به گزارش تحریریه، «شورای روابط خارجی» آمریکا که یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین اتاق های فکر در ایالات متحده است در تحلیل حملات روز 31 خرداد ایالات متحده به تاسیسات اتمی ایران را دارای تأثیری بازدارنده بر رژیم جهانی عدم اشاعه دانست که باعث تمایل کشورها به پنهانکاری به جای همکای با آژانس می شود.
در بخش ذیل ترجمه متن کامل این گزارش ارائه شده است:
تأثیر بازدارنده حملات ایالات متحده به تأسیسات هستهای ایران بر رژیم جهانی عدم اشاعه
کشورهایی که فاقد سلاح هستهای هستند، ممکن است پس از حملات اخیر آمریکا به مراکز هستهای ایران، به این باور برسند که پایبندی به شفافیت و همکاریهای بینالمللی در چارچوب رژیم منع اشاعه، دیگر تضمینی برای امنیت آنان فراهم نمیآورد. آنچه تا پیش از این بهعنوان یکی از اصول تثبیتشده نظم جهانی تلقی میشد، اکنون میتواند بیش از آنکه مزیتی برای کشورها داشته باشد، آنها را در معرض تهدید قرار دهد.
ارتش ایالات متحده در تاریخ ۲۱ ژوئن به کارزار بمباران اسرائیل علیه ایران پیوست و سایتهای هستهای نطنز، فردو و اصفهان را با بمبهای نفوذگر به پناهگاهها (bunker-buster) و موشکهای کروز هدف قرار داد. هنوز مشخص نیست که آیا ایران همچنان مسیر دستیابی به سلاح هستهای را در اختیار دارد یا خیر، و نیز معلوم نیست که آیا هیچیک از قابلیتهای غنیسازی یا مواد شکافتپذیر آن به زیرزمین منتقل شدهاند یا نه. اما عملیات «چکش نیمهشب» (Operation Midnight Hammer) در خلأ رخ نداد؛ احتمالاً این عملیات تأثیر بازدارندهای بر تلاشهای جهانی برای عدم اشاعه هستهای خواهد گذاشت، زیرا دولتها ممکن است اکنون تصمیم بگیرند که شفافیت در این حوزه، بیش از آنکه ضامن امنیت باشد، تهدیدآفرین است.
برای جلوگیری از ارسال این پیام که کشورهای جویای سلاح هستهای باید از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج شده و فعالیتهای خود را پنهان کنند، ایالات متحده و ایران باید نقش مهم آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) — نهاد سازمان ملل متحد مسئول نظارت بر فعالیتهای هستهای — را تقویت کنند. هنوز بازرسهای آژانس در ایران حضور دارند که توانایی بازرسیهای میدانی را دارند و میتوانند به تأیید محل نگهداری مواد شکافتپذیر ایران و وضعیت برنامه هستهای آن کشور کمک کنند. متأسفانه، مجلس ایران دو روز پس از حملات ایالات متحده، گامهای اولیهای برای تعلیق همکاری با آژانس برداشت.
قدرت برای ایجاد حقانیت
در تاریخ ۱۳ ژوئن، اسرائیل کارزار بمباران خود را برای محدودسازی برنامه هستهای ایران آغاز کرد، پس از آنکه ایران تقریباً ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم را تا غنای ۶۰ درصد غنیسازی کرده بود — سطحی بسیار فراتر از آنچه برای مصارف صلحآمیز ضروری است. یک روز پیش از آن، آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای نخستین بار در دو دهه گذشته، ایران را بهطور رسمی مورد توبیخ قرار داد، زیرا این کشور بهدرستی «همکاری لازم» را طبق توافق خود با آژانس ارائه نکرده بود. ایران عضو معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) است، معاهدهای که کشورهای عضو را ملزم میسازد برنامههای هستهای خود را بهطور شفاف ارائه داده و از دستیابی به سلاح هستهای خودداری کنند.
بازرسان بینالمللی بودند که در ماه مه میزان مواد شکافتپذیری را که ایران برای ساخت بمب نیاز دارد، تخمین زدند و اعلام کردند که ایران همه سایتهایی را که پیشتر دارای مواد هستهای بودهاند، اعلام نکرده است. اکنون، هر کشور دیگری که در حال بررسی توسعه برنامه هستهای خود — حتی برای تولید انرژی غیرنظامی — باشد، ممکن است در تصمیم خود تجدیدنظر کند؛ از ترس آنکه مسیری مشابه ایران را طی کرده و با حمله نظامی مواجه شود.
پس از تلاشهای طولانی دیپلماتیک و مذاکرات دشوار، ایران مواد هستهای خود را شفاف اعلام کرد و برای مدتی بازرسان بینالمللی را پذیرفت. اما اگر کشوری که به دیپلماسی فرصت داده و بهسرعت بهدنبال سلاح نرفته است، میتواند هدف حمله قرار گیرد، چرا باید اصلاً در سیستم بینالمللی عدم اشاعه مشارکت کند؟ آیا کشورها باید انتظار واکنشهای نظامی به پیشرفتهای هستهای خود را داشته باشند؟
مشوقهای ناپایدار برای عدم اشاعه
معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) و سازوکارهای نظارتی و بازرسی مرتبط با آن که تحت هدایت آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام میگیرند، هسته اصلی رژیم بینالمللی عدم اشاعه هستهای را تشکیل میدهند. پس از آنکه کشورها در سال ۱۹۶۸ به ساختار دوسطحی کشورهای دارای سلاح هستهای و فاقد آن در قالب معاهده NPT توافق کردند، ۱۸۶ کشور بدون سلاح هستهای تعهد دادند که از مواد و فناوری هستهای فقط برای مصارف صلحآمیز استفاده کنند. آنها پذیرفتند که هرگونه فعالیت مربوط به غنیسازی اورانیوم یا بازفرآوری پلوتونیوم را به آژانس اعلام کرده و توافقنامههای جامع نظارتی را امضا کنند.
در دهه ۱۹۹۰، کشورها به محدودیتهای موجود در اعلامیههای هستهای پی بردند و در سالهای پس از آن، ۱۴۱ کشور پروتکل الحاقی را تصویب کردند. این تدابیر به بازرسان بینالمللی اجازه میدهد تا بررسی کنند که مقادیر مواد شکافتپذیر داخل یک کشور با اعلامیههای رسمی آن مطابقت دارد. این دو مرحله به رهبران و شهروندان در سراسر جهان این اطمینان را میدهد که مواد هستهای موجود در کشورهای فاقد سلاح هستهای — مانند اورانیوم با غنای پایین برای نیروگاههای هستهای یا اورانیوم مورد استفاده در درمانهای پزشکی — به مواد مورد استفاده برای سلاح تبدیل نمیشود. دولتها داوطلبانه تصمیم به پذیرش این محدودیتها گرفتند.
در ازای پایبندی به معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، کشورها به صف «کشورهای عادی» پیوستند، از برچسب «کشور یاغی» اجتناب کردند، و به عنوان اعضای خوشسابقه سازمان ملل متحد محسوب شدند که میتوانستند از مزایای فناوری هستهای در حوزه انرژی، پزشکی و پژوهش بهرهمند شوند. هرچند همیشه امکان فریب یا نقض تعهدات وجود داشته، تعداد کمی از کشورها به دنبال سلاح هستهای رفتند — و آنهایی که رفتند، اغلب از معاهده خارج شدند یا اصلاً آن را امضا نکردند.
کشورهای فاقد سلاح هستهای که در حال «احتیاط» یا «شتاب» به سوی ساخت بمب هستند — با استفاده از چارچوب مفهومی که دانشمند علوم سیاسی، ویپین نارانگ (Vipin Narang) پیشنهاد داده — اکنون ممکن است انگیزه بیشتری برای پنهانکاری در فعالیتهای تسلیحاتی داشته باشند. کشوری که توانایی فنی برای تسلیح مواد هستهای را دارد، اکنون ممکن است زیانهایی در اجازه دادن به بازرسان بینالمللی برای مشاهده و بررسی مقادیر و فعالیتهایش ببیند.
برای دههها، متحدان ایالات متحده — از جمله آلمان، ژاپن و کره جنوبی — میتوانستند سلاح هستهای توسعه دهند، اما سیاستهای ایالات متحده تا حدی نیاز آنها به ساخت بمب را از میان برد. آنها به این اعتماد داشتند که در سناریوی بدترین حالت، ایالات متحده از آنها با سلاحهای هستهایاش دفاع خواهد کرد. اگر متحدان آسیایی و اروپایی اکنون بخواهند به دنبال توسعه سلاح هستهای خود بروند، مشوقهای اندکی برای باقیماندن در چارچوب معاهده NPT خواهند داشت. خروج کشورهایی که سابقه عضویت خوب در NPT داشتهاند، هنجار موجود علیه اشاعه را تضعیف کرده و ممکن است موجب شود کشورهای بیشتری همین مسیر را دنبال کنند.
طبق معاهده NPT، تنها پنج کشوری که در زمان نگارش معاهده دارای سلاح هستهای بودند — ایالات متحده، چین، فرانسه، روسیه و بریتانیا — اجازه دارند این سلاحها را داشته باشند. دیگر کشورهایی که پس از آن صاحب سلاح هستهای شدند — هند، اسرائیل، پاکستان و کره شمالی — یا از معاهده خارج شدند یا آن را امضا نکردند. امروزه ۴۷ کشور دارای مقادیر قابل توجهی مواد هستهای هستند، اما آنهایی که از چارچوبهای NPT تبعیت نمیکنند، بیشتر در تیتر اخبار ظاهر میشوند.
مسیر ایران به سوی تسریع برنامه هستهای
ایران یکی از همان کشورهایی است که به دلایل فوق در صدر اخبار قرار دارد. این کشور ظرفیت غنیسازی اورانیوم خود را افزایش داد و مواد شکافتپذیر بیشتری از آنچه برای انرژی یا اهداف پزشکی لازم است، ذخیره کرد، و در عین حال تهدیدهای وجودی علیه اسرائیل مطرح نمود.
پایبندی ایران به تعهداتش در قالب NPT و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در طول سالها متفاوت بوده است. از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹، تحت توافقی به نام برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، آژانس گزارش داد که ایران دسترسی بازرسان را ممکن ساخته و به تعهداتش پایبند بوده است. اما ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ از برجام عقبنشینی کرد و ایران نیز به تدریج از اجازه بازرسی به آژانس خودداری کرده، فناوریهای نظارتی را خاموش کرد و راستیآزمایی جزئیات برنامهاش را دشوار ساخت.
یک هفته پیش از آنکه اسرائیل عملیات خود را در ۱۳ ژوئن آغاز کند، آژانس بینالمللی انرژی اتمی محاسبه کرده بود که ایران بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰ درصد در اختیار دارد. این سطح از غنیسازی پایینتر از آستانه ۹۰ درصدی مورد نیاز برای ساخت سلاح است، اما بسیار بالاتر از سطح ۳ تا ۵ درصدی مورد استفاده برای اهداف انرژی است. مقدار اورانیوم غنیشده ایران نسبت به ماههای پیش افزایش قابل توجهی داشت، درست در زمانی که کشور خود را برای دور جدیدی از مذاکرات هستهای با ایالات متحده آماده میکرد. (احتمالاً رهبران ایرانی آگاه بودند که برای چانهزنی به ابزار فشاری نیاز دارند.) در ماه مه، بازرسان آژانس همچنان به برخی از سایتهای هستهای ایران، از جمله تأسیسات غنیسازی، دسترسی داشتند ، اما چند هفته بود که امکان بررسی ذخایر اورانیوم برایشان فراهم نشده بود.
پذیرش قطعنامهای که ایالات متحده مطرح کرده بود، منجر شد به آنکه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تاریخ ۱۲ ژوئن اعلام کند که ایران برای نخستین بار در دو دهه گذشته، تعهدات خود تحت معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) را رعایت نکرده است. بازرسان هنوز در ایران حضور داشتند که کارزار بمباران اسرائیل یک روز بعد آغاز شد، و آنها همچنان در کشور هستند، در حالی که ایران آیندهاش را در چارچوب NPT مورد بررسی قرار میدهد.
اگرچه ارزیابی میزان خسارات وارده به تأسیسات هستهای ایران از حملات ایالات متحده همچنان ادامه دارد، این احتمال وجود دارد که این حملات پایانی بر مهماننوازی ایران نسبت به بازرسان بینالمللی باشد. مقامهای ایرانی مخالفتهای شدید خود را با عملکرد اخیر آژانس ابراز کردهاند و در حال بازنگری در عضویت خود در معاهده NPT هستند. پیشینه چنین اقدامی وجود دارد — کره شمالی در سال ۲۰۰۳ از معاهده خارج شد. (با وجود تهدید خروج، ایران همچنان با آژانس در ارتباط است و به آن گزارش داده که حملات اسرائیل تا این لحظه باعث نشت تشعشعات به بیرون از سایتها نشده است، هرچند پیامدهای شیمیایی و پرتویی در درون تأسیسات نطنز گزارش شده است.)
پیامدهای جهانی
پیامدهای بالقوه استفاده از سلاح هستهای در منطقه و فراتر از آن دقیقاً همان دلیلی بود که کشورها پس از بمبارانهای هیروشیما و ناگازاکی در سال ۱۹۴۵ گرد هم آمدند تا بر منابع و تأسیسات تولید سلاحهای هستهای نظارت داشته باشند. هرگونه نشت پرتویی در ایران میتواند برای مردم این کشور و کشورهای همسایه فاجعهبار باشد. اروپا تجربه فاجعه چرنوبیل در سال ۱۹۸۶ را دارد — حادثهای که نشان داد حوادث هستهای به مرزهای سیاسی پایبند نیستند.
در سخنرانیای در شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ ۲۲ ژوئن، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، از ایران خواست تا به بازرسان — که آنها را «نگهبانان NPT» خواند — اجازه دهد که «کار خود را انجام دهند». در هر گونه دیپلماسی آینده با ایران، ایالات متحده باید بازرسیهای بینالمللی، بیطرف و مستقل را در اولویت قرار دهد، تا هم اثبات شود که فعالیتهای ایران صلحآمیز است و هم اینکه معیار جهانی شفافیت در فعالیتهای هستهای همچنان حفظ شود.
دیپلماسی باید مسیر آینده باشد، چراکه کشورهای بسیاری در سراسر جهان به دقت در حال نظارهاند که مرحله بعدی چیست. رهبران کشورهایی که فاقد سلاح هستهای هستند ممکن است به این نتیجه برسند که اگر شفافیت بینالمللی درباره برنامههای هستهای برای یک عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل مانند ایالات متحده بیاهمیت است، پایبندی به اصول بنیادین رژیم منع گسترش تسلیحات هستهای خطراتی دارد که نمیتوانند بپذیرند.
پایان/
نظر شما