دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا پس از هفتهها مذاکره پرتنش و سیگنالهای ضدونقیض، سرانجام فرمان اجرایی را امضا کرد؛ فرمانی که آتشبس تعرفهای با چین را برای ۹۰ روز دیگر تمدید کرد. این امضا، موج تعرفههای تازه را که میتوانست از نیمهشب بر تجارت جهانی فرود آید، متوقف ساخت.
در آن سوی دنیا، یعنی پکن پایتخت چین، خبر تمدید بهسرعت به اتاقهای تصمیمگیری رسید و لبخند کوتاهی بر لبهای مذاکرهکنندگان ارشد نشست؛ آنها میدانستند که سه ماه زمان خریدهاند تا پشت درهای بسته بر سر فولاد، سویا و فناوری چانه بزنند. حالا میدان جنگ از اسکلهها و کارخانهها به میز مذاکره منتقل شده بود، جایی که سکوت، گاهی سنگینتر از صدای انفجار تعرفههاست.
سه ماه فرصت برای صفآرایی دوباره
تمدید آتشبس ۹۰ روزه میان آمریکا و چین بیش از آنکه نشانهای از آشتی باشد، یک مکث تاکتیکی است. هر دو طرف میدانند که این وقفه موقتی، فقط زمان میخرد تا راهبردها بازچینی شود. از نگاه واشنگتن، این سه ماه فرصتی است تا فشارهای اقتصادی و سیاسی بر پکن افزایش یابد و آن را وادار به امتیازدهی در حوزههایی مانند خرید کالاهای کشاورزی و صنعتی آمریکا کند.
همچنین ترامپ بهخوبی میداند که بازار داخلی و رایدهندگان ایالتهای فعال در حوزه کشاورزی، چشم به نتیجه این مذاکرات دوختهاند. به همین دلیل است که حتی پیش از امضای فرمان تمدید، از چین خواست واردات سویا از آمریکا را «چهار برابر» کند؛ درخواستی که بیشتر از آنکه فقط اقتصادی باشد، یک حرکت تبلیغاتی با هدف جلب حمایت کشاورزان در آستانه انتخابات به شمار میآید. در واقع، واشنگتن تلاش میکند از این آتشبس بهعنوان سکوی پرتابی برای پیروزیهای سیاسی داخلی استفاده کند.
در سوی مقابل، پکن هم این سه ماه را فرصتی برای کاهش فشارهای فعلی و آمادهسازی برای دور بعدی رویارویی میبیند. تجربه چند سال گذشته نشان داده که چین از زمانهای مکث در مذاکرات، برای ایجاد مسیرهای تجاری جایگزین، تقویت زنجیرههای تامین داخلی و یافتن اهرمهای جدید استفاده میکند.
در واقع، این آتشبس نیز از نظر مقامهای ارشد چینی، پایان جنگ محسوب نمیشود، بلکه یک وقفه راهبردی است تا ابزارهای فشار را تیزتر کنند و در دور بعدی مذاکره، دست بالا را داشته باشند.
اهرمهای پکن؛ از مواد معدنی تا محدودیت فناوری
چین به خوبی میداند که در جنگ تجاری با آمریکا، ابزارهایی در اختیار دارد که فراتر از تعرفه عمل میکنند. یکی از مهمترین این اهرمها، مواد معدنی نادر خاکی است؛ عناصر کلیدی که در تولید گوشیهای همراه، خودروهای برقی، توربینهای بادی، تجهیزات نظامی و حتی ماهوارهها کاربرد دارد.
چین بیش از ۶۰ درصد تولید جهانی این مواد را در دست دارد و کنترل صادرات آن میتواند فشار مستقیمی بر صنایع پیشرفته آمریکا وارد کند. پکن در ماههای گذشته از تهدید محدودسازی این صادرات بهعنوان کارت مذاکره استفاده کرده و پیام واضحی مبنی بر اینکه بدون همکاری، زنجیره تأمین فناوری آمریکا آسیبپذیر خواهد بود، مخابره کرده است.
البته این تنها ابزار پکن نیست، بلکه دولت مرکزی چین میتواند با رویکرد متقابل در حوزه فناوری، دسترسی شرکتهای آمریکایی را به بازار عظیم خود محدود کند یا صدور مجوز برای خرید و استفاده از تجهیزات کلیدی را به تاخیر بیندازد؛ چنین اقداماتی در گذشته، از جمله در حوزه صدور مجوز برای تراشههای هوش مصنوعی و تجهیزات نیمهرسانا، نشان داده که این کشور آسیای شرقی توانایی دارد با حرکتهای هدفمند، فشار سیاسی و اقتصادی بر واشنگتن ایجاد کند.
در کنار اینها، چین از شبکه روابط تجاری و سرمایهگذاری جهانی خود هم بهعنوان اهرم استفاده میکند. توسعه طرحهای زیرساختی در آسیای جنوب شرقی، آفریقا و حتی استرالیا – مانند وام یوانی به فورتیسکیو – نهتنها جایگاه چین در بازارهای جدید را تقویت میکند، بلکه پیام غیرمستقیمی به آمریکا مبنی بر اینکه «حتی در شرایط تحریم یا فشار تعرفهای، چین میتواند مسیرهای تجاری و مالی تازهای بسازد که به دلار وابسته نباشند» ارسال کرد. این شبکهسازی اقتصادی، در عمل مقاومت پکن را در برابر فشارهای آمریکا بالاتر میبرد و در میز مذاکره، برگهای بیشتری برای بازی در دستش قرار میدهد.
یوان و بندر؛ ۲ بال جدید چین در پرواز دور از سایه دلار
چین در بحبوحه جنگ تجاری با آمریکا، تنها به میز مذاکره اکتفا نکرده و مسیرهای تازهای برای تقویت قدرت اقتصادیاش گشوده است. وام ۱۴ میلیارد و ۲۰۰ میلیون یوانی (معادل یک میلارد و ۹۸۰ میلیون دلار آمریکا) به شرکت «فورتیسکیو» استرالیا نمونهای روشن از این راهبرد است؛ معاملهای که خرید فناوریهای انرژی پاک و ماشینآلات چینی را ممکن میسازد و با بازپرداخت از محل درآمدهای یوانی حاصل از صادرات سنگآهن به چین، یک حلقه بسته تجاری بینیاز از دلار ایجاد میکند. چنین مدلهایی، اگر گسترش یابند، میتوانند شبکهای از مبادلات بینالمللی بر پایه یوان بسازند و نفوذ مالی آمریکا را به چالش بکشند.
در همین رابطه، پکن همزمان جبههای دیگر را هم فعال کرده است؛ بندر «موارا» برونئی که بیش از ۹۰ درصد تجارت غیرنفتی این کشور را پوشش میدهد، با سرمایهگذاری ۲ میلیارد یوانی چین، در حال توسعه است تا ظرفیتش به بیش از ۵۰۰ هزار کانتینر استاندارد بیست فوتی (موسوم به TEU) برسد. اتصال مستقیم این بندر به چینژو در استان «گوانگشی» چین، آن را به بخشی از «کریدور جدید تجاری خشکی-دریا» پیوند میزند؛ شبکهای که صدها بندر جهان را به شهرهای محصور در خشکی غرب این کشور متصل میکند و مسیرهای جایگزین برای صادرات و واردات فراهم میآورد.
این دو حرکت – بینالمللیسازی یوان و گسترش بنادر کلیدی – دو بال راهبرد واحد چین برای کاهش وابستگی به دلار و ایجاد مسیرهای امن برای تجارت حتی در سایه تعرفهها و تحریمها هستند. برای پکن، هر قراردادی که به یوان بسته میشود و هر کانتینری که از موارا عبور میکند، یک قدم به سمت مقاومسازی اقتصاد در برابر فشارهای آمریکا و تقویت نفوذ چین در اقتصاد جهانی است.
در نهایت، آتشبس ۹۰ روزه شاید فقط یک مکث کوتاه در جنگ تجاری باشد، اما چین از همین وقفه برای تقویت پایههای نفوذ اقتصادیاش استفاده میکند؛ از بستن وامهای میلیاردی به یوان گرفته تا گسترش بنادر راهبردی در مسیرهای کلیدی تجارت.
در آن سوی میدان، واشنگتن در این سه ماه بهدنبال فشار و امتیازگیری است، و در این سو پکن بهدنبال ساختن سپری که حتی پس از پایان این مکث، ضربهها را بیاثر کند. حال پرسش اصلی این است: وقتی زمان این آتشبس تمام شود، آیا مذاکره ادامه مییابد یا موج بعدی جنگ آغاز خواهد شد؟
پایان/
نظر شما