به گزارش تحریریه، رسانه خصوصی توتیاو (متعلق به شرکت فناوری بایتدنس چین) با نگاهی تیزبینانه به پشتپرده تحولات اخیر، پرده از نقشههای پنهان واشنگتن در آسیا و آفریقا برداشته است.
ترامپ از سفر به چین میگوید؛ ظاهرش دوستانه است، اما باطناً نه چندان صادقانه
در اواخر ژوئن ۲۰۲۵، رسانههای ژاپنی گزارش دادند که ترامپ تمایل دارد به چین سفر کند و گفته میشود قصد دارد جمعی از مدیران ارشد شرکتهای آمریکایی را نیز همراه خود ببرد؛ هدفش هم از یکسو ازسرگیری گفتوگوهای چین و آمریکاست، و از سوی دیگر، باز کردن درهای بازار چین به روی شرکتهای آمریکایی.
در ظاهر، این حرکت بیشتر شبیه یک اقدام «در راستای همکاری» به نظر میرسد.
اما آنچه واقعاً جای تأمل دارد این است که تقریباً همزمان با انتشار این خبر، پنتاگون اعلام کرد در فیلیپین دو پایگاه نظامی جدید ایجاد میکند.
و این پایگاهها نه برای «امداد بشردوستانه» طراحی شدهاند، بلکه مستقیماً رو بهسوی دریای چین جنوبی و تنگه تایوان هستند، با ظرفیت کامل برای استقرار جنگندهها و موشکهای آمریکایی.
نمایی از پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه استراتژیک دریای چین جنوبی
تصادفی است؟ نه احتمالاً.
درست لحظهای که حرف از سفر به پکن زده میشود، آمریکا در دروازه شرقی چین، نیروی نظامی مستقر میکند.
این دیگر دیپلماسی نیست — این یک بازی حسابشده است، یک سنجش واکنش، و یک گام استراتژیک برای محاصره تدریجی.
توافق صلح در آفریقا؟ یا نبرد برای منابع حیاتی؟
در حالیکه توجه رسانهها به سفر احتمالی ترامپ به چین معطوف بود، حرکتی دیگر بیسروصدا در قاره آفریقا شکل گرفت؛ حرکتی که شاید کمتر کسی متوجه عمق راهبردی آن شده باشد.
در ۲۷ ژوئن، دونالد ترامپ در کاخ سفید شخصاً میزبانی مراسم امضای توافق صلح بین رواندا و جمهوری دموکراتیک کنگو را بر عهده گرفت.
در ظاهر، این صحنهای از دیپلماسی صلحطلبانه بود. اما وقتی دقیقتر به متن توافق نگاه کنیم، به بندی برمیخوریم که بلافاصله زنگ خطر را در پکن به صدا درآورد:
دو کشور متعهد شدند که درِ معادن خود را به روی سرمایهگذاران آمریکایی باز کنند.
و این نکته اصلاً ساده نیست. چرا؟ زیرا جمهوری دموکراتیک کنگو بزرگترین ذخایر کبالت در جهان را دارد — مادهای حیاتی در ساخت باتریهای لیتیومی، تجهیزات نظامی و فناوریهای نوین. بهعلاوه، این کشور مملو از ذخایر نادر خاکی، مس و طلاست؛ گنجینهای راهبردی که قلب زنجیره تأمین صنایع پیشرفته را تغذیه میکند.
این یعنی ترامپ، با لبخند صلح، در حال حفر «معدن پشتیبان» برای آمریکاست.
در جریان جنگ تجاری قبلی میان چین و آمریکا، وقتی پکن صادرات عناصر نادر خاکی را محدود کرد، صنایع آمریکایی تا مرز فلج شدن پیش رفتند.
حالا ترامپ با این توافق در آفریقا، یک راه جایگزین برای منابع حیاتی پیدا کرده — نه از مسیر رقابت سالم، بلکه از مسیر دور زدن چین و تضعیف اهرم استراتژیک پکن.
این حرکت، نه همکاری است، نه صلح.
این یک محاصره نرم اما هدفمند است؛ یک استراتژی برای خفهکردن منبع قدرت چین.
پاسخ کوبنده پکن: «هر کس در مهار چین نقش بازی کند، خودش باید تاوانش را بدهد»
در برابر این اقدامات آمریکا، چین این بار هیچ تعارف دیپلماتیکی به خرج نداد؛ پاسخ مستقیم، صریح و بیپرده بود.
وزارت بازرگانی و وزارت امور خارجه چین، تقریباً همزمان موضع گرفتند و اعلام کردند:
«ما از مذاکره برابر حمایت میکنیم؛ اما اگر کشوری بخواهد با قربانیکردن منافع چین، برای خود امتیاز گمرکی از آمریکا بگیرد، قطعاً با واکنش ما روبهرو خواهد شد.»
پیام روشن است: فرقی نمیکند آمریکا باشد یا کشورهایی که سعی دارند «از هر دو طرف نفع ببرند» — اگر کسی زیر لوای همکاری، به دنبال محدودسازی چین باشد، باید منتظر اقدام متقابل باشد.
این پاسخ، نه پیشدرآمد یک سفر دیپلماتیک، بلکه اولین جملهای است که پکن خطاب به هر مذاکرهکنندهای بیان میکند.
میخواهید بیایید؟ بفرمایید.
اما اگر برای بازی دادن ما آمدهاید، اصلاً حرفش را هم نزنید.
دردسرهای ترامپ در داخل؛ صدای اختلاف از دل جناح خودی
اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود. نکته جالب اینجاست که حتی در داخل کمپین ترامپ هم بر سر چین اختلاف نظر وجود دارد.
به گزارش والاستریت ژورنال در تاریخ ۲۵ ژوئن، بسیاری از مشاوران اقتصادی ترامپ همچنان معتقدند که آمریکا نباید در برابر چین نرمش نشان دهد — بهویژه در حوزههای حساس مثل فناوری و سرمایهگذاری.
بخشهایی مثل صنایع نیمهرسانا و تجهیزات نظامی نگراناند که اگر محدودیتها برداشته شود، چین بتواند در بزنگاهها گلوگاه حیاتی آنها را ببندد.
در مقابل، شرکتهای بزرگ آمریکایی در حوزه انرژی، داروسازی و کالاهای مصرفی بهشدت امیدوارند که دوباره به بازار چین بازگردند تا سود و سهم خود را بازیابند.
نتیجه؟ شکاف در میان جامعه تجاری آمریکا هر روز عمیقتر میشود — یکسو مشتاق همکاری، سوی دیگر بیمناک از ضربه متقابل پکن.
و ترامپ؟ در میانه این کشمکش، مثل بیسکوییتی که از دو طرف فشار میبیند، گیر کرده است.
سفر به چین، برای او یک برگ برنده سیاسی به حساب میآید، اما اینکه چطور برود، با چه پیامی برود و چه چیزی روی میز بگذارد، حتی خودش هم هنوز تصمیم نگرفته است.
مهلت معافیت تعرفهای آمریکا، مقدمهای بر طوفانی تازه
اگر کمی جلوتر را نگاه کنیم، یک نقطه عطف کلیدی در تقویم دیده میشود: ۹ ژوئیه.
در این روز، مهلت معافیت از تعرفههای «تناظری» آمریکا به پایان میرسد — همان تعرفههایی که قرار است در ظاهر متقابل و عادلانه باشند، اما در باطن چیز دیگریاند.
ترامپ و تیمش میخواهند تا قبل از این تاریخ، با متحدانی مثل اتحادیه اروپا، ژاپن و کرهجنوبی توافقهایی بر سر تعرفهها ببندند.
اما نکته اینجاست که این توافقها بههیچوجه فقط درباره «کاهش تعرفهها» نیستند.
در دل آنها، شروط پنهانی وجود دارد — از جمله: محدود کردن واردات محصولات خاص از چین، یا بالا بردن استانداردهای فنی برای ورود کالاهای چینی.
ترجمه سادهاش این است: آمریکا دارد متحدانش را وادار میکند که بین واشنگتن و پکن یکی را انتخاب کنند.
و چین هم در پاسخ، خیلی روشن گفته: هر کشوری که منافع ما را فدای این توافقها کند، باید آماده پاسخ ما باشد.
این پیام بیشتر خطاب به همان کشورهایی است که میخواهند هم با آمریکا باشند، هم با چین — همانهایی که هنوز تصمیم قاطعی نگرفتهاند.
پشتوانه چین برای این لحن قاطع چیست؟
شاید بعضی بپرسند: چرا چین اینقدر صریح و بیپرده حرف میزند؟ آیا نمیترسد که تنشها از کنترل خارج شوند؟
اما این قاطعیت، نه از روی هیجان، بلکه از روی اعتماد راهبردی میآید.
مثلاً در حوزه عناصر نادر خاکی، چین بیش از ۷۰٪ ظرفیت فرآوری جهان را در اختیار دارد — و در بخش «عناصر سنگین و حیاتی» عملاً هیچ جایگزینی در سطح جهانی ندارد.
در صنعت، چین تنها کشوری است که تمام زنجیره تولید — از طراحی تا مونتاژ نهایی — را بهشکل کامل در اختیار دارد.
بله، ممکن است یک کارخانه به ویتنام یا مکزیک منتقل شود، اما کل اکوسیستم صنعتی چین، قابل جایگزینی نیست.
علاوه بر این، پکن از مدتها پیش به فکر «تنوع منابع» افتاده و با دهها کشور در آسیای مرکزی، آفریقا و آمریکای لاتین قراردادهای بلندمدت استخراج و مبادله بسته است — یک شبکه امن برای تضمین منابع حیاتی.
بهبیان ساده، چین نهتنها پشتوانه دارد، بلکه مسیرهای جایگزین نیز برای خود ترسیم کرده است.
پکن درگیری نمیخواهد، اما اگر کار به مقابله بکشد، نه بیدفاع است و نه بیبرنامه.
این رقابت راهبردی، تازه در آغاز راه است
ترامپ میگوید که میخواهد به پکن سفر کند اما همزمان، در دریای جنوبی چین پایگاه میسازد، در آفریقا به دنبال تصاحب منابع است، و متحدانش را تشویق میکند که درِ بازارهایشان را به روی چین ببندند یا برایش شرط و شروط بگذارند.
اینجا با یک نبرد چندلایه روبهرو هستیم — نبردی درهمتنیده از منابع، تجارت و دیپلماسی.
چه کسانی واقعاً خواهان همکاریاند و چه کسانی فقط به دنبال آزمودن واکنش پکناند؟
زمان، پاسخ این پرسش را خواهد داد.
پایان/
نظر شما