به گزارش تحریریه، شیه شیائو رونگ(薛小荣) استاد تاریخ معاصر چین در دانشگاه فودان و کارشناس برجسته روابط بینالملل، در تحلیلی تازه تأکید کرده که افزایش ذخایر طلا مکمل پیشبرد پروژه یوان دیجیتال خواهد بود.
در تاریخ ۷ سپتامبر ۲۰۲۵، بر اساس تازهترین دادههای منتشر شده از سوی اداره دولتی مدیریت ارزهای خارجی چین، ذخایر ارزی در پایان ماه آگوست به ۳.۳۲۲۲ تریلیون دلار آمریکا رسیده که نسبت به پایان ماه جولای، ۲۹.۹ میلیارد دلار یا ۰.۹۱ درصد افزایش داشته است. همزمان، بانک مرکزی چین برای دهمین ماه متوالی اقدام به افزایش ذخایر طلای خود کرده است. تا پایان ماه اوت ۲۰۲۵، بیش از ۷۴۰۰ اونس طلا به ذخایر کشور افزوده شد و سهم طلا در ترکیب داراییهای ذخایر بینالمللی چین به ۷.۴ درصد رسیده است؛ رقمی که بالاترین میزان در تاریخ به شمار میآید.
چرا چین طی ۱۰ ماه پیاپی اقدام به خرید و افزایش ذخایر طلا کرده و همچنین چرا ذخایر ارزی این کشور دوباره به بیش از ۳.۳ تریلیون دلار رسیده است؟ سطحی که بالاترین میزان از سال ۲۰۱۶ تاکنون محسوب میشود.
به طور کلی، به باور من، سه دلیل اصلی برای این اقدام بانک مرکزی چین وجود دارد:
دلیل نخست، ماهیت ذاتی طلا بهعنوان داراییای برای حفظ ارزش و نقش آن بهعنوان آخرین پشتوانه و لنگر پولی در جهان است. جملهای رایج وجود دارد که میگوید: «در دوران آشوب، طلا؛ در دوران صلح، عتیقه.» چه در زمان آشوب و چه در دوران شکوفایی، داشتن طلا برای یک فرد یا یک کشور به معنای داشتن پشتوانهای محکم است؛ همانند اینکه «انبار پر از غله باشد و دل آرام.» چراکه طلا همواره کالایی قابل مبادله است و هرچه ذخایر طلای یک کشور بیشتر باشد، توان اقتصادی و اعتمادبهنفس آن کشور در برابر بحرانها نیز بیشتر خواهد شد. از این منظر، افزایش پیوسته ذخایر طلا به یک روند عادی و مستمر برای چین بدل شده است.
دلیل دوم افزایش متوالی ذخایر طلا از سوی بانک مرکزی چین، در واقع به دلیل فاصله زیاد ما با دیگر کشورها، بهویژه کشورهای توسعهیافته، در ساختار ترکیب داراییهای ذخیره بینالمللی است. در تاریخ ۷ سپتامبر، اداره دولتی مدیریت ارزهای خارجی اعلام کرد که سهم طلا در داراییهای ذخیره بینالمللی چین به ۷.۴ درصد رسیده است. اما اگر معیار کشورهای توسعهیافته را در نظر بگیریم، سطح استاندارد باید حدود ۱۵ درصد باشد؛ تازه این رقم «نمره قبولی» محسوب میشود. به بیان دیگر، ما هنوز بیش از نیمی از مسیر را نرفتهایم، و حتی اگر به ۱۵ درصد هم برسیم، صرفاً به سطح میانگین جهانی دست یافتهایم.
البته اینجا ممکن است برخی بپرسند: اگر طلا تا این حد اهمیت دارد، چرا چین بهصورت انبوه و یکباره اقدام به خرید طلا نمیکند؟ پاسخ این است که طلایی که ما در اینجا درباره آن صحبت میکنیم، با آنچه عموم مردم در ذهن دارند تفاوت بسیار زیادی دارد. برای مثال، زمانی که ما به طلافروشی میرویم و زیورآلات طلا خریداری میکنیم، باید دقت زیادی داشته باشیم. برخی از این مصنوعات طلا قابلیت مبادله دارند و ارزش ذخیرهای خود را حفظ میکنند، اما برخی دیگر «طلای صنعتی» یا صرفاً «طلای زینتی» به شمار میروند و ارزش ذخیرهای چندانی ندارند.
در واقع، آنچه بیشتر مردم از «طلا» درک میکنند ــ یا زمانی که در اخبار میشنویم که فلان معدن طلا کشف شد یا چندین تن طلا خریداری گردید ــ در بسیاری از موارد به طلای صنعتی اشاره دارد؛ طلایی که نمیتواند بهعنوان ذخیره ارزی کشور به کار رود. در مقابل، آنچه بهعنوان ذخیره طلا در سطح ملی مورد استفاده قرار میگیرد، باید قابلیت ایفای نقش وسیله پرداخت بینالمللی را داشته باشد. چنین طلایی در بازار جهانی بسیار کمیاب است. به همین دلیل، کشور ما تنها میتواند بهتدریج و از مسیرهای مختلف ذخایر طلای خود را افزایش دهد. کمیابی ذاتی طلا خود دلیلی است بر ارزش بالای آن، و همین امر باعث میشود که رسیدن به سهم استاندارد ۱۵ درصدی، همچنان مسیر طولانی و دشواری در پیش داشته باشد.
دلیل سوم اینکه بانک مرکزی چین برای ده ماه پیاپی اقدام به افزایش ذخایر طلا کرده و قصد دارد این روند را بهصورت دائمی ادامه دهد، به پیامدهای جنگ تعرفهای آمریکا بازمیگردد. این جنگ تا امروز ضربه بزرگی به نظم طبیعی تجارت جهانی و ساختار اقتصاد بینالملل وارد کرده است. هرچند میدانیم که در نهایت پیامدهای این جنگ به خود آمریکا بازخواهد گشت، اما در دوره گذار، بیثباتی و آشفتگی ایجادشده توسط آمریکا برای مدت طولانی روند سالم رشد اقتصاد جهانی را مختل خواهد کرد و اقتصاد جهان را در وضعیت پرابهام و ناپایدار نگه خواهد داشت.
چگونه میتوان با این بیثباتی مقابله کرد؟ افزون بر دیگر ابزارها، افزایش ذخایر طلا برای کشور در حکم یک تضمین نهایی است؛ راهکاری برای مواجهه با بدترین سناریوها و سپری برای محافظت در برابر ریسکهای اقتصادی. بهویژه در شرایطی که روند جدایی و گسست اقتصادی میان چین و آمریکا شدت گرفته است، ما در عین پیشبرد قاطعانه پروژه «یوان دیجیتال چین»، نیازمند دو پشتوانه کلیدی هستیم: از یکسو توان عظیم تولید کالا و ظرفیت صنعتی کشور، و از سوی دیگر طلا بهعنوان یک ذخیره ارزی مطمئن و قابل اعتماد که بتواند در سطح بینالمللی اعتماد ایجاد کند.
به بیان ساده، در شرایط «دگرگونیهای بزرگ قرن»، چین نه تنها باید ابتکار عمل سیاسی را در دست گیرد، بلکه باید برتری اقتصادی را نیز به دست آورد. در این مسیر، افزایش ذخایر طلا نقشی چندگانه و حیاتی ایفا میکند.
پایان/
نظر شما