی درصد جمعیت زیر خط فقر مطلق در کشور در سال ۱۴۰۰ برابر ۳۰/۴ درصد بوده است. نرخ فقر در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال ۱۳۹۹ مقدار ۰.۹ واحد درصد کاهش یافته که باعث شده در حدود ۷۰۰ هزار نفر از جمعیت فقرا کاسته شود. به‌طورکلی نرخ فقر از سال ۱۳۸۵ (با ۱۵ درصد) روند فزاینده‌ای داشته و از سال ۱۳۹۷ به بعد بالای ۳۰ درصد رسیده است.

همچنین شکاف فقر که فاصله‌ فقرا تا خط فقر را اندازه‌گیری می‌کند؛ در سال‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به بالاترین مقدار خود یعنی حدود ۲۷ درصد رسیده است.

بررسی مصارف خانوار در سال‌های گذشته نیز کاهش در رفاه خانوار را تأیید می‌کند. نگاهی به مصرف خوراک خانوار، سه اتفاق به‌طور هم‌زمان شامل اول افزایش سهم خوراک از کل هزینه‌ خانوار، دوم کاهش کل خوراک خانوار یعنی کاهش کالری دریافتی و سوم کاهش کیفیت کالری دریافتی خانوار، را نشان می‌دهد.

ضمن آنکه با افزایش قیمت مواد غذایی به‌خصوص از سال ۱۳۹۷ و کاهش درآمدهای خانوار - ازآنجاکه خوراک کالای ضروری است ـ خانوار مجبور شده تا سهم بیشتری از هزینه‌هایش را به خوراک اختصاص دهد، ازاین‌رو سهم خوراک از هزینه‌های خانوار از ۲۹ درصد در سال ۱۳۹۶ به بیش از ۳۲ درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده است. همچنین هم‌زمان، خانوار نتوانسته همان سطح قبلی از خوراک را حفظ کند و کالری میانگین کالری دریافتی از ۲۴۳۱ سرانه در روز در سال ۱۳۹۶ به ۲۱۸۲ در سال ۱۴۰۰ رسیده است.

همچنین سهم مسکن از کل هزینه‌های خانوار به‌عنوان دیگر کالای ضروری نیز از ۲۳ درصد در سال ۱۳۹۰ به ۲۷ درصد در سال ۱۴۰۰ افزایش یافته است.

بررسی‌های هزینه‌های غیرضرور خانوار نیز نشان از کاهش رفاه خانوار دارد. سهم آموزش از کل هزینه‌های خانوار در دهه‌ ۱۳۹۰ بیش از ۵۰ درصد کاهش یافته که می‌تواند خطر افزایش فقر بین‌نسلی را داشته باشد.

در گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس در خصوص مروری بر ویژگی‌های فقرا، عنوان کرده است که علل فقر در دو دسته‌ کلی قرار دارد: اول وضعیت کلی اقتصاد کلان است که باعث فقیرتر شدن همه‌ مردم می‌شود. اتفاقی که در دهه‌ ۱۳۹۰ در اقتصاد ایران رخ داده و نتایج این مطالعه نیز نشان می‌دهد که فاصله‌ خانوارهای بالای خط فقر نیز با خط فقر در طول زمان کمتر شده است.

اما دوم علل خرد و در سطح خانوار فقر است. یعنی برخی ویژگی‌های خانوار باعث فقر شده و ممکن است به گرفتاری خانوار در تله‌ فقر منجر شود.

در مطالعه مرکز پژوهش‌های مجلس وضعیت فقرا در شش ویژگی‌ وضعیت شغلی سرپرست خانوار، وضعیت تحصیلی سرپرست خانوار، وضعیت سنی سرپرست خانوار، وضعیت جنسی سرپرست خانوار، وضعیت ساختار خانوار و وضعیت مسکن خانوار، مورد بررسی قرار گرفته است.

وضعیت شغلی سرپرست خانوار نشان می‌دهد که صِرف برخورداری از شغل در مناطق روستایی با احتمال زیاد می‌تواند باعث خروج از فقر شده اما در مناطق شهری تأثیر معناداری ندارد: در سال‌های میانی دهه‌ ۱۳۸۰ و ابتدایی دهه‌ ۱۳۹۰ صرف برخورداری از شغل تفاوت قابل‌توجهی در بین فقرا و غیرفقرا داشت؛ اما به‌مرور زمان با افزایش فقر و همچنین با افزایش اهمیت مشاغل تخصصی، درصد خانوارهای دارای سرپرست شاغل بین فقرا و غیرفقرا تقریباً برابر و حدود ۶۰ درصد بوده است. همچنین برخورداری از شغل رسمی با احتمال زیاد فقر را کاهش می‌دهد: درحالی‌که درصد شاغلان و غیرشاغلان در بین فقرا و غیرفقرا برابر است اما ۳۷ درصد از خانوارهای غیرفقیر دارای شاغل رسمی بوده و این عدد در فقرا ۱۶/۵درصد است. ضمن آنکه برخورداری از شغل غیرساده احتمالاً می‌تواند فقر را کاهش دهد: درصد خانوارهای دارای مشاغل ساده در سال ۱۴۰۰ در بین فقرا حدود ۳۴ درصد و در بین غیرفقرا حدود ۱۵ درصد بوده است. توصیه سیاستی استخراج شده در این بخش، توانمندسازی و آموزش مهارت‌ها و همچنین پوشش بیمه فراگیر خواهد بود.

همچنین در خصوص وضعیت تحصیلی سرپرست خانوار بررسی وضعیت تحصیلی سرپرست خانوار دو نتیجه‌ قابل توجه دارد نخست انکه صِرف باسوادی احتمالاً فقر را کاهش می‌دهد: در سال ۱۴۰۰ نرخ باسوادی در بین سرپرستان خانوار فقیر و غیرفقیر به‌ترتیب ۷۲ و ۸۷ درصد بوده که اختلاف ۱۵ واحد درصدی دارند. دوم آنکه افزایش سال‌های تحصیل احتمالاً فقر را کاهش می‌دهد: غیرفقرا به‌طور متوسط سه سال بیشتر از فقرا تحصیلات کرده‌اند. یک توصیه سیاستی در این بخش ادامه سیاست‌های گسترش سوادآموزی و نهضت‌های سوادآموزی و همچنین افزایش امکان تحصیل به‌خصوص در نواحی روستایی است.

در خصوص وضعیت سنی سرپرست خانوار نیز دو الگوی متفاوت در وضعیت سنی سرپرست خانوار فقیر و غیرفقیر در مناطق شهری و روستایی مشاهده می‌شد نخست آنکه در مناطق شهری، به‌مرور زمان سن سرپرست خانوار غیرفقیر از خانوار فقیر پیشی گرفته است: به‌مرور زمان و با بدتر شدن وضعیت اقتصادی همه‌ گروه‌های درآمدی، سالمندان و افراد با سن بالاتر که از درآمد ثابت برخوردارند نسبت به جوانانی که احتمال یافتن شغل با درآمد ثابت را کمتر دارند، وضعیت بهتری پیدا کرده‌اند. دوم آنکه در مناطق روستایی، سن سرپرست خانوار فقیر بیش از خانوار غیرفقیر است: در مناطق روستایی به‌علت پوشش کمتر بیمه‌های تأمین اجتماعی و همچنین نوع مشاغل که نیازمند فعالیت بدنی است، با افزایش سن و ازکارافتادگی، احتمال فقیر شدن می‌تواند افزایش یابد که افزایش پوشش بیمه روستاییان یکی از سیاست‌هایی است که می‌تواند احتمال فقر را کاهش دهد.

در خصوص وضعیت جنسی سرپرست خانوار نیز شرایط شهر و روستا تقریباً شبیه به هم بوده، اما در روستا اختلاف بیشتر است. نخست آنکه عدم تفاوت زن سرپرستی بین فقرا و غیرفقرا در مناطق شهری: هرچند درصد زن سرپرستی در فقرا در سال‌های قبل در مناطق شهری بیشتر از غیرفقرا بوده اما به‌مرور زمان این فاصله کاهش یافته و در سال ۱۴۰۰ تفاوتی بین نرخ زن سرپرستی در فقرا و غیرفقرا مشاهده نمی‌شود. دوم آنکه درصد بالای زن سرپرستی در فقرا در مناطق روستایی: در مناطق روستایی نرخ زن سرپرستی به‌طور معناداری در بین فقرا بیشتر بوده و در سال‌های میانی دهه‌ ۱۳۹۰ اختلاف بین زن سرپرستی در بین فقرا و غیرفقرا حتی به ۱۱ واحد درصد هم رسیده است. در سال ۱۴۰۰ این اختلاف ۵ واحد درصد بوده است.

همچنین در خصوص وضعیت ساختار خانوار خانوارهای دارای کودک در بین فقرا در سال ۱۴۰۰ در مناطق شهری ۱۴ واحد درصد بیش از خانوارهای دارای کودک در بین غیرفقرای شهری هستند. یک توصیه سیاستی به سیاستگذار این است که باید تمهیداتی برای کاهش هزینه‌های کودکان و پوشش بخش بیشتری از هزینه‌های مربوط به کودک در نظر گرفته شود.

در زمینه وضعیت مسکن خانوار برخورداری از مسکن استیجاری هم یکی از مواردی است که رفاه خانوار را کاهش می‌دهد. نرخ برخوردای از مسکن استیجاری در بین فقرای شهری در حدود ۴ واحد درصد بیش از غیرفقراست. همچنین مستأجران به‌علت پرداخت هزینه‌های اجاره مجبورند تا از سایر هزینه‌های خود و به‌طور خاص از خوراک بکاهند. به‌طوری‌که کالری دریافتی مستأجران به‌طور میانگین همواره پایین‌تر از مالکان بوده است.

متن کامل این گزارش را اینجا بخوانید.

پایان/

۶ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۶:۰۰
کد خبر: 25725

برچسب‌ها

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 7 + 8 =