به گزارش تحریریه، واضح است که اصل آموزش در این باره به ویژه در شرایط بحرانی امری مهم و ضروری به شمار میرود و تصمیمگیران ستادی بر مبنای چنین ضرورتی این تصمیم را اتخاذ نمودهاند. اما آیا تنها راه آموزش و یادگیری موضوعاتی از این دست، افزودن درس به سرفصلهای آموزشی است؟ در این باره سوالات و پرسشهای جدی مطرح میشوند که به نظر میرسد از دید طراحان و تصمیمگیران ستادی پوشیده مانده است.
اولاً، علیرغم کاهش تعداد دانشجویان در برخی از رشتهها و پرنشدن ظرفیتهای رشتههای کممتقاضی اما هنوز تعدادی از موسسات آموزش عالی، به طور خاص دانشگاههای دولتی، با کمبود فضاهای آموزشی مواجهاند. این امر دلایل متعدد و متفاوتی دارد. گاهی ناترازی انرژی سبب شده تا دانشگاهها بازه فعالیتهای آموزشی خود را کاهش دهند. همچنین دغدغهها و نیز مشکلاتی در حوزههای اداری و مالی و فرهنگی و دانشجویی، موسسات آموزش عالی را به سمت کاستن از تعداد ساعات و روزهای حضور دانشجویان در محیطهای آموزشی و نیز مدت دوره تحصیل سوق داده است تا جایی که دانشگاهها گرایش دارند تا دوره کارشناسی بجای 8 نیمسال در 7 نیمسال به اتمام برسد. از سوی دیگر، بسیاری از دانشجویان (بهخصوص دانشجویان غیربومی) هم به دلایل و انگیزههای عاطفی-خانوادگی، اقتصادی و شغلی و… تمایل دارند که زودتر فارغ التحصیل شوند. با توجه به محدودیت در سقف واحدهای درسی برای دانشجویان، گاه افزودن حتی 1 واحد درسی میتواند به اضافه شدن یک نیمسال به سنوات تحصیلی دانشجویان بیانجامد.
ثانیاً، کمبود اساتید توانمند در حوزههای مدنظر به ویژه در موضوع پدافند غیرعامل و مدیریت سوانح، چالشهایی را برای دانشگاهها در تأمین مدرس به وجود میآورد. این موضوع از حیث پیامدهای سیاستی، تبعات و اثرات منفی زیادی برجای میگذارد. در واقع، دانشگاهها و موسسات آموزش عالی در صف، ناگزیرند دستورات ستاد را عملی کنند اما با توجه به کمبود مدرس توانمند ناچار میشوند با اساتیدی درس را ارائه دهند که اولاً، محتوای مدنظر سیاستگذار را منتقل نخواهند کرد (نقض غرض سیاستگذار)؛ ثانیاً، به بیمیلی دانشجویان و دامنزدن به تأثیرات منفی انگیزشی در یادگیری از سوی دانشجویان میانجامد. این وضعیت را در برخی از دیگر دروس عمومی هم میتوان مشاهده نمود.
اساساً یکی از قواعد کلی و اصول سیاستگذاری عمومی اثربخش و کارآمد، توجه به پیامدهای هر تصمیم سیاستی است. اما بعضاً تصمیمگیران تنها به خروجی (outputs) و هدف اصلی از سیاست میاندیشند و نسبت به پیامدها (outcomes) و عوارض جانبی تصمیمات خود کمتر توجه میکنند. بنابراین، ضروری است سیاستگذاران در همه نهادهای ستادی علاوه بر هدف اصلی، به عوارض تصمیمات خود هم توجه داشته باشند.
در اینجا ممکن است این پرسش مطرح شود که «بالاخره نیاز به آموزش موضوعی چون پدافند غیرعامل و مدیریت سوانح را چگونه برطرف نماییم؟». در پاسخ میتوان گفت راههای آموزش مسایل مهمی از این دست، متنوع هستند. به عنوان نمونه، آموزش عمومی از طریق رسانههای عمومی رسمی همچون صدا و سیما در قالبهای جذاب و نو مثل تولید انمیشینهای آموزشی کوتاه و … که با توجه به تکنیکهای روانشناختی میتوان در وقتهای مناسب برای گروههای متفاوت اجتماعی از نظر سنی، جنسیتی، تحصیلی و … آنها را تهیه و پخش نمود. این کار علاوه بر اثربخشی بیشتر، مشکلات و پیامدهای پیشگفته را به همراه ندارد.
به طورکلی، روابط بین صف و ستاد و اختلافاتی که در این روابط به وجود میآید همواره در سازمانها به ویژه در سطح وزارتخانهها امری مشکلآفرین بوده است. اما از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری که متولی و متکفل اصلی آموزش تخصصی در رشتههای غیرپزشکی است انتظار میرود در تصمیمات خود از شتابزدگی پرهیز نماید.
منبع: ofoqesevom
نظر شما