به گزارش تحریریه، شیه چائو(谢超)، پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات آسیای جنوبی دانشگاه فودان، تأکید میکند که نزدیکی دوباره چین و هند میتواند نقطه آغاز تغییر ژئوپلیتیک آسیا باشد و روایت «صلح تحت رهبری آمریکا» را با چالش جدی روبهرو سازد.
از ۳۱ اوت تا ۱ سپتامبر، نارندرا مودی، نخستوزیر هند، برای شرکت در اجلاس سازمان همکاری شانگهای در تیانجین به چین سفر کرد و با رهبران چین دیدار دوجانبه داشت. این سفر، نخستین حضور مودی در خاک چین پس از گذشت هفت سال است و نشان میدهد روابط چین و هند وارد مرحلهای تازه از تعدیل شده است.
از ژوئن ۲۰۲۴ تاکنون، دولت مودی بارها سیگنالهایی مبنی بر تمایل به تنشزدایی با چین مخابره کرده، اما بهدلیل بحثهای تند داخلی درباره سیاست چین، روند بهبود روابط با چین بارها با نوسان و عقبگرد مواجه شده است. در همین حال، روابط هند و آمریکا در دوره سوم نخستوزیری مودی بهشدت تحت فشار قرار گرفته است—با بازگشت ترامپ به قدرت، تنشهای اقتصادی و تجاری میان واشنگتن و دهلی نو رو به افزایش گذاشته است. آمریکا تعرفه ۵۰ درصدی بر واردات از هند وضع کرده و ترامپ بارها در اظهارات علنی هند را تحقیر کرده است؛ در نتیجه این امر باعث سقوط سریع روابط هند و آمریکا شد.
این «تضاد سرد و گرم» در سیاست هند نسبت به چین و آمریکا، بازتابدهنده فشار شدید بر استراتژی دیپلماتیک هند برای بازتنظیم است. روشنسازی منطق این دور از تغییرات راهبردی در سیاست خارجی هند، کمک میکند تا مسیر سیاست مودی در قبال چین و چشمانداز تنشزدایی در روابط دوجانبه بهتر فهمیده شود.
تنشزدایی هند با چین: وجود اجماع داخلی اما روندی پر از افتوخیز
تصمیم مودی برای حضور در اجلاس تیانجین ناگهانی نبود، بلکه حاصل یک روند طولانی بحثهای داخلی و آزمونهای خارجی است که در آن، عامل آمریکا نقشی کلیدی ایفا کرده است.
در نیمه دوم دولت بایدن، روابط هند و آمریکا بهدلیل اختلافات ارزشی و مسائل دیگر دچار اصطکاکهای مکرر شد. در مواجهه با عدم قطعیت گسترده در سیاست آمریکا نسبت به هند، دولت مودی آغاز به بررسی امکان تنشزدایی با چین کرد.
در جریان اجلاس بریکس در کازان در اکتبر ۲۰۲۴، مودی شخصاً خواستار دیدار با رهبر چین شد و پیشنهادهایی نظیر تسهیل صدور ویزا و ازسرگیری پروازهای مستقیم را مطرح کرد؛ این نخستین باری بود که او بهطور روشن پیام تمایل به بهبود روابط با چین را مخابره کرد.
با این حال، در استراتژی هند نسبت به آمریکا همچنان نوعی «ذهنیت امید به شانس» باقی مانده بود. در فوریه ۲۰۲۵، مودی در سفر خود به آمریکا امتیازات بزرگی را بهطور یکجانبه به واشنگتن داد: کاهش تعرفههای گمرکی علیه آمریکا، تعهد به تحقق هدف ۵۰۰ میلیارد دلاری تجارت دوجانبه تا سال ۲۰۳۰، و خرید گسترده نفت، گاز و تسلیحات از ایالات متحده.
با این حال، این امتیازدهیها نتوانست معافیت تعرفهای از سوی آمریکا را برای هند به همراه آورد. برعکس، هند در فهرست اقدامات تلافیجویانه تعرفهای آمریکا قرار گرفت. افزون بر این، آمریکا برخلاف انتظار دهلینو، بر چین تعرفههای تازهای وضع نکرد؛ همین امر موجب شد انتظارات داخلی هند از آمریکا بهشدت فروکش کند.
در ۱۶ مارس، مودی در یک سخنرانی علنی اعلام کرد که «روابط چین و هند به حالت عادی بازگشته است» و از این طریق، جهتگیری مباحث داخلی درباره سیاست چین را روشن کرد. بلافاصله پس از آن، وزیر خارجه هند، سوبرامانیام جایشانکار، در «گفتوگوی رایسینا» آمادگی خود را برای مشارکت در بحثهای بریکس پیرامون «کاهش وابستگی به دلار» ابراز داشت؛ همزمان، مذاکرات عملی چین و هند با سرعت زیادی پیش رفت.
در ۲ آوریل، پس از آنکه ترامپ سیاست تعرفه متقابل را اعلام کرد، در داخل هند نگرانی چندانی نسبت به تغییر سیاست آمریکا در قبال دهلینو به چشم نخورد. برعکس، بار دیگر توهم «دوره فرصت راهبردی» در فضای سیاسی و اقتصادی هند شکل گرفت. استدلال این بود که میانگین تعرفه ۲۶ درصدی هند از بسیاری کشورها پایینتر است و این میتواند به دهلینو مزیت هزینهای در تجارت با آمریکا بدهد و هند را به بزرگترین برنده بازآرایی زنجیره تأمین آسیایی تبدیل کند. بر همین اساس، وزیر بازرگانی و صنعت هند، پیوش گویال، بارها هیئتهایی را برای مذاکره به آمریکا اعزام کرد تا شاید زودتر از دیگران با واشنگتن به توافق تجاری برسد.
اما واقعیت بار دیگر نشان داد که تفکر سوداگرانه هند در قبال سیاست آمریکا بینتیجه است. واکنش سختگیرانه چین به سیاستهای تعرفهای آمریکا موجب شد جامعه جهانی با باجخواهی تعرفهای واشنگتن مخالفت کند و ترامپ ناگزیر شود اجرای تعرفههای جهانی را به مدت ۹۰ روز به حالت تعلیق درآورد. پس از آن، مذاکرات هند و آمریکا بهدلیل اختلاف بر سر محصولات کشاورزی به بنبست کشیده شد، و تصمیم دولت ترامپ برای آتشبس در جنگ تجاری با چین، امیدهای هند نسبت به آمریکا را بار دیگر به یأس بدل ساخت.
این خطاهای پیدرپی در سیاست هند نسبت به آمریکا نهتنها خطای محاسباتی و تفکر سوداگرانه دهلینو را آشکار کرد، بلکه نشان داد شتاب تغییرات اوضاع جهانی از ظرفیت عادت دیپلماسی فرصتطلبانه هند پیشی گرفته است. تضادهای ساختاری در روابط هند و آمریکا حلناپذیر باقی مانده است، و همین امر به هند کمک کرد تا سرانجام عزم خود را برای پیشبرد تنشزدایی با چین جزم کند. از اواخر ژوئن تا اوایل ژوئیه، مودی به ترتیب وزیر دفاع و وزیر خارجه را راهی چین کرد. سپس در ۲۴ ژوئیه، هند اعلام کرد صدور ویزای گردشگری برای شهروندان چینی را از سر میگیرد و سرانجام تصمیم مودی برای شرکت در اجلاس تیانجین قطعی شد. بدین ترتیب، مسیر تنشزدایی با چین بهروشنی ترسیم شد.
فروپاشی روابط هند و آمریکا: از «بازی در دو سوی میدان» تا «هوشیاری راهبردی»
وظیفه اصلی سیاست خارجی دولت مودی در حال حاضر، مقابله با شوک ترامپ است. تأثیر ترامپ بر دیپلماسی هند تنها به حوزه اقتصاد و تجارت محدود نمیشود، بلکه منطق عمیقتر سیاست خارجی هند را هم تحت تأثیر قرار داده است. منطق راهبردی سیاست خارجی هند بر محور آمریکا استوار است و بر دو فرض اساسی بنا شده است: نخست اینکه آمریکا رقابت راهبردی شدیدی با چین را بهطور مداوم دنبال خواهد کرد؛ دوم اینکه کشورهایی مانند هند، بهعنوان قدرتهای منطقهای، به موضوع اصلی در کشاکش رقابت چین و آمریکا تبدیل خواهند شد. اما برخلاف دوران بایدن که استراتژی جذب هند یکجانبه و همهجانبه بود، اکنون دیپلماسی معاملهگرایانه ترامپ با شعار «اول آمریکا» بهکلی پیشفرض راهبردی هند مبنی بر «اتحاد با آمریکا برای مهار چین» را در هم شکسته است.
میزان تحمل آمریکا در برابر دیپلماسی عملگرایانه تهاجمی هند که میکوشید «از هر دو طرف سود ببرد»، بهطور چشمگیری کاهش یافته است. دولت ترامپ با رویکردی چندوجهی، ضربات دقیقی بر دیپلماسی هند وارد کرده است: نخست، سیاست پیوند مجدد هند–پاکستان را احیا کرد و همکاری نظامی خود با اسلامآباد را تقویت نمود، تا نقطه ضعف هند در مسئله کشمیر را هدف بگیرد؛ دوم، تهدید تعرفهای را به اقدام واقعی بدل ساخت—در اول اوت ۲۵ درصد تعرفه بر کالاهای هندی اعمال کرد و سپس با بهانه خرید نفت روسیه توسط هند، ۲۵ درصد تعرفه تنبیهی دیگر نیز وضع کرد.
این دو ضربه ترامپ برای هند کاملاً مرگبار بود: سیاست پیوند آمریکا با پاکستان بار دیگر مسئله کشمیر را بینالمللی کرد و سیاست «توازن میان هند و پاکستان» بیش از پیش حباب خودتصوری هند بهعنوان «قدرت جهانی» را ترکاند. از سوی دیگر، حمله به تجارت نفتی هند و روسیه اقتصاد هند را در تنگنای سختی قرار داد—کنار گذاشتن نفت روسیه به معنای جهش تورم داخلی است، اما ادامه خرید آن موجب تخریب ساختار صادراتی هند به آمریکا میشود. برای اعمال فشار حداکثری بر هند، ترامپ حتی دور ششم مذاکرات تجاری که قرار بود از ۲۵ تا ۳۰ اوت برگزار شود را لغو کرد و اجازه داد تعرفههای تنبیهی علیه هند وارد فاز اجرایی شود.
با توجه به شکاف عظیم در قدرت میان آمریکا و هند، دولت مودی اکنون تنها سه راه پیش رو دارد:
نخست، دادن امتیازات واقعی در حوزههایی مانند محصولات کشاورزی، همراه با امید به اینکه ترامپ راهی برای حفظ وجهه دهلینو فراهم کند—برای نمونه، گنجاندن بندهایی در توافق درباره محدودیت واردات محصولات غذایی تراریخته تا بتوان در برابر افکار عمومی داخلی توضیحی ارائه کرد؛
دوم، چشمدوختن به احتمال پیشرفت در نشست آمریکا–روسیه، به امید لغو تعرفههای ثانویه علیه هند؛
سوم، درک این واقعیت که سیاست ترامپ در قبال هند نه فشار تاکتیکی، بلکه یک تغییر راهبردی است، و در نتیجه هرچه سریعتر پیشبرد روند تنشزدایی با چین برای حفظ فضای مانور در معادلات ژئوپلیتیک.
واقعیت نشان میدهد دو راه نخست بهشدت با عدم قطعیت روبهرو هستند: پس از لغو دور ششم مذاکرات، هند حتی اگر بخواهد به آمریکا امتیاز بدهد، باید تا پس از اجراییشدن تعرفههای تازه در ۲۷ اوت صبر کند، و تعاملات آمریکا–روسیه نیز اساساً خارج از کنترل هند است. در چنین شرایطی، تلاش فعالانه دولت مودی برای بهبود روابط با چین انتخابی عملگرایانه است که از شناخت روشن فشارهای اقتصادی داخلی، ریسکهای ناشی از سیاست آمریکا، و ضرورت حفظ توازن در سیاست خارجی ناشی میشود.
تنشزدایی هند با چین: حرکت باثبات و بلندمدت یا صرفاً تاکتیکی؟
سفر اخیر مودی به چین، بهطور عینی به بهبود بیشتر روابط چین و هند یاری خواهد رساند، اما پایداری این روند همچنان با دو آزمون مهم روبهرو است: نخست، کشمکشهای سیاسی داخلی هند—جناح سازشجو در برابر آمریکا و جریانهای تندرو ضدچین همچنان اثرگذاری بالایی دارند و خطر نوسان در سیاست دولت مودی نسبت به چین نباید دستکم گرفته شود؛ دوم، ماهیت «دیپلماسی موازنهگر» هند تغییری نکرده است. برای نمونه، مودی حتی پس از اعلام سفر به چین همچنان برنامه سفر به ژاپن را پیگیری کرده و بهطور مستمر همکاریهای انرژی میان چین و روسیه را برجسته کرده است تا از این رهگذر دولت ترامپ را به تغییر سیاست خود نسبت به هند ترغیب کند.
کلید آنکه روابط چین و هند بتواند پایدار و باثبات پیش برود، در این است که دولت مودی بتواند از ذهنیت بازیهای کوتاهمدت در قبال چین عبور کند و به این درک برسد که فرایند احیای دو تمدن بزرگ شرقی در ذات خود رابطهای متقابل و تکمیلکننده است. در مقطع کنونی، چین باید بر «تفکر مبتنی بر حفظ خطوط قرمز» پای بفشارد، بهخوبی از فرصت همکاریجویی فعالانه هند بهره گیرد و همزمان نسبت به عادت فرصتطلبانه دهلینو هوشیار باشد. از ۱۸ تا ۲۰ اوت، وانگ یی، عضو دفتر سیاسی حزب کمونیست چین، وزیر خارجه و نماینده ویژه چین در مسائل مرزی با هند، با موفقیت به هند سفر کرد و بیستوچهارمین نشست مربوط به مسائل مرزی را برگزار نمود. دو طرف به توافقی دهبندی دست یافتند که زمینهای محکم برای سفر مودی به تیانجین فراهم کرد.
نوسانهای دولت مودی نه توانسته موجب تغییر در راهبرد آمریکا شود و نه تغییری در مواضع اصلی چین ایجاد کرده است؛ بلکه برعکس، این نوسانها موجب شده هند در نتیجه درک روشن از محدودیتهای قدرت خود و شرایط متحول بینالمللی، بار دیگر در قبال چین به مسیر عملگرایانه بازگردد. مرور کلی استراتژی دولت مودی در قبال چین در دوره سوم نخستوزیری نشان میدهد که این سیاستها بهشدت تحت تأثیر خطاهای محاسباتی ژئوپلیتیک و امیدهای غیرواقعبینانه به آمریکا قرار داشتهاند. بنابراین سیاست هند نسبت به چین میان عملگرایان و جناحهای سرسخت در نوسان بوده است؛ این تردید راهبردی عملاً به انزوای هرچه بیشتر دیپلماسی هند دامن زده است. معضل سیاست خارجی هند یک واقعیت تلخ را آشکار میکند: «خودمختاری راهبردی» بدون پشتوانه قدرت واقعی چیزی جز سراب نیست.
تقویت همکاریهای عملی میان چین و هند میتواند نقطه آغاز شکلگیری نظم ژئوپلیتیکی تازهای در آسیا باشد. اگر این دو قدرت نوظهور که در مجموع ۲.۸ میلیارد جمعیت دارند بتوانند الگویی از همکاری «غیرمتکی بر سلطه غرب» بنا نهند، این امر نهتنها پاسخی قاطع به روایت «صلح تحت رهبری آمریکا» خواهد بود، بلکه فرصتی تاریخی در اختیار کشورهای جنوب جهانی قرار میدهد تا راهی فراتر از بازیهای حاصلجمع-صفر را بیازمایند.
منبع: The Paper
پایان/
نظر شما