به گزارش تحریریه، مرکز تحلیلهای استراتژیک بایدو، با انتشار گزارشی جامع نسبت به تحولات اخیر در جنوب آسیا، نقش چندبعدی چین در بحران هند و پاکستان را از منظر دیپلماتیک، نظامی و ژئوپلیتیک بررسی کرده است.
*یک. موضع اصلی چین: دیپلماسی متوازن در کنار حمایت راهبردی
در پی آغاز عملیات نظامی «دیوار آهنین» توسط ارتش پاکستان در تاریخ ۱۰ مه ۲۰۲۵، سخنگوی وزارت امور خارجه چین اعلام کرد که پکن با دقت تحولات اخیر میان هند و پاکستان را دنبال میکند و از تشدید اوضاع بهشدت نگران است. چین از هر دو طرف خواست با حفظ خویشتنداری، از تشدید تنشها پرهیز کرده و به مسیر حلوفصل سیاسی و مسالمتآمیز بازگردند.
این موضعگیری ادامه سیاستی است که پکن از ۲۷ آوریل بهصورت پیوسته دنبال میکند. سیاستی که در آن، چین ضمن حمایت از حق حاکمیت و امنیت ملی پاکستان، بر ضرورت کاهش تنشها و جلوگیری از گسترش درگیریها در منطقه تأکید دارد.
این رویکرد چین، تلاشی آشکار برای ایجاد توازن میان حمایت سنتی و راهبردی از اسلامآباد و تمایل به حفظ ثبات منطقهای است. پکن که روابط نزدیکی با هر دو کشور دارد، تلاش میکند از طریق رویکردی فعالانه در دیپلماسی منطقهای، مانع از گسترش بحران در شبهقاره شود؛ بهویژه در شرایطی که هرگونه بیثباتی میتواند پروژههای اقتصادی و ژئوپلیتیکی چین، بهویژه ابتکار کمربند و جاده، را در معرض تهدید قرار دهد.
راهبرد متوازن چین در سه سطح نمود یافته است:
۱. حمایت اخلاقی در کنار مدیریت ریسک
چین همواره بر این نکته تأکید دارد که «بهعنوان دوست دیرینه و شریک راهبردی همهجانبه، نگرانیهای امنیتی مشروع پاکستان را کاملاً درک میکند». این حمایت صرفاً به بیانیههای دیپلماتیک محدود نمیشود، بلکه در اقدامات عملی نیز بازتاب یافته است. از جمله میتوان به اعزام نیروهای دریایی چین به مناطق حساس برای نمایش بازدارندگی، هماهنگی کمکهای اضطراری در چارچوب طرح کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC)، و اجرای تدابیر هدفمند علیه تهدیدات شبهنظامیان بلوچ اشاره کرد.
این اقدامات نشانهای روشن از آن است که پکن تلاش دارد ضمن نمایش پشتیبانی از اسلامآباد، همزمان خطرات درگیری منطقهای و واکنشهای بینالمللی را نیز مهار کند.
۲. پرهیز از مداخله نظامی مستقیم
با وجود آنکه نخستوزیر پاکستان، شهباز شریف، صراحتاً اعلام کرده بود که «چین پشتوانهای قوی برای پاکستان خواهد بود»، اما پکن با دقت و احتیاط مرز حمایت دیپلماتیک را از دخالت نظامی مستقیم جدا کرده است. زمانیکه وزیر خارجه پاکستان، اسحاق دار، مدعی شد که جنگنده چینی J-۱۰C در ساقطکردن یک هواپیمای هندی مورد استفاده قرار گرفته، وزارت خارجه چین تنها با عبارتی کوتاه و معنادار پاسخ داد: «از این موضوع اطلاعی نداریم».
این واکنش، پیام روشنی دارد: پکن نمیخواهد بهصورت مستقیم وارد درگیری نظامی میان دو همسایه هستهای جنوب آسیا شود، حتی اگر یکی از آنها شریک راهبردی دیرینهاش باشد.
۳. ملاحظات مسئولیت بینالمللی و ثبات منطقهای
در چارچوب نهادهای بینالمللی بهویژه سازمان ملل، چین همواره در موضوعات مرتبط با مبارزه با تروریسم، ضمن حمایت از تلاشهای اسلامآباد، از دهلینو نیز میخواهد از سیاسیسازی بیش از حد عملیات ضدتروریستی پرهیز کند. این دیپلماسی دوگانه، که میان حفظ منافع استراتژیک با پاکستان و جلوگیری از تحریک حساسیتهای هند توازن ایجاد میکند، نشاندهنده نگاه بلندمدت پکن به نقش خود بهعنوان یک بازیگر مسئول در نظام بینالملل است.
*دو. پشتیبانی راهبردی: مداخله غیرنظامی در ابعاد چندگانه
حمایت چین از پاکستان در چارچوبی چندلایه و غیرنظامی شکل گرفته که ابعاد اقتصادی، اطلاعاتی و رسانهای را در بر میگیرد. این سازوکار پیچیده، بدون ورود مستقیم به عرصه نظامی، نقش مؤثری در تقویت توان عملیاتی و مقاومت استراتژیک اسلامآباد ایفا میکند.
تأمین زیرساخت و پایداری اقتصادی
در شرایطی که کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) با تهدیدات امنیتی مواجه شده، پکن بهسرعت سازوکارهای اضطراری برای محافظت از بندر گوادر و آبهای اطراف آن را فعال کرده است. در همین راستا، مسیرهای جایگزین برای تردد کالا و تجهیزات لجستیکی طراحی و هماهنگ شده و همچنین چین تأمین برق اضطراری برای مناطق حساس پاکستان را بر عهده گرفته است.
این سیاست موسوم به «صیانت از شریانهای اقتصادی»، تضمین میکند که روند توسعه و فعالیتهای زیرساختی حیاتی پاکستان از آسیبهای مستقیم ناشی از درگیریها مصون بماند.
همکاری اطلاعاتی و تاکتیکی در سطح میدانی
اطلاعاتی که از سوی ارتش هند رهگیری شده، حاکی از آن است که میان اسلامآباد و پکن نوعی مکانیسم تبادل لحظهای اطلاعات میدانی برقرار شده است. سامانههای ماهوارهای چین، دادههایی درباره جابهجایی نیروهای هندی در اختیار ارتش پاکستان قرار میدهند. همچنین، گفته میشود که مشخصات عملیاتی موشک پیشرفته PL-۱۵E، که در سرنگونی جنگنده رافال هند بهکار رفته، بهطور مستقیم با پشتیبانی فنی چین طراحی و هماهنگ شده است.
این همکاریها، هرچند بهصورت غیررسمی، نشان از سطح بالای همافزایی راهبردی میان دو کشور دارد که در مواقع بحرانی، میتواند توازن قوا در منطقه را تغییر دهد.
نبرد در میدان افکار عمومی جهانی
در واکنش به اتهامات هند مبنی بر حمایت پاکستان از تروریسم، چین فعالانه وارد میدان دیپلماسی چندجانبه شده است. پکن با بهرهگیری از سازوکارهای بینالمللی همچون گروه بریکس و سازمان همکاری شانگهای، تلاش میکند موضوع کشمیر را از پرونده جهانی مبارزه با تروریسم تفکیک کند.
در همین حال، اندیشکدههای چینی با انتشار سلسلهگزارشهایی، سیاستهای یکجانبهگرایانه هند در مدیریت منابع آبی کشمیر را به چالش کشیدهاند و افکار عمومی جهانی را نسبت به تبعات ژئوپلیتیکی این اقدامات حساس کردهاند.
*سه. رقابت ژئوپلیتیکی: بازتنظیم روابط سهجانبه چین، هند و پاکستان
تحولات اخیر در جنوب آسیا نهتنها تنشهای جاری را آشکار کرده، بلکه از تغییرات عمیقتری در نظم راهبردی منطقهای پرده برداشته است. در این میان، روابط سهجانبه چین، هند و پاکستان وارد مرحلهای تازه از بازتعریف و توازن شده است.
بهای سنگین خطای راهبردی هند
دولت نارندرا مودی، با نادیدهگرفتن پیشنهاد چین در تاریخ ۲۷ آوریل برای کاهش تنشها، مسیر تشدید بحران را در پیش گرفت. عملیات نظامی هند با نام «عملیات شَفَق سرخ» نهتنها به اهداف راهبردی مدنظر نرسید، بلکه موجب شد دهلینو در دو جبهه به بنبست بخورد: در غرب، با پاسخ قاطع و چندلایه پاکستان در قالب عملیات «دیوار فولادی» مواجه شد و در شرق نیز بهواسطه حضور بازدارنده ناوگان دریایی چین، از جابهجایی ناوهای راهبردیاش عاجز ماند.
افزون بر این، حمله سایبری گستردهای که منجر به فلجشدن ۷۰ درصد شبکه برقرسانی هند شد، ضعف شدید زیرساختهای حیاتی این کشور را بهنمایش گذاشت و موقعیت راهبردی آن را بیش از پیش آسیبپذیر ساخت.
ابتکار عمل تاکتیکی پاکستان
پاکستان با بهرهگیری از راهبردهای جنگ نامتقارن، ابتکار عمل در میدان نبرد را در دست گرفته است. استفاده از تاکتیک «زدوخیز پهپادی» (با پرتاب روزانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ پهپاد)، حملات دقیق به انبارهای موشکی هند و هدفگیری زیرساختهای کلیدی دشمن، موجب شده مزیتهای سنتی ارتش هند در جنگ متعارف خنثی شود.
در این میان، تسلیحات پیشرفتهای چون سامانه پدافندی هونگچی-۹ (HQ-۹) و جنگندههای جیاف-۱۷ تاندر بلاک ۳ که توسط چین در اختیار پاکستان قرار گرفته، شکاف فناوری محسوسی را در برخی محورهای هوایی ایجاد کردهاند و برتری نسبی را به اسلامآباد واگذار کردهاند.
سامانه پدافندی هونگچی-۹
جنگندههای جیاف-۱۷ تاندر بلاک ۳
میدان نبرد قدرتهای بزرگ: چین، آمریکا و روسیه
رقابت قدرتهای جهانی در جنوب آسیا نیز شدت گرفته است. روسیه با بهرهگیری از ابزار انرژی، از طریق قراردادهای تأمین نفت و گاز، بهدنبال اعمال فشار بر هند است. ایالات متحده نیز تلاش میکند با عنوان «همکاری ضدتروریسم» حضور خود را در بحران کشمیر توجیه و تثبیت کند.
در مقابل، چین با اتخاذ رویکردی چندجانبه و غیرمستقیم، در حال تقویت مواضع راهبردی خود در منطقه است. همکاریهای مرزی با نپال برای مهار نفوذ هند، ارائه کمکهای ساختاری به سریلانکا در قالب بازسازی بدهیهای مالی، و همچنین افزایش حضور در مجامع منطقهای، همگی نشان میدهد پکن در حال پیریزی چارچوبی پایدارتر برای امنیت در جنوب آسیاست.
*چهار. مسیر بحران: تصمیمگیری عقلانی در سایه تهدید هستهای
با وجود ادعای پاکستان مبنی بر سرنگونی چندین جنگنده هندی و اسارت خلبانان دشمن، همچنان نشانههایی از امکان مهار بحران و وجود «پنجره کنترلشده» برای پایان تنشها دیده میشود. بهویژه، حضور مؤثر بازیگرانی چون چین، ساختار وابستگی اقتصادی و سازوکارهای بینالمللی، مسیر عقلانیتری را برای خروج از بحران ترسیم میکنند.
نقش «سوپاپ اطمینان» چین در مهار تنشها
چین با اتخاذ رویکردی چندوجهی، عملاً نقش سوپاپ اطمینان برای جلوگیری از انفجار بحران ایفا کرده است. سفارتخانههای چین در سه کشور هند، پاکستان و نپال بهصورت هماهنگ هشدارهای امنیتی منتشر کردند و مناطق حساسی چون کشمیر و مرز نپال-هند را بهعنوان «خط قرمز ژئوپلیتیکی» معرفی نمودند. این اقدام، پیامی روشن به طرفین مخاصمه ارسال کرد: دامنه درگیری نباید از چارچوب جغرافیایی مشخصشده فراتر رود.
وابستگی متقابل اقتصادی بهعنوان عامل بازدارنده
یکی دیگر از عوامل کلیدی در مهار بحران، وابستگی اقتصادی عمیق میان چین و هند است. هند در حال حاضر با کسری تجاری ۱۰۱ میلیارد دلاری در برابر چین مواجه است و حدود ۷۰ درصد از مواد اولیه داروییاش را از چین وارد میکند. این میزان از پیوند اقتصادی، مانعی جدی برای گسست کامل روابط دوجانبه ایجاد کرده و دهلینو را از اتخاذ رویکردی افراطی و پرهزینه بازمیدارد.
فعالسازی سازوکارهای میانجیگری بینالمللی
در سطح جهانی، شورای امنیت سازمان ملل با برگزاری نشست اضطراری، وارد فاز مداخله دیپلماتیک شده است. در همین راستا، طرح پیشنهادی چین برای ایجاد «مکانیسم گفتوگوی سهجانبه» میان دهلینو، اسلامآباد و پکن، با استقبال کشورهای عضو آسهآن روبرو شده است.
اگر طرفین بحران این چارچوب را بپذیرند، میتوان از مدل موفق آشتی عربستان و ایران در سال ۲۰۲۳ الگو گرفت و از طریق اقدامات تدریجی اعتمادسازی، روند کاهش تنشها را وارد مسیر پایدار کرد.
چندبُعدیسازی بحران: آزمون واقعگرایانه برای طرح امنیتی چین
بحران اخیر نهتنها آزمونی برای استحکام «شراکت راهبردی همهجانبه» میان چین و پاکستان محسوب میشود، بلکه میدان واقعی آزمایش برای ابتکار جهانی امنیت چین نیز به شمار میآید. در این شرایط، پکن با چالشی پیچیده روبروست: از یکسو باید مانع فرو رفتن کامل اسلامآباد در گرداب جنگ تمامعیار شود، و از سوی دیگر، مراقب باشد که روابط با دهلینو از مرز رقابت راهبردی فراتر نرود.
در واقع، سیاست چندلایه و بهظاهر مبهم چین در قبال کشمیر، نوعی توازنگری ظریف و هوشمندانه است که به گفته جاگاننات پاندا، کارشناس برجسته مسائل جنوب آسیا: «موضع مبهم چین در قبال کشمیر، در اصل تجلی هنرمندانهای از حفظ موازنه پویا میان دهلینو و اسلامآباد است.»
بدینترتیب، در حالیکه جنگندهها در آسمان خاموش میشوند و توپخانهها سکوت میکنند، آنچه آینده نظم امنیتی جنوب آسیا را تعیین خواهد کرد، نه موشکهاییست که در میدان نبرد شلیک میشوند، بلکه تصمیماتی است که در پشت درهای بسته دفاتر پکن، با ترکیبی از اصولگرایی و انعطاف دیپلماتیک اتخاذ میشود.
پایان/
نظر شما