به گزارش تحریریه، آفریقا همواره عرصهای راهبردی برای قدرتهای جهانی، صحنه رقابتهای پنهان و منبعی غنی از منابع بوده است؛ هر جنگ یا درگیری در این قاره معادلات قدرت را تغییر میدهد. این قاره با بهرهگیری از تضاد منافع جهانی، نقش تعیینکننده دارد.
ایران اما بهدلیل تفاوتهای ایدئولوژیک و راهبردی، مسیر نفوذ در آفریقا را دشوار مییابد. با این حال، تصویر کنونی تغییر کرده است؛ گرایشهای ضدغرب در قاره سیاه آشکارتر شده و جنگ اخیر اسرائیل علیه ایران این روند را تقویت کرده است. آفریقا اکنون محیطی حساس و فرصتمحور برای نفوذ ایران به شمار میرود.
در آغوش ایران!
با وجود نقش محدود ایران در آفریقا نسبت به دیگر قدرتها، بسیاری معتقدند عقبنشینی غرب، بهویژه خروج فرانسه از غرب قاره، فرصتی راهبردی برای گسترش نفوذ ایران فراهم کرده است. توافقنامه همکاری ایران و نیجر در آوریل ۲۰۲۵ نشان میدهد تهران در پی بهرهبرداری از خلأ ناشی از خروج فرانسه از مستعمرات پیشین خود است، هرچند نبود بیانیههای رسمی مانع قطعیتبخشی به این اهداف است.
ایران برای تحقق برنامههای خود در آفریقا دو مسیر را دنبال میکند: نخست تعامل با دولتها و نهادهای رسمی، و دوم تکیه بر جوامع شیعی و گروههای شبهنظامی. در سطح دولتی، تمرکز ایران بر گسترش حضور امنیتی و نظامی در شرق قاره و بهویژه شاخ آفریقاست.
این کشور از طریق فعالیتهای اطلاعاتی و امنیتی و نیز با اتکا بر بازوهای منطقهای مانند حوثیها در یمن، به دنبال تثبیت جایگاه خود است. نشانههای این حضور در استفاده ایران از بنادر مصوع و عَصَب اریتره و همچنین پورتسودان برای انتقال محمولههای نظامی آشکار است.
رویکرد ضد غربی مکانیسمی برای تشیع
امروزه گروههای پیرو مذهب شیعه در شمار زیادی از کشورهای آفریقایی حضور دارند: تنها در نیجریه حدود پنج میلیون نفر شیعه زندگی میکنند. در کشورهای سنگال، سیرالئون، غنا، لیبریا، ساحل عاج، مالی، گینه بیسائو و گینه کوناکری نیز پیروان شیعه وجود دارند؛ همچنین در شرق و جنوب قاره، مانند کنیا، تانزانیا و آفریقای جنوبی.
کارشناسان معتقدند نفوذ ایران در آفریقا بنا به چند علت رو به افزایش است؛ مهمترین آنها عبارتاند از: رشد جمعیت شیعیان در غرب، شرق و جنوب آفریقا و وجود جوامع عربتبار شیعه که تأثیر زیادی در قاره دارند. این عوامل برای ایران بهویژه پس از تحولات جهان عرب و تأثیر آن بر محور مقاومت بسیار اهمیت یافته است.
پس از جنگ اسرائیل علیه ایران
در ۱۳ ژوئن، اسرائیل حملهای گسترده علیه ایران انجام داد تا توان هستهای و سامانههای موشکی این کشور را نابود کند. این رخداد و همچنین جنگ اسرائیل علیه غزه میتواند موازنههای قدرت در خاورمیانه و اتحادهای راهبردی را تغییر دهد. ایران در برابر واقعیتی تازه قرار گرفته که احتمالاً آن را به تقویت روابط با آفریقا سوق میدهد.
از منظر آفریقایی، جنگ غزه بهعنوان نبردی رهاییبخش مشابه مبارزات ضداستعماری تعبیر شده و همین امر به کاهش نفوذ اسرائیل در قاره انجامیده است؛ نمونه بارز آن اقدام آفریقای جنوبی در سال ۲۰۲۳ برای شکایت از اسرائیل در دادگاه بینالمللی به اتهام نسلکشی است.
این تحولات بر روابط تهران و آفریقا سایه انداخته و ایران را بهعنوان بازیگری منطقهای معرفی کرده است که توانسته واقعیتی تازه در منطقه تحمیل کند، با آمریکا بهطور مستقیم درگیر شود و قدرت پاسخگویی خود را نشان دهد. با توجه به واکنشهای آفریقایی و تحلیل کارشناسان، ایران میتواند روابط خود را در این قاره فراتر از چارچوب محدود گذشته گسترش دهد و جایگاهش را بهعنوان قدرتی نظامی و منطقهای تثبیت کند.
کارشناسان بر این باورند که مانعی جدی برای بازتنظیم روابط آفریقا با ایران وجود ندارد؛ زیرا جنگ اخیر نشان داد اسرائیل بدون حمایت واشنگتن توان چندانی ندارد و دیگر در نگاه بسیاری از آفریقاییها قدرت شکستناپذیر پیشین نیست.
هرچند برخی تحلیلگران معتقدند این جنگ الزاماً تغییر اساسی در روابط ایران و آفریقا ایجاد نمیکند، اما ایران میتواند آفریقا را فرصتی برای شکستن انزوای بینالمللی بداند، از ظرفیت آرای این کشورها در سازمان ملل استفاده کند، بخشی از شرکای از دسترفتهاش در غزه و لبنان را جبران نماید و حتی آفریقا را جایگزین آنها سازد.
افزون بر این، قاره میتواند مسیرهایی برای دسترسی دریایی، تقویت نفوذ ایران در شاخ آفریقا، بهرهبرداری از منابع طبیعی، بازاری برای سلاحهای ایرانی و بستری برای سرمایهگذاری در کشاورزی فراهم آورد.
منبع: اندیشکده تهران
پایان/
نظر شما