به گزارش تحریریه، پیشنیاز وقوع یک معجزه اقتصادی، تجربه یک فاجعه اقتصادی است و «خاویر میلِی»، رئیسجمهور آرژانتین، در دسامبر ۲۰۲۳ با میراثی از یک فاجعه اقتصادی از رئیسجمهور پیشین پِرونیست مواجه شد، ارزی در آستانه تورم افسارگسیخته، اقتصادی در حال انقباض و دولتی وابسته به صندوق بینالمللی پول.
اما آنچه او در یک سال و نیم بعدی به دست آورده، یکی از شگفتیهای اقتصاد جهانی امروز است. البته خود او هفته گذشته در گفتوگوی ما در کاخ ریاستجمهوری در بوینسآیرس اذعان کرد که هنوز برای جشن گرفتن یک معجزه اقتصادی آرژانتین خیلی زود است. موانع سیاسی همچنان باقی است؛ نه تنها برای حفظ دستاوردهای کنونی، بلکه برای آغاز مرحله بعدی و حیاتی اجرای یک برنامه رادیکال برای تبدیل آرژانتین به «آزادترین کشور جهان».
«میلِی» که من با او ملاقات کردم، با آنچه انتظار داشتم متفاوت بود. او در شبکههای اجتماعی، با حرکات پرشور روی صحنه، فریاد زدن در میکروفون و تکان دادن موهای تیره، خود را مانند یک ستاره موسیقی راک نشان میدهد. بیشتر گزارشها بر ویژگیهای غیرعادی او تاکید دارند، از جمله سگهایی که دارد و به نام اقتصاددانان مورد علاقه خود نامگذاری کرده است.
هوا گرگ و میش بود و در نور کمرنگ دفتر ریاستجمهوری در «کاسا روسادا» (خانه صورتی)، جایی که کرکرهها به دلیل عدم علاقه او به نور زیاد بسته نگه داشته میشوند، میلِی چهرهای کاملا متفاوت دارد. او با کتوشلوار تیره و کراوات آبی، ظاهری متین دارد و با زبانی شیوا به استقبال مهمانان میرود و به ارهبرقی خود اشاره میکند که نماد کاهشهای چشمگیری است که در هزینههای دولتی ایجاد کرده است، این موضوع (و آن اره) گویی دیگر بخشی از تشریفات سنتی ریاستجمهوری شده است. پس از گرفتن عکس، در کنار میز بزرگی با رویه شیشهای مینشینیم.
تنها زمانی که میلِی شروع به پاسخ دادن به سؤالهای من میکند، میفهمم که با یک رئیسجمهوری معمولی طرف نیستم. او بیش از آنکه یک استاد دانشگاه باشد، یک روشنفکر است؛ مردی عاشق ایدهها، که هیچچیز، حتی تشریفات رسمی یک رییسجمهور، به اندازه ایدهها او را به وجد نمیآورد. با این حال، او مردی از میان مردم است و گاه از زبان عامیانه و صریح هم استفاده میکند و حال در میانسالی دارد واقعیتهای سیاست آمریکای جنوبی را میآموزد.
نیل فرگوسن: از زمان رئیسجمهور شدن چه چیز جدیدی یاد گرفتهاید که پیشتر نمیدانستید؟
خاویر میلِی: همیشه فکر میکردم سیاستمداران موجوداتی واقعا نفرتانگیز و سخیف هستند. وقتی پس از چند ماه حضور در کنگره بهعنوان رئیسجمهور سوگند یاد کردم، یک روزنامهنگار از من پرسید نظرم درباره سیاستمداران چیست. پاسخ دادم که اشتباه میکردم. روزنامهنگار شروع به دفاع از روزنامهنگاران کرد و حرفم را قطع کرد. اما منظورم این بود که اشتباه کردم چون حقیقت کامل را نگفته بودم. به نظرم سیاستمداران از آن چیزی که پیشتر تصور میکردم بسیار سخیفتر هستند. یکی از چیزهایی که در این شغل مرا آزار میدهد این است که باید حدود ۵۰ درصد از وقت خود را صرف مبارزه با افرادی کنم که برای تخریب، دروغ میگویند و افترا و تهمت میزنند. ساختن بسیار دشوار است، اما تخریب آسان. بنابراین، نه تنها باید بسازی و پیش بروی، بلکه باید از آنچه انجام میدهی نیز دفاع کنی و این انرژی زیادی از من هدر میدهد.
نیل فرگوسن: آیا بزرگترین تهدید برای اصلاحات شما از سوی مخالفان سیاسی، بهویژه «حزب عدالتخواه آرژانتین»، وارثان جنبش ناسیونالیست-پوپولیست «خوان پرون» میآید؟ همانها که در بیشتر دوره پس از جنگ جهانی دوم بر سیاست آرژانتین تسلط داشتهاند.
خاویر میلِی: تنها مخالفان سیاسی نیستند که تخریبگرند. ما آنها را «حزب دولت» (طرفداران مداخلههای دولتی) مینامیم. باید درک کرد که ما در حال مبارزه برای تغییر مسیری هستیم که آرژانتین در ۸۰ یا ۹۰ سال گذشته، یا حتی میتوانم بگویم نزدیک به ۱۰۰ سال گذشته، در آن حرکت کرده است. این به معنای خرق عادتی در وضع موجود است. گروههای زیادی از سیستم قدیمی سود میبرند. نه تنها سیاستمداران دزد، بلکه بازرگانان رانتخوار، رسانههای فاسد، رهبران اتحادیههای کارگری و گروهی از حرفهایهایی که سعی در «تعیین دستور کار» دارند و به «حزب دولت» وابستهاند. طبیعی است که هرکس بخواهد وضع موجود را که برای این گروهها بسیار سودآور است مختل کند، با مقاومت آنها روبهرو خواهد شد. اگر اجازه دهید، کمی صریح صحبت کنم! کتاب معروفی در زمینه سیاستگذاری اقتصادی در آرژانتین نوشته «ریچارد مالون» و «خوان سورویله» نوشته شده که عنوان آن «سیاستگذاری اقتصادی در جامعهای پر از تعارض» است.
به پروفسور «خوان کارلوس دیپابلو» گفتم که ما هم باید کتابی جدید در همین موضوع بنویسیم اما نام کتاب را «سیاستگذاری اقتصادی در جامعهای از حرامزادهها» بگذاریم. بگذریم، خوشبختانه امروز پایههای اقتصاد آرژانتین بسیار محکم هستند و این به ما امکان میدهد با اطمینان با اینگونه حملات مقابله کنیم. اما آنها که در سال انتخابات ناامیدند، به هر کاری دست میزنند.
نیل فرگوسن: آیا درست است که پاسخ شما به این «جامعه حرامزادهها» وضع قوانین است؟ مثلا قانون بودجه متوازن که وضع کردید. به نظرم مشکل این است که این قوانین بیشتر به جایگاه فعلی شما بهعنوان رئیسجمهور وابستهاند و قوانین اساسی نیستند. سوال من این است که به غیر از قوانین و شما به عنوان رییسجمهور با این شخصیت استثنایی، دیگر منابع قدرت در کنار شما برای اصلاحات کدامند؟
خاویر میلِی: دولت ما در سه مسیر کار میکند. مسیر اول، اداره واقعی دولت است. وقتی مقامات به من میگویند «قبلا این سیاست را تجربه کردهایم»، ما پاسخ میدهیم که «شما هرگز در زندگیتان چنین چیزی ندیدهاید، چون هیچگاه تعادل مالی، کنترل سختگیرانه بر عرضه پول و ترازنامه سالم بانک مرکزی با نرخ ارز شناور آزاد نداشتهاید». پس مسیر اول ما مربوط به اداره دولت است. مسیر دوم به سیاستها و خطمشیها و بهویژه توسعه ابزارهای رقابتپذیری مربوط است. شما امروز باید ابزارهای خود را داشته باشید تا در معرض باجخواهی قرار نگیرید. امروز حزب ما در سراسر کشور حضور دارد و میتوانیم در انتخابات با لیستها و نامزدهای خودمان شرکت کنیم. بنابراین، دیگر در موضع ضعف نیستیم که ما را در معرض باجخواهی دائمی قرار دهد. دستاوردهای اقتصادی ما واقعا چشمگیر هستند. ما کسری بودجهای (شامل بدهیهای بانک مرکزی) به میزان ۱۵ درصد تولید ناخالص داخلی داشتیم، در کشوری که در ۱۲۳ سال گذشته همیشه کسری بودجه داشته است. تورم روزانه ۱.۵ درصد بود. ما بزرگترین تعدیل مالی در تاریخ را انجام دادیم و هزینههای عمومی را ۳۰ درصد کاهش دادیم. وقتی این تعدیل را انجام دادیم، به ما گفتند که اقتصاد را به رکودی بدتر از دوران رکود بزرگ فرو خواهیم برد. اما این اتفاق نیفتاد. در سهماهه اول سال ۲۰۲۵، اقتصاد ۵.۷ درصد و در سهماهه دوم نزدیک به ۸ درصد رشد کرد. نرخ فقر امروز بیش از ۲۲ درصد کاهش یافته است، بهطوری که حدود ۱۱ میلیون نفر از فقر خارج شدند و ۲ میلیون کودک دیگر فقیر نیستند. این دستاوردها نشان میدهد چرا در سراسر جهان از معجزه اقتصادی آرژانتین صحبت میشود. اما این بهتنهایی کافی نیست. این دستاوردها شرط لازم هستند، اما شرط کافی نیستند و باید با جنگی فرهنگی، که مسیر سوم ما را شکل میدهند، هماهنگ شوند که در غیر این صورت وقتی دولت و اداره آن به پایان برسد، همهچیز از بین میرود. تنها راه اطمینان از پایداری این اصلاحات، مبارزه در جنگ فرهنگی است.
نیل فرگوسن: شما اصلاحات اقتصادی لیبرتارین رادیکال را با حضور قدرتمند در شبکههای اجتماعی ترکیب کردهاید که کمتر سیاستمداری توانسته آن را تقلید کند. آیا این سلاح مخفی شما برای جلب حمایت جوانان از برنامه اصلاحات است؟
خاویر میلِی: یکی از فضیلتهایی که در خودم میشناسم، تواناییام در نشر و ترویج است. اولین کسانی که جنبش لیبرال-لیبرتارین را در آرژانتین تقویت کردند، جوانان بودند. چرا؟ اول، چون جوانان علیه وضع موجود طغیان میکنند. آرژانتین به شدت تحت تاثیر ایدههای سوسیالیستی، از جنس جنش وُوکیسم (آگاهیِ اجتماعی از مسائل نابرابری و بیعدالتی و برابریخواهی) جدید قرار داشت. بنابراین، طبیعی بود که جنس جنبش طغیانی جوانان، متضاد آن یعنی یک جنبش لیبرتارین باشد. دوم، جوانان کمتر در معرض شستوشوی مغزی در آموزشهای عمومی، چه در مدارس دولتی و چه خصوصی که برنامههای درسی آنها توسط دولت تعیین میشود، قرار گرفتهاند. عامل دیگر، شبکههای اجتماعی است، چون جوانان دیگر تلویزیون تماشا نمیکنند. آنها از طریق شبکههای اجتماعی ارتباط برقرار میکنند. این پدیده با همهگیری کووید شدت گرفت. با شروع همهگیری، استفاده از شبکههای اجتماعی افزایش یافت. سپس، شورشی علیه دیکتاتوری بهداشتی و آنچه من «عفونتسالاری» مینامم، یکی از وحشیانهترین آزمایشهای تاریخ، شکل گرفت. در عین حال، حبس خانگی باعث شد والدین و فرزندان در یک مکان محبوس شوند و شروع به صحبت درباره من کنند. والدین به فرزندان خود میگفتند: «ما همهچیز را درباره این لیبرالیسم یا حتی بدتر، نئولیبرالیسم میدانیم». آنها پیشتر میتوانستند کانال تلویزیون را عوض کنند، اما دیگر قادر نبودند فرزندان خود را عوض کنند و به حرف آنها گوش سپردند. در نهایت، چیزی در ذهن والدین هم جرقه زد.
نیل فرگوسن: آیا این داستان منحصر به آرژانتین است، چون تجربه اقتصادی این کشور بسیار بد و آسیبهای دولت بسیار شدید بود؟ یا آیا «میلِیئیسم» میتواند به کشورهای دیگر صادر شود؟
خاویر میلِی: فکر میکنم میتوان آن را صادر کرد، چون ما نشان دادهایم که تحلیلهای اقتصادی جریان اصلی، تابع سیاستمداران دزد است. موارد بسیار زشتی مانند کینزینیسم وجود دارد. اما حتی اقتصاد نئوکلاسیک نیز دریچهای برای مداخلهگرایی دولتی باز میگذارد. من به «راه بردگی» هایک فکر میکنم و مسیری که به دوزهای فزاینده سوسیالیسم منتهی میشود. اقتصاددانان نئوکلاسیک معتقدند مالیاتها برای تامین کالاهای عمومی لازم است و مداخله دولت به دلیل ناکامیهای بازار وجود دارد. اما دیدگاه من، که شکل گرفته از مکتب اتریشی اقتصاد است، کلیدی است. برای من، بازار فرآیندی از همکاری اجتماعی است که در آن حقوق مالکیت بهصورت داوطلبانه مبادله میشود. بنابراین در مقام تعریف، چیزی به نام «شکست بازار» وجود ندارد و دلیلی برای مداخله دولت نیست.
نیل فرگوسن: پس دیدگاه شما کاهش رادیکال نقش اقتصادی دولت است. این یعنی شما تازه در ابتدای مسیر اصلاحات هستید. اگر در انتخابات میاندورهای بسیار موفق باشید و سپس دوره دوم ریاستجمهوری را به دست آورید، اصلاحات بسیار رادیکالتری در پیش خواهد بود؟
خاویر میلِی: شکی در این نکنید.
نیل فرگوسن: میتوانید تصویری از این اصلاحات رادیکال که آرژانتین را به ایدهآل شما از «آنارکو-کاپیتالیسم» (سرمایهداری بدون دولت) نزدیکتر میکند ارائه دهید؟
خاویر میلِی: از دیدگاه من، وجود دولت به دلیل ترکیبی از مشکل فناوری یعنی عدم کاربرد کامل فناوری اطلاعات در امور بخش عمومی و ناقص بودن بازار صنعت بیمه است. به نظر من، کار دولت نوعی بیمه است و این باعث وجود دولت در کوتاهمدت میشود. اما با پیشرفت فناوری و کامل شدن بازارهای بیمه، باید روندی به سوی محو دولت ایجاد شود. این کمال جاهطلبی من است. هدف ما تبدیل شدن به آزادترین کشور جهان است. اصلاحات نسل دوم شامل اصلاح مالیاتی، اصلاح بازار کار و گشایش بیشتر به روی جهان از نظر تجارت خارجی است. «ترتیب اصلاحات» نیز برای من بسیار مهم است. ابتدا مالیاتها را کاهش میدهم، چون این ما را رقابتیتر و رشد را تقویت میکند. سپس بازار کار را با اصلاح مالیاتی هماهنگ میکنم، که امکان ایجاد مشاغل جدید با دستمزدهای بهتر را فراهم میکند و به من اجازه میدهد اقتصاد را بدون ایجاد بیکاری باز کنم. این چرخه مثبت به رشد بیشتر منجر میشود و هزینههای عمومی نسبت به تولید ناخالص داخلی کاهش مییابد. بنابراین، میتوانم دوباره مالیاتها را کاهش دهم، اصلاحات بازار کار بهتری انجام دهم، اقتصاد را بیشتر باز کنم و رشد ایجاد کنم. این چرخه اصلاحات مداوم است که با قدرت سیاسی و موفقیت میتوان آن را حفظ کرد.
نیل فرگوسن: برای من معمایی وجود دارد. جهان به طور کلی به سمتی متفاوت از راهحلهای بازار حرکت میکند. رابطه شما با «دونالد ترامپ»، وقتی شما یک لیبرتارین متعهد به گشایش اقتصادی هستید و او سیاستهای تعرفهای و صنعتی را دنبال میکند، چگونه دوام میآورد؟ گرچه به نظر میرسد رابطهتان بسیار نزدیک است اما گویی در دو جهت کاملا متفاوت حرکت میکنید.
خاویر میلِی: دو وجه مختلف در این مساله وجود دارد. اول، ما هر دو با دشمن مشترکی روبهرو هستیم که سوسیالیسم در اشکال مختلف، چه کمونیسم و چه وُوکیسم است. این دشمن مشترک ما است و این واضح است. دوم، نمیتوانید یک نظریه اقتصادی را در خلا دنبال کنید. باید ژئوپلیتیک را نیز درک کرد. من میتوانم تجارت را کاملا باز کنم و به سبک «آدام اسمیت» رادیکال عمل کنم. اما آیا برایتان فرقی نمیکند که چه کسی کنترل کل تولید اورانیوم جهان را در دست دارد؟ آیا آرامش خاطر خواهید داشت اگر تولید اورانیوم در دست کره شمالی باشد؟ مدلهای تجارت اقتصاددانان نه تنها در گنجاندن ترجیحات بسیار ابتدایی هستند، بلکه ریسک، زمانبندی بیندورهای و ژئوپلیتیک را نیز در نظر نمیگیرند.
نیل فرگوسن: واضح است که رژیم آدام اسمیت وقتی چین با قوانین مرکانتیلیسم خود بازی میکند، معنایی ندارد. چین یک استراتژی جهانی را دنبال میکند و آمریکای جنوبی بخشی از این استراتژی است.
خاویر میلِی: و اتفاقا این همان دلیلی است که دونالد ترامپ را به خاطر سیاستهای دیگری که در پیش گرفته میبخشم. تجربه من نشان میدهد این فردی که به مقام ریاستجمهوری آمریکا رسیده، احمق نیست، بهویژه غولی مانند این وایکینگ، دونالد ترامپ عزیزم.
نیل فرگوسن: آیا جهان را درگیر یک جنگ سرد جدید بین چین و آمریکا میبینید؟
خاویر میلِی: آنچه میبینم جهانی است که به بخشهای منطقهای تقسیم خواهد شد. آمریکا در منطقه آمریکا رهبری خواهد کرد، چین آسیا را هدایت میکند و روسیه مسیر خود را خواهد داشت. اما وضعیت اروپا، با توجه به آلودگی فکری آنها به جریان وُوکیسم، بسیار پیچیده است.
نیل فرگوسن: به سخنرانی شما در مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۲۴ گوش دادم. مخاطبان چندان پذیرا به نظر نمیرسیدند، هرچند من شما را آنجا تشویق میکردم. آیا اروپاییها به شما گوش میدهند؟
خاویر میلِی: اتفاقی که افتاد بسیار جالب بود. در اولین سخنرانیام در داووس، بهشدت به سوسیالیسم و البته وُوکیسم حمله کردم. چون نمیتوانم روش خود را تغییر دهم، سخنرانی دوم من در داووس در سال ۲۰۲۵ مشتی محکم به صورت وُوکیسم بود. همه میگویند خطابه بسیار خوبی از کار درآمد. در واقع، آن نسخه از سخنرانی را به اتفاق استراتژیست خود، «سانتیاگو کاپوتو»، آماده کردم. او یک سخنرانی و من هم یک سخنرانی آماده کرده بودیم. من فکر میکردم سخنرانی او خیلی نرم است و او فکر میکرد سخنرانی من بیش از حد تند است. بنابراین، هر دو را تلفیق کردیم و به یک نسخه میانهرو رسیدیم. اگر نسخه میانهرو چنین جنجالی به پا کرد، تصور کنید نسخه من چه میکرد. امید داشتم از آنجا اخراج شوم تا پیش خود احساس موفقیت کامل کنم، فقط دیدم «کلاوس شواب» و همسر او سالن را ترک کردند.
نیل فرگوسن: همانطور که میدانید، آقای شواب به دلیل اتهاماتی درباره نحوه مدیریت مجمع جهانی اقتصاد اخراج شده است.
خاویر میلِی: به نظر میرسد هر بار که با کسی درگیر میشوم، او را به بازنشستگی میفرستم.
نیل فرگوسن: شما گفتهاید که رابطه کلیدی دیگر شما با اسرائیل است، که تا حدی به ارتباط شخصی شما با پدربزرگ یهودیتان برمیگردد. امروز، در پایان هفتهای هستیم که دولتهای فرانسه و بریتانیا اعلام کردهاند که کشور فلسطین را به رسمیت میشناسند. واکنش شما چیست؟
خاویر میلِی: آنها اشتباه میکنند. وُوکیسم چنان ذهنشان را آلوده کرده که نمیتوانند بفهمند چه اشتباه بزرگی مرتکب میشوند. اسرائیل قلب سرمایهداری است، چون سرمایهداری بر ارزشهای فرهنگ یهودی-مسیحی استوار است. بنابراین، چپ نه برای حمله به خود اسرائیل، بلکه برای حمله به پایههای سرمایهداری، به اسرائیل حمله میکند. ایستادن علیه اسرائیل، در نهایت، خودکشی است. اینجا در یک فراگفتمان در انتخاب میان خیر یا شر و انتخاب میان آزادی و دموکراسی یا توتالیتاریسم روبرو میشویم. من تصمیم گرفتهام طرف خیر را بگیرم و در برابر گروه وُوکیسم و تفسیر احمقانه آنها از آزادی، که از آن روایت ستمگر در برابر ستمدیده بیرون میآید و در اصل پسامارکسیستی است، بایستم. آنها مبارزه طبقاتی را به مسائل دیگری مانند زنان علیه مردان، سیاه علیه سفید، دستور کار بومیان، دستور کار الجیبیتی، دستور کار اقلیمی و انسان علیه طبیعت بردهاند. خشنترین نمود این، دستور کار سقط جنین است که به عنوان یک امر نیکو و مخفی شناسانده میشود، در حالی که در واقع کنشی خونین است. اگر اروپا از این دستور کار جدا نشود، محکوم به نابودی است و به شکلی که میشناسیم غروب خواهد کرد. گواهی فوت اروپا روزی نوشته خواهد شد که علیه اسرائیل موضع بگیرد. این جماعت پایه معنوی ندارند و دستور کار پسامارکسیستی آنها به زودی همه بخشهای جامعه را آلوده خواهد کرد و در نهایت به زوال اروپا به شکلی که میشناسیم منجر خواهد شد.
نیل فرگوسن: به نظرم میرسد، آقای رئیسجمهور، که لیبرتارینیسم شما ریشه در حس اخلاقی و اخلاق یهودی-مسیحی دارد.
خاویر میلِی: به نکته خوبی اشاره کردید و دقیقا به هدف زدید. استاندارد ما در سیاستگذاری بر پایه اخلاق است.
پانویس
▫️ دنبالکنندگان میدانند که انعکاس نظرات به معنای تایید آنها نیست. برای دریافت آنچه باید، مرور اندیشهها و ایدهها الزامی است و ضرورت دارد که تمام آن اندیشه و ایده بی کم و کاست انعکاس پیدا کند. ضمن اینکه اینجا با میلِی و واژگان خاص او هم طرف هستیم.
▫️ ووکیسم: در زبان فارسی به جای اصطلاح «وُوکیسم» میتوان به معادلهایی مثل آگاهگرایی، بیدارگرایی، بیداریباوری یا مانند آن فکر کرد. اما زمانی که میلِی وُوکیسم را همراه با مارکسیسم به کار میبرد به این معنا است که در حال حاضر با یک تحول معنایی در این اصطلاح و به ویژه با رتوریک جریان یافته توسط ترامپ و هواداران او طرف هستیم و یک بار معنایی سلبی خاص روی این عبارت سوار شده که انتخاب معادلهای فارسی برگرفته از واژههای بیدار، آگاه و هشیار با معانی مثبت و ایجابی را کار دشواری میکند و میتواند ترجمه را دچار ابهام معنایی کرده، از دقت معنایی این اصطلاح در فرهنگ آمریکایی و غربی بکاهد.
از این رو، فعلا ناگزیریم وُوکیسم را به همین شکل بکار ببریم.
Anarcho-Capitalism = آنارکو-کاپیتالیسم
Crepuscular = گرگ و میش
Infectocracy = عفونتسالاری
Wokeism = وُوکیسم
منبع: Newsonomics
پایان/
نظر شما