اسلام آباد؛ بر سر دوراهی آمریکا یا چین؟!

پاکستان ناگهان همه را شوکه کرد؛ درست بعد از پیروزی غرورآفرین در نبرد هوایی با هند، به‌جای قدردانی از متحد دیرینه خود یعنی چین، بی‌درنگ ترامپ را به عنوان نامزد جایزه صلح نوبل معرفی کرد.

به گزارش تحریریه، رسانه خصوصی توتیاو (متعلق به شرکت فناوری بایت‌دنس چین)، اعلام کرد که پاکستان با نامزد کردن ترامپ برای جایزه صلح نوبل، چالشی جدی را برای استراتژی چین در منطقه ایجاد کرده است.

پاکستان ترامپ را برای جایزه صلح نامزد کرد

در تاریخ ۲۰ ژوئن، دولت پاکستان ناگهان در دل شب بمبی خبری منفجر کرد: «ما دونالد ترامپ را برای دریافت جایزه صلح نوبل سال ۲۰۲۶ نامزد می‌کنیم.»
در نگاه اول، این حرف شاید به شوخی شبیه باشد، اما آن‌ها کاملاً جدی گفتند؛ نه در جلسه‌ای خصوصی، بلکه به‌شکلی رسمی و علنی.

با انتشار این خبر، محافل دیپلماتیک دچار شوک شدند. اما این اقدام تنها یک حرکت نمادین نبود؛ بلکه به آرامی دو چالش ژئوپلیتیکی جدید را برای چین روی میز گذاشت.

اسلام آباد؛ بر سر دوراهی آمریکا یا چین؟!

پیروزی در نبرد ۷۲ ساعته هوایی؛ چین ستون فقرات تجهیزات پاکستان شد

ماجرا باید از چند هفته قبل آغاز شود. اوایل ماه مه، نیروی هوایی هند با حملاتی سنگین به منطقه تحت کنترل پاکستان، تلاش کرد تا «قدرت رهبری منطقه‌ای» خود را به نمایش بگذارد. اما این عملیات به یک شکست تمام‌عیار انجامید.

نیروی هوایی پاکستان این بار با قدرت کامل پاسخ داد؛ با تجهیزات کاملاً چینی: جنگنده J-10CE، سامانه دفاع هوایی HQ-16B و کل سیستم فرماندهی و عملیات مشترک.
در عرض سه روز، شش فروند جنگنده هندی ساقط شد، در حالی که پاکستان حتی یک هواپیما را از دست نداد.
نتیجه: ۰-۶، چنان درخشان که غیرواقعی به نظر می‌رسید.

این پیروزی غرورآفرین باعث شد تا افکار عمومی داخلی به وجد بیاید، روحیه ارتش تقویت شود و در عرصه بین‌المللی نیز صدای «پاکستان قدرت‌مند» شنیده شود.

اما نکته مهم‌تر، نقش چین در این ماجرا بود. چین نه‌تنها لفظی حمایت کرد، بلکه تجهیزات، فناوری و حتی اطلاعات واقعی در اختیار اسلام‌آباد گذاشت.

با چنین زمینه‌ای، همه فکر می‌کردند که روابط چین و پاکستان قرار است از همیشه نزدیک‌تر شود. اما ناگهان، ورق برگشت.

اسلام آباد؛ بر سر دوراهی آمریکا یا چین؟!

تغییر چهره پس از جنگ؟ هدف واقعی تمجید از ترامپ چیست؟

در اواسط ژوئن، ترامپ ناگهان از ژنرال عاصم منیر، رئیس ستاد ارتش پاکستان دعوت کرد تا برای صرف شام به آمریکا بیاید. ظاهراً دیداری دوستانه بود، اما در واقع مقدمه‌ای برای یک سناریوی سیاسی حساب‌شده بود.

ما نمی‌دانیم سر میز شام چه گذشت؛ اما تنها چند ساعت پس از آن، دولت پاکستان رسماً اعلام کرد که ترامپ را برای دریافت جایزه صلح نوبل معرفی می‌کند.

چنین رفتاری، واقعاً عجیب و حتی «مغرورانه» به نظر رسید.
ترامپ هم از این فرصت نهایت بهره را برد. در یک گردهمایی انتخاباتی با شور گفت:
«این، نشانه‌ای از پذیرش رهبری آمریکا توسط جهان اسلام است.»

اما آیا ترامپ واقعاً در این میان کاری برای صلح انجام داده بود؟ نه وساطتی کرد، نه نماینده‌ای فرستاد؛ حتی پشت پرده، به هند چراغ سبز داده و دلگرمی می‌داد.

پس پاکستان دقیقاً دنبال چیست؟

سیاست خارجی واقع‌گرایانه تحت کنترل ارتش؛ چین کنار گذاشته می‌شود؟

برای درک ماجرا، باید به الگوی قدیمی سیاست داخلی پاکستان رجوع کرد.
از سال ۲۰۲۵ به بعد، نقش ارتش پاکستان در اداره کشور پررنگ‌تر شده است.
ژنرال عاصم منیر بارها تأکید کرده: «دیپلماسی باید واقع‌گرایانه باشد و در خدمت منافع کشور.»

یعنی: نه حرف ایده‌آل‌گرایانه، بلکه سود، منابع و معامله. بر اساس همین منطق، همکاری نظامی سر جای خودش؛ ولی موضع‌گیری دیپلماتیک جای دیگری دارد.

در نتیجه، از یک‌سو پاکستان با سلاح‌ها و موشک‌های چینی پیروز می‌شود، اما از سوی دیگر، ترامپ را در سطح بین‌المللی تحسین می‌کند؛ تا در عوض، کمک مالی، کاهش بدهی و توجه سرمایه‌گذاران غربی را جلب کند.

و این، دقیقاً نخستین دردسر چین است.

کریدور اقتصادی چین-پاکستان کمی سرد شده؛ امنیت و اعتماد، هر دو زیر سؤال رفته‌اند

اگر همکاری نظامی را بتوان با خوش‌رویی نادیده گرفت، تغییرات در حوزه اقتصاد نگران‌کننده‌تر است.

از پایان ۲۰۲۴، کریدور اقتصادی چین-پاکستان با چالش‌های امنیتی جدی روبه‌رو شده است.

بمب‌گذاری، تیراندازی و آدم‌ربایی، به‌طور مداوم پروژه‌های چینی و کارکنان چینی را هدف گرفته‌اند. در مه ۲۰۲۵، ایستگاه برق ساخت چین در ایالت بلوچستان هدف حمله‌ای مرگبار قرار گرفت؛ و تحقیقات بعدی نشان داد که احتمالاً پای سرویس‌های اطلاعاتی خارجی در میان بوده است.

اسلام آباد؛ بر سر دوراهی آمریکا یا چین؟!

در این نقطه، دیگر نمی‌توان آن را صرفاً «مشکل نظم عمومی» دانست، بلکه پای تقابل منطقه‌ای در میان است.

چین بلافاصله از اسلام‌آباد خواست تا سطح امنیت را افزایش دهد. سخنگوی وزارت امور خارجه چین در اقدامی نادر از واژه «وخیم» برای توصیف وضعیت استفاده کرد.

و این، دومین چالش بزرگ چین در این رابطه است.

آمریکای قاطع در برابر چین مهربان؟ واقعیت‌های وارونه در روابط بین‌الملل

اگر کمی به گذشته نگاه کنیم، می‌بینیم که تغییر موضع پاکستان در این روزها، اتفاقی نیست. در سال‌های اخیر، بسیاری از کشورها در لحظات حساس تصمیم گرفتند در کنار آمریکا بایستند.

هند، پس از درگیری مرزی با چین، بلافاصله با آمریکا مانور نظامی برگزار کرد و سفارش F-35 داد.
ایران، در ماجرای توافق هسته‌ای، یک حرف به چین می‌زند و حرفی دیگر به غرب.
حتی سنگاپور، بارها در موضوع دریای جنوبی، به‌طور علنی طرف آمریکا را گرفته است.

کمک‌های چین گرچه صمیمی است، اما فاقد قدرت بازدارندگی است؛ و این باعث شده که برخی کشورها احساس کنند: «چین عصبانی نمی‌شود، پس می‌توان بیشتر طلب کرد.»

نمایش جایزه صلح ترامپ، در واقع معامله‌ای ژئوپلیتیکی است

بازگردیم به ترامپ: آیا او واقعاً برای صلح تلاش کرده؟ احتمالش کم است. این بیشتر یک نمایش تبلیغاتی است.

او با استفاده از تریبون پاکستان، به رأی‌دهندگان خود می‌گوید: «هنوز هم می‌توانم جهان اسلام را مدیریت کنم.»

پاکستان نیز از این فرصت برای ارسال پیام مثبت به آمریکا استفاده کرد؛ به امید دریافت وام، ایجاد راه‌های مالی جدید، یا دست‌کم تقویت موقعیتش در مذاکرات با صندوق بین‌المللی پول. (IMF)

جایزه صلح، تنها بهانه‌ای در ظاهر بود؛ معامله واقعی، پشت صحنه انجام شد.

پشت کردن دوستان، آینه‌ای از واقعیت‌های جهانی است

مهربانی نباید با ضعف اشتباه گرفته شود. نیت خیر، باید همراه با مرزهای مشخص باشد. کشوری که همواره از آن انتظار می‌رود درک و تحمل کند، دیر یا زود خود را تنها و آسیب‌پذیر می‌یابد.

در سیاست بین‌الملل، آن‌هایی که هیچ‌وقت خشمگین نمی‌شوند، اغلب باید هزینه‌ها را تنهایی پرداخت کنند.

پایان/

۵ تیر ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰
کد خبر: 32818

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 1 + 2 =