به گزارش تحریریه، پروفسور سو هائو(苏浩)، مدیر مرکز مطالعات استراتژیک و صلح در دانشگاه امور خارجه چین (CFAU) و پژوهشگر ارشد روابط بینالملل، با اشاره به تجربه جنگ تجاری ۲۰۱۸ یادآور شد که چین از یک بازیگر منفعل به معمار فعال امنیت غذایی جهانی تبدیل شده است.
هر ساله در ماه اوت، در ایالتهای مرکزی آمریکا مزارع غرق در رنگ طلایی میشوند و کمباینها با صدای یکنواخت خود، محصول رسیده را برداشت میکنند. طبق تجربه سالهای گذشته، این زمان همیشه اوج صادرات سویا به شمار میرفت.
بهویژه چین که بزرگترین خریدار سویا از آمریکا بود، در این فصل معمولاً با یک سفارش چند میلیونتنی، کشاورزان آمریکایی را امیدوار به جبران هزینهها میکرد.
اما امسال شرایط به کلی متفاوت است؛ چین حتی یک سفارش هم ثبت نکرده است.
دونالد ترامپ در گفتوگو با شبکه فاکسنیوز گفت: «امیدوارم چین سفارشها را چهار برابر کند.»
این جمله نه یک چانهزنی تجاری، بلکه درخواستی عاجزانه بود؛ چراکه او میداند اگر چین خرید نکند، این محصول عملاً مشتری دیگری نخواهد داشت. اضطراب ترامپ نشاندهنده وابستگی عمیق آمریکا به بازار چین است.
در مقابل، دلیل چین برای توقف خرید ساده اما راهبردی است: کاهش ریسک و دوری از انحصار یک تأمینکننده.
وزارت بازرگانی چین پیشتر اعلام کرده بود که در ماه سپتامبر از آمریکای جنوبی ۸ میلیون تن سویا سفارش داده و در اکتبر نیز ۴ میلیون تن دیگر خواهد خرید؛ یعنی در مجموع ۱۲ میلیون تن که بهمراتب بیش از صادرات همزمان آمریکا است.
این اقدام چین نه یک تصمیم لحظهای، بلکه بخشی از یک استراتژی حسابشده و از پیش طراحیشده است.
چین نمیخواهد دوباره غافلگیر شود
در سالهای اخیر، روابط تجاری میان چین و آمریکا پر از فراز و نشیب بوده است؛ یک روز جنگ تعرفهای، روز دیگر ممنوعیت تراشهها. چین که طعم این فشارها را چشیده، دیگر نمیخواهد در موضوعی حیاتی مانند امنیت غذایی گرفتار همان تنگنا شود.
از سال ۲۰۲۴ به اینسو، در برخی محمولههای سویای آمریکایی مشکلات قرنطینهای کشف شد. در عین حال، تعرفههای متقابل میان دو کشور بر کالاهای کشاورزی همچنان پابرجا ماند. همین شرایط باعث شد که چین به سمت شریک جدیدی روی بیاورد: آمریکای جنوبی.
سویای آمریکای جنوبی، به دلیل شرایط اقلیمی مساعد مناطق اصلی کشت، در سال ۲۰۲۵ با ۱۰ درصد افزایش عملکرد در هر هکتار روبهرو شد. علاوه بر آن، هزینه حملونقل دریایی از بنادر آمریکای جنوبی تا چین ۱۵ درصد کمتر از مسیر آمریکا است؛ مزیتی که برتری قیمتی این محصول را دوچندان میکند.
چین تنها به خرید محدود اکتفا نکرده است؛ بلکه با امضای قراردادهای بلندمدت خرید و مشارکت در ساخت بندرها و سرمایهگذاری در سیلوهای ذخیره، عملاً جایگاه خود را در این زنجیره محکم کرده است.
به عبارت دیگر، «نخریدن سویای آمریکا» به معنای دشمنی یا قطع رابطه نیست، بلکه حرکتی حسابشده برای باز کردن راههای جایگزین است.
افزایش ۱۰ درصدی زیرکشت سویا؛ رکوردی بیسابقه در یک دهه
اما نگاه چین تنها به آن سوی اقیانوس نیست. حرکت به سمت آمریکای جنوبی صرفاً یکی از گامهای کاهش وابستگی خارجی است. گام دیگر، شاید مهمتر و بنیادیتر، در داخل کشور در حال شکلگیری است: احیای صنعت بومی سویا.
تا چند سال پیش وقتی از سویا در چین صحبت میشد، نخستین واکنش بسیاری این بود که «چین به واردات وابسته است». اما امروز این گزاره دیگر کاملاً درست نیست.
طبق دادههای وزارت کشاورزی و امور روستایی چین در ژوئن ۲۰۲۵، سطح زیرکشت سویا در سراسر کشور به ۱۵۹ میلیون مو رسیده (هر مو یک پانزدهم هکتار است) که نسبت به سال قبل ۹.۸ درصد افزایش داشته است؛ رشدی که در یک دهه اخیر بیسابقه بوده است.
استانهای هِیلونگجیانگ، جیلین و مغولستان داخلی اکنون سه ستون اصلی تولید سویا در چین هستند و روی هم بیش از ۶۰ درصد کل تولید ملی را به خود اختصاص میدهند.
این رشد صرفاً حاصل ابتکار فردی کشاورزان نیست، بلکه سیاستهای حمایتی دولت پشت آن قرار دارد؛ از یارانههای هدفمند قیمت تضمینی گرفته تا بیمه کشت و ترویج بذرهای پرمحصول و مقاوم به بیماری. دولت برای این تحول، واقعاً پول و سرمایه سنگینی کنار گذاشته است.
از فناوری هوشمند تا تنوع واردات؛ چین در حال بازنویسی نقشه امنیت غذایی
امروز دیگر تنها دولت نیست که برای خودکفایی غذایی برنامهریزی میکند؛ بخش خصوصی نیز به میدان آمده است. شرکتهای نوآور با بهرهگیری از فناوریهای نوین مانند تصاویر ماهوارهای برای پایش مزارع، پهپادهای سمپاش و سیستمهای کوددهی هوشمند و دقیق، الگوی تازهای از کشاورزی مدرن را در چین رقم زدهاند.
نتیجه این تحولات چشمگیر است: در سال ۲۰۲۵ پیشبینی میشود تولید داخلی سویا ۲۵ درصد افزایش یافته و به حدود ۲۵ میلیون تن برسد. بخش بزرگی از این محصول در صنایع روغنکشی، مواد غذایی و فرآوری پروتئین به کار خواهد رفت و بهتدریج شکاف ناشی از کاهش واردات را پر میکند.
اما داستان تنها به سویا محدود نمیشود. آنچه در حال وقوع است، یک ارتقای راهبردی و سیستماتیک در کل زنجیره غذایی چین است؛ تحولی که به دیگر غلات اصلی همچون ذرت و گندم نیز سرایت کرده است.
دادههای نیمه نخست ۲۰۲۵ نشان میدهد که واردات ذرت چین از آمریکا به ۳.۲ میلیون تن کاهش یافته است؛ یعنی ۴۷ درصد کمتر از سال قبل. واردات گندم نیز به ۹۰۰ هزار تن رسید که نزدیک به ۶۰ درصد افت داشته است. این کاهش به معنای از دست رفتن مصرف نیست، بلکه بازتوزیع بازار جهانی است. سهمی که پیشتر در اختیار آمریکا بود، حالا به کشورهایی چون روسیه، اوکراین و استرالیا واگذار شده است.
در این میان، همکاری چین و روسیه به سطح تازهای رسیده است. در ماه مه ۲۰۲۵، دو کشور یک توافقنامه پنجساله غلات امضا کردند که بر اساس آن، روسیه سالانه ۳ میلیون تن ذرت و ۲ میلیون تن گندم به چین صادر خواهد کرد.
از سوی دیگر، اوکراین نیز پس از بازگشایی تدریجی بنادر دریای سیاه، صادرات غلات به چین را از سر گرفته است؛ بهمحض اینکه مسیر کشتیرانی ایمن شد، کشتیهای حامل غلات اوکراینی مستقیم راهی بنادر چین شدند.
بحران کشاورزان آمریکایی و درس وابستگی به یک بازار
آنچه امروز در حال وقوع است، صرفاً یک تغییر در الگوی خرید سویا از سوی چین نیست، بلکه بازطراحی کامل نظام امنیت غذایی این کشور است؛ یک تحول راهبردی و سیستمی که دامنهاش از داخل مرزهای چین فراتر رفته و جریان تجارت جهانی غلات را دگرگون کرده است.
چین با این چیدمان متنوع و چندجانبه، نهتنها زنجیره تأمین خود را ایمنتر ساخته، بلکه بهطور مستقیم تأثیرات عمیقی بر اقتصاد کشاورزی آمریکا گذاشته است.
نشانهها آشکار است: در ژوئیه ۲۰۲۵، قیمت سویا در بورس شیکاگو ۱۲ درصد سقوط کرد و به پایینترین سطح از سال ۲۰۲۱ رسید. ارزش محصول افت کرده، اما زمینهای وسیع آمریکا همچنان مجبور به کشت هستند؛ نتیجه چیزی جز یک چرخه معیوب برای کشاورزان نیست.
در ایالت ایلینوی، یکی از مهمترین مناطق تولید سویا، حدود ۱۵ درصد از مزارع کوچک ناچار به اعلام ورشکستگی و درخواست حمایت قضایی کردهاند. همزمان، نرخ بهرهبرداری کارخانههای فرآوری سویا از ۸۰ درصد به ۵۰ درصد سقوط کرده است. کشاورزان برای هر جریب زمین بهطور میانگین ۵۴۰ دلار هزینه میکنند، اما محصول برداشتشده تنها ۴۸۰ دلار بازمیگرداند؛ زیانی که به سرعت به بنیه اقتصادی آنان فشار میآورد.
وقتی فروش سودآور ممکن نباشد، راهی جز مصرف داخلی باقی نمیماند: یا سویا بهعنوان خوراک دام مصرف میشود، یا با قیمتهای پایین به بازارهای پراکندهای در جنوب شرق آسیا و خاورمیانه فروخته میشود؛ بازارهایی که تقاضای محدود و حاشیه سودی نازکتر از کاغذ دارند.
بحرانی که اکنون گریبان کشاورزان آمریکایی را گرفته، در حقیقت نمادی از ریسک وابستگی به یک بازار واحد است. کافی است بزرگترین خریدار تصمیمی راهبردی بگیرد، تا یک بخش کلیدی از اقتصاد جهانی وارد شوک ساختاری شود.
این زنجیره واکنشها که از یک دانه سویا آغاز شده، بههیچوجه تصادفی نیست؛ بلکه پیام روشنی دارد: در جهانی که سیاست و اقتصاد درهمتنیدهاند، امنیت غذایی دیگر فقط مسئله زمین و بذر نیست.
سویا، سیاست و اقتصاد؛ درسهای جنگ تجاری چین و آمریکا
وقتی دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ برای نخستین بار به قدرت رسید، جنگ تجاری میان چین و آمریکا را آغاز کرد. نخستین سلاحی که او از جعبه فشار بیرون کشید، سویا بود.
در آن زمان، وابستگی چین به سویای آمریکایی بیش از ۶۰ درصد بود و همین موضوع باعث شد پکن در برابر این فشار اقتصادی غافلگیر شود و دست بالا را نداشته باشد.
اما چند سال گذشت و شرایط تغییر کرد. چین در حوزه تجارت سویا از واکنش منفعلانه به سمت راهبرد فعالانه حرکت کرد؛ با تنوعبخشی به منابع خرید و همزمان ارتقای صنعت داخلی، توانست سطح امنیت غذایی خود را بهطور محسوسی بالا ببرد.
این تحول معنایش روشن است: دیگر قرار نیست چین «امروز کم بیاورد و فردا با عجله بخرد»، بلکه اکنون با انباشت ذخایر و مدیریت پایدار، توانسته است بازار را در اختیار خود بگیرد و وضعیت را تثبیت کند.
در سوی دیگر، کشاورزی آمریکا با چالشهای جدی در ساختار تجارت جهانی مواجه شده است. فریادهای امروز ترامپ و درخواستهای مکرر او از چین برای افزایش خرید، بیش از آنکه یک راهکار اقتصادی باشد، واکنشی سیاسی به کاهش محبوبیت انتخاباتی و اعتراض کشاورزان آمریکایی است.
اما واقعیت این است که اوضاع دیگر با یک جمله ترامپ تغییر نخواهد کرد.
پایان/
نظر شما