نقد فیلم تابستان همان سال؛ تابستان هرسالی

«تابستان همان سال» قصد دارد با دید نقادانه به مسائل خانوادگی و اجتماعی بپردازد. اینکه چطور کینه، دروغ، حسادت و سایر رذایل اخلاقی می‌تواند مسیر زندگی شخصی و خانوادگی افراد را تغییر دهد و آنان را به ورطه نابودی بکشاند.

«تابستان همان سال» فیلمی دارم تاریخی است که وقایع آن در تابستان سال 1332 رخ می‌دهد. داستان مردی بهنام عطا است که پس از سال‌ها به خانه مادربزرگ خود برمی‌گردد و خاطرات دوران کودکی خود و جدایی از شخصیت محبوب خودش داوود، را به یاد می‌آورد. زمانی که از خانه عمه الفت دزدی می‌شود و او پسر خواهرش، داوود را مقصر ماجرا می‌داند. الفت برای اینکه شک خود را اثبات کند، عطا را که پسری هفت‌ساله بود پیش آیینه بین می‌برد تا حقیقت را کشف کند. عطا برای خلاصی از این ماجرا مشخصات داوود را بیان می‌کند. الفت از داوود شکایت می‌کند و داوود به شهربانی برده می‌شود و مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد اما داستان به همین‌جا ختم نمی‌شود. روال زندگی داوود، الفت و عطا به‌طور کامل پس‌ازاین ماجرا تغییر می‌کند.

نقد فیلم تابستان همان سال؛ تابستان هرسالی

«تابستان همان سال» قصد دارد با دید نقادانه به مسائل خانوادگی و اجتماعی بپردازد. اینکه چطور کینه، دروغ، حسادت و سایر رذایل اخلاقی می‌تواند مسیر زندگی شخصی و خانوادگی افراد را تغییر دهد و آنان را به ورطه نابودی بکشاند. افرادی که از سر ترس دست به اشتباهات جبران‌ناپذیری می‌زنند و زندگی خانوادگی را در معرض فروپاشی قرار می‌دهند. مهم‌ترین ضعف در فیلم «تابستان همان سال» نداشتن فیلم‌نامه و پی‌رنگ قوی است. این فیلم از منظر زیبایی‌شناسی تصویر چیز کمی ندارد اما در کل حرف خاصی هم برای بیان ندارد. شخصیت‌ها بشدت ناپخته‌اند و در طی فیلم هم قوام پیدا نمی‌کند.

فیلم در مورد تحول درونی شخصیت‌هاست. اینکه آدمی چه سیر و سلوکی را طی می‌کنند تا به شخصیت ایدئال خود دست پیدا کنند اما در این فیلم سیر تکامل شخصیتی افراد روندی نزولی دارد و به‌جایی اینکه افراد به انسان‌های بهتری بدل شوند به افراد خشن‌تر و نامهربان‌تر تبدیل می‌شوند. کلاری در این فیلم نتوانسته از پس شخصیت‌پردازی به‌خوبی بربیاید، برای همین باورپذیری افراد را برای مخاطب مشکل ساخته است. به‌طور مثال شخصیت مادر خانواده، زنی فهیم و مهربان ترسیم‌شده است اما در طی داستان هیچ تلاشی برای ترمیم روابط شکر آب میان دو دخترش نمی‌کند! شخصیت عطا که پسربچه‌ای هفت‌ساله است اما برای رهایی خود از شرایط پیش رو، دروغ می‌گوید و کل خانواده را درگیر مشکلات می‌کند و تا انتهای داستان چندان هم از کرده خود درس نمی‌گیرد. شخصیت ناپخته دیگر داوود است که در روندی غیرمنطقی تنها باکمی ضرب و شتم به عضویت یکی از سازمان‌های منفور ایران، ساواک در می‌آید. یا حضور آیینه بین که هیچ ضرورتی ر داستان نداشته است بیشتر مردم ایران را خرافه‌پرست نشان می‌دهد.مادر عطا که شخصیت منفعل و حلقه‌به‌گوش است که در روندی کاملاً غیرمنطقی اجازه می‌دهد الفت هر کاری با فرزند خردسالش انجام دهد. روند تحولی که در هیچ‌یک از شخصیت‌ها چندان باورپذیر نیست چراکه همه چیز دفعی رخ می‌دهد. شخصیت‌های خوب که در حرکتی غیر منتظره به ضد قهرمان بدل می‌شوند یا شخصیت‌های بد که هیچ خبری از سرنوشت آن‌ها مشخص نمی‌شود و در داستان غیب می‌شوند.

فیلم در مرداد سال 1332 روایت می‌شود اما جز پرتاب چند اعلامیه و دیالوگ کوتاه و رها، دیگر خبری از وقایع مهم آن سال به چشم نمی‌خورد. برای همین این فیلم می‌توانست تابستان هرسالی باشد چراکه سال 1332 موضوعیتی در کل داستان و روند حوادث آن نداشته است.گویی دغدغه کلاری در این فیلم تنها پرداختن به یک خاطره و نوستالژی دوران کودکی است. خاطراتی که تا انتهای فیلم هم برای مخاطب ضرورت بیانش مشخص نمی‌شود. اینکه رذایل اخلاقی بد است بر کسی پوشیده نیست اما آیا این دلیل می‌شود با کمی کتک خوردن به نیروی ساواک بدل شود چندان قابل‌پذیرش نیست؟ یا اینکه به خاطره اختلافات خانوادگی که چندان هم علتش مشخص نیست، آینده یک جوان را به تباهی بکشانند؟ یا سؤال‌های متعددی که در طی فیلم در ذهن مخاطب پدیدار می‌شود اما هیچ پاسخی به آن‌ها داده نمی‌شود.

«تابستان همان سال» یک فیلم خانوادگی در نقد رذایل اخلاقی و عقوبت آن است. فیلم می‌کوشد این نکته را به مخاطب خود یادآور سازد که این رذایل تا چه حد می‌تواند درروند شکل‌گیری شخصیت آدم‌ها یا آینده پیش روی آنان مؤثر باشد اما بیشتر قاب‌بندی‌های شاعرانه آن مخاطب را جذب می‌کند تا قصه.

پایان/

۲ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۸:۰۰
کد خبر: 28908

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 1 + 15 =