پیشنهاد پکن برای کمک به کاخ سفید!

سقوط پیاپی یک بالگرد و یک جنگنده آمریکایی در فاصله تنها سی دقیقه در دریای جنوبی چین، نه یک حادثه معمولی بود و نه یک خطای فنی ساده. کارشناسان معتقدند این اتفاق پرده از بحرانی عمیق‌تر در ارتش آمریکا برمی‌دارد.

به گزارش تحریریه، شیه شیائو رونگ(薛小荣)، استاد تاریخ معاصر چین در دانشگاه فودان و کارشناس برجسته روابط بین‌الملل، معتقد است که این حادثه نشان می‌دهد قدرت‌نمایی آمریکا در جنوب چین بیش از آنکه نمایش قدرت باشد، به نمایش ضعف تبدیل شده است.

یکشنبه هفته گذشته، در آب‌های نزدیک مالزی در دریای چین جنوبی، ناو هواپیمابر «نیمیتز» آمریکا در حال انجام یک رزمایش عادی بود.

ناگهان یکی از بالگردهای سیکورسکی اس‌اچ۶۰ سیهاوک (Sikorsky SH60 Seahawk) هنگام انجام مأموریت به دریا سقوط کرد. هنوز خدمه این بالگرد از شوک حادثه بیرون نیامده بودند که تنها نیم ساعت بعد، یک جنگنده بوئینگ اف/ای-۱۸ئی/اف سوپر هورنت (Boeing F/A-18E/F Super Hornet) نیز با سر به آب رفت. خوشبختانه خلبان و خدمه هر دو پرنده نجات داده شدند و هیچ یک تلفات جانی نداشتند.

پیشنهاد پکن برای کمک به کاخ سفید!

نکته جالب اینکه محل حادثه در نزدیکی صخره زِنگمو و آب‌های سرزمینی چین بود. آمریکایی‌ها آمده بودند در این منطقه قدرت‌نمایی کنند، اما نه تنها نمایش قدرتی در کار نبود، بلکه یک افتضاح بزرگ رقم خورد. با چنین آمادگی رزمی ضعیفی، ناو هواپیمابر آمریکا حتی قابل مقایسه با توانایی‌های ارتش چین در یک درگیری واقعی در دریای جنوبی چین نیست؛ جاه‌طلبی آمریکا برای حفظ سلطه عملاً پوچ و توخالی شده است.

چرا چنین ادعایی مطرح می‌شود؟ کافی است به دلایل سقوط این دو هواگرد نگاه کنیم. ترامپ در مصاحبه دیروز خود گفت: احتمالاً مقصر اصلی «سوخت بی‌کیفیت» بوده است.

او حتی تأکید کرد که این ماجرا «خرابکاری عمدی» نبوده و ربطی به چین ندارد. این حرف، در واقع خط اصلی تحلیل را مشخص کرد: مشکل از خود ارتش آمریکا بوده است.

وقتی ترامپ صحبت از «سوخت نامرغوب» کرد، تیم تحقیقاتی ارتش آمریکا هم همان را تکرار کرد و گفت احتمالاً سوخت هواپیماها «آلوده» بوده است.

اما سؤال اینجاست: مگر روی ناو هواپیمابر سیستم‌های بسیار دقیق و سختگیرانه برای آزمایش سوخت وجود ندارد؟ چگونه ممکن است خطایی به این بزرگی — آن‌قدر که موتور جنگنده‌های پیشرفته را از کار بیندازد — روی شناوری که نماد بالاترین سطح آمادگی رزمی آمریکا است، رخ دهد؟

اگر واقعاً سوخت مشکل داشته باشد، تنها دو احتمال وجود دارد: بی‌احتیاطی یا قصور عمدی.

این موضوع ما را به نخستین نقطه ضعف عمیق می‌رساند: سستی نظام مدیریتی و بی‌ثباتی روحیه نیروهای آمریکایی.

درست در همین روزها دولت فدرال آمریکا مدام در آستانه «تعطیلی» قرار می‌گیرد، تا جایی که پرداخت حقوق نیروهای ارتش هم با مشکل روبه‌رو شده است. حال تصور کنید گروهی از نظامیان که ماه‌ها خانه و خانواده ندیده‌اند، در دریا سرگردان هستند و حتی نمی‌دانند حقوقشان به‌موقع پرداخت می‌شود یا خیر؛ آیا واقعاً می‌توان انتظار داشت چنین نیروهایی با تمرکز کامل و رعایت وسواس‌گونه تمام فرایندهای خسته‌کننده و دقیق آزمایش سوخت کار کنند؟

در هر ارتشی، عامل انسانی پایه‌ای‌ترین و در عین حال شکننده‌ترین بخش آمادگی رزمی است. وقتی روحیه فرو می‌ریزد، پیشرفته‌ترین تجهیزات هم چیزی جز آهن‌پاره نیستند.

اما مشکل دوم—و حتی مرگبارتر—آشکارتر است: فرسودگی و خستگی شدید ناشی از استقرار نظامی گسترده آمریکا در سراسر جهان.

«نیمیتز» در این دوره مأموریت، چیزی شبیه یک «ماراتن فرسایشی» را تجربه کرد: ابتدا به خاورمیانه اعزام شد تا بحران دریای سرخ را مدیریت کند و ماه‌ها در خلیج فارس داغ و شور سرگردان بود. با پایان مأموریت، نه به کشور بازگشت، نه وارد بندر برای تعمیرات شد؛ بلکه بی‌وقفه راهی دریای چین جنوبی شد تا مأموریت به‌اصطلاح «گشت‌زنی عادی» انجام دهد.

پیشنهاد پکن برای کمک به کاخ سفید!

دریابُد استفن کوهلر، فرمانده ناوگان اقیانوس آرام آمریکا، در تاریخ ۴ آوریل ۲۰۲۵ در اقیانوس آرام با فرماندهان گروه نبرد هواپیمابر شماره ۱۱ و افسران عملیاتی روی عرشه ناو هواپیمابر «نیمیتز» (CVN 68) دیدار می‌کند.

این در حالی است که این ناو هواپیمابر ۵۰ سال از عمرش می‌گذرد؛ فراتر از چرخه استاندارد ۴۰ تا ۴۵ ساله. قرار بود در سال ۲۰۲۵ بازنشسته شود، اما چون آمریکا در ساخت ناوهای جدید عقب مانده، مجبور شدند عمر آن را تا ۲۰۲۶ و بعد از آن تمدید کنند. نتیجه این تأخیر واضح است، یعنی افزایش شدید نرخ خرابی و نقص فنی.

در سال ۲۰۲۲ جنگنده F35C سقوط کرد، سال ۲۰۲۳ یک مک‌دانل داگلاس اف/ای-۱۸ هورنت (F/A–18E) از عرشه سر خورد و به دریا افتاد. در گزارشی که آمریکا اوایل امسال منتشر کرد، رسماً اعلام شد که نیروی دریایی این کشور مدت‌هاست با کمبود قطعات یدکی و کمبود متخصصان فنی دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ مشکلی که یک چرخه معیوب ایجاد کرده: تجهیزات بدون تعمیر کافی، مأموریت‌های پی‌درپی، و فرسودگی مداوم.

نشریه تخصصی دریانوردی ماری‌تایم اک‌سِکیوتیو «Maritime Executive» گزارش داده که شمار حوادث جدی ناوهای سطحی نیروی دریایی آمریکا به بالاترین میزان طی ده سال گذشته رسیده است. تمام این تحلیل‌های رسمی و معتبر به یک نتیجه واحد اشاره می‌کنند: ارتش آمریکا، به‌ویژه نیروی دریایی، در وضعیت «فرسودگی مفرط» قرار دارد.

از همین رو، سقوط دو هواگرد در فاصله نیم ساعت، ظاهراً اتفاقی به نظر می‌رسد، اما در واقع کاملاً قابل پیش‌بینی بود. این حادثه محصول ترکیب چند عامل است: سوخت بی‌کیفیت، ناو سالخورده، استقرار خسته‌کننده و طولانی، کمبود تعمیر و نگهداری، و ضعیف بودن روحیه نیروها.

محیط پیچیده دریای جنوبی چین—رطوبت بالا، نمک زیاد، مه سنگین— صرفاً صحنه مناسبی را برای این حادثه فراهم کرده است.

اما مسئله فقط تجهیزات نیست؛ این یک شکاف بزرگ میان جاه‌طلبی استراتژیک آمریکا و ظرفیت واقعی آن است. واشینگتن می‌خواهد سلطه جهانی خود را حفظ کند، به همه‌جا ناو بفرستد و قدرت‌نمایی کند. احتمالاً «نیمیتز» هم با همین هدف وارد جنوب چین شد تا مانور هوایی اجرا دهد و نمایش قدرت بدهد، اما نتیجه برعکس شد. این حادثه نشان داد که آمادگی رزمی ناوهای آمریکا به‌طرز خطرناکی سقوط کرده؛ چه در سطح عملکرد کارکنان و چه در سطح قابلیت اعتماد تجهیزات.

اینجا یک سؤال اساسی مطرح می‌شود:
با چنین وضعیتی، آیا ناو هواپیمابر آمریکا توان ورود به یک رویارویی واقعی و هم‌سطح در محیط پرخطر جنوب چین را دارد؟

تقریباً تمام افتخارات رزمی ناوهای هواپیمابر آمریکا در جنگ‌هایی بوده که در آن‌ها طرف مقابل قدرت دفاع مؤثری نداشته است. در عراق و در بمباران یوگسلاوی، نیروی مقابل یا پدافند ضعیفی داشت یا تقریباً توان پاسخ‌گویی نداشت. در چنین شرایطی، هواپیماها طوری از روی ناو بلند می‌شدند و فرود می‌آمدند که انگار در میدان تمرین هستند. این پیروزی‌های یک‌طرفه، برای آمریکا و حتی برخی کشورها، یک توهم «ناو هواپیمابر شکست‌ناپذیر» ساخته است.

پیشنهاد پکن برای کمک به کاخ سفید!

در سال ۱۹۹۹، ناتو بدون مجوز سازمان ملل، یوگسلاوی را ۷۸ روز پیاپی بمباران کرد؛ حملاتی که بیش از ۳۸ هزار سورتی پرواز و ۱۰ هزار عملیات بمباران را شامل شد. نتیجه این تهاجم، ویرانی گسترده، کشته شدن هزاران غیرنظامی، بیش از ۱۲هزار زخمی و خسارتی حدود ۱۰۰ میلیارد دلار بود. پیامدها اما به همان سال‌ها محدود نشد؛ آلودگی شیمیایی و استفاده از اورانیوم ضعیف‌شده، نرخ سرطان را در صربستان به بالاترین سطح اروپا رساند. فقط در ده سال اول پس از حمله، ۳۰ هزار نفر مبتلا و ۱۸ هزار نفر جان باختند. دانشمندان هشدار می‌دهند میزان اورانیوم به‌کاررفته معادل ساخت ۱۷۰ بمب مشابه بمب هیروشیما بوده است.

اما دریای جنوبی چین کاملاً متفاوت است. اینجا آمریکا با ارتشی روبه‌روست که سامانه کامل ضددسترسی و منطقه‌ممنوعه (A2/AD) دارد. در این منطقه، نه برتری کامل هوایی وجود دارد و نه برتری دریایی. در چنین شرایطی، خود ناو هواپیمابر تبدیل به هدفی بزرگ برای موشک‌های هایپرسونیک و زیردریایی‌های پیشرفته می‌شود. هر بار برخاست و فرود هواپیما روی عرشه، در محیطی با ریسک بسیار بالا انجام می‌گیرد و خطا تقریباً غیرقابل جبران است.

پیشنهاد پکن برای کمک به کاخ سفید!

این‌بار، روی عرشه خودِ ناو و در شرایطی کاملاً بدون تهدید، آمریکا ظرف فقط ۳۰ دقیقه دو هواگرد را از دست داد؛ آن هم به دلیل نقص در نگهداری و خستگی شدید نیروها.

حال تصور کنید اگر این اتفاق در بحبوحه یک جنگ واقعی رخ دهد؛ زمانی که ارتش چین با جنگ الکترونیک، پدافند هوایی و حملات مستمر فشار می‌آورد—آیا می‌توان انتظار داشت ناوهای آمریکا حتی نیمی از کارایی تئوریک خود را داشته باشند؟ آن وقت آمار سوانح تا کجا می‌تواند بالا برود؟

نتیجه روشن است: سطح آمادگی رزمی ناوهای آمریکا دیگر توان پشتیبانی از یک نبرد شدید با ارتش چین در دریای جنوبی چین را ندارد.

این حادثه در واقع پیش از وقوع جنگ، شکست «دیپلماسی ناوگان و زور» آمریکا را اعلام کرد. هنوز کسی گلوله‌ای شلیک نکرده، خودشان از پا افتاده‌اند.

بحران آبروی واشنگتن در جنوب چین؛ پکن پیشنهاد «نجات» داد

اما نکته جالب‌تر، واکنش چین به این ماجراست. در نشست خبری دیروز، سخنگوی وزارت امور خارجه، گوئو جیاکون(郭嘉昆)، اعلام کرد:
«اگر طرف آمریکایی درخواست کند، چین از منظر انسان‌دوستانه آماده است کمک‌های لازم را در اختیار آمریکا قرار دهد. ما بر این نکته تأکید می‌کنیم که هواگرد آمریکایی هنگام برگزاری رزمایش نظامی در دریای جنوبی چین سقوط کرده است. اعزام مکرر ناوها و هواپیماهای نظامی توسط آمریکا به این منطقه برای نمایش قدرت، ریشه اصلی مشکلات امنیت دریایی و عامل برهم‌زننده صلح و ثبات منطقه است».

پیشنهاد پکن برای کمک به کاخ سفید!

این حرف‌ها پیام واضحی دارد—دقیقاً در دو لایه:

اول: اگر آمریکا برای قدرت‌نمایی وارد جنوب چین نمی‌شد، اصلاً چنین افتضاحی پیش نمی‌آمد. حالا که آبروی خود را برده، نمی‌تواند کسی را سرزنش کند.

دوم: چین هم ظرفیت دارد، هم اعتمادبه‌نفس. بر خلاف آمریکا که همیشه با زبان تهدید صحبت می‌کند، چین می‌گوید اگر درخواست کنید، حتی می‌توانیم کمک کنیم و بقایای هواگردها را از اعماق دریا بیرون بکشیم.

و نباید ساده از کنار همین «کمک برای بازیابی» گذشت. در سراسر منطقه و حتی جهان، کشورهایی که توانایی شناسایی سریع محل سقوط در اعماق دریا و بالا کشیدن جنگنده‌های سنگین را دارند، بسیار معدودند—و چین جزو معدود قدرت‌های برتر در این زمینه است.
در مقابل، آمریکا برای آوردن کشتی‌های تخصصی از خاک خود، چند هفته زمان نیاز دارد. عملیات بازیابی نیز هفته‌ها یا حتی ماه‌ها طول می‌کشد. در این مدت، ناوهای آمریکا باید شبانه‌روز از منطقه سقوط حفاظت کنند تا تجهیزات حساس جنگی به دست دیگران نیفتد—نه‌تنها هزینه‌بر، بلکه به‌شدت تحقیرآمیز.

این خونسردی و اعتمادبه‌نفس چین دقیقاً نقطه مقابل وضعیت دشوار و دردناک آمریکاست: از یک سو تلاش برای حفظ ژست ابرقدرتی و حضور نظامی در هر نقطه داغ جهان؛ از سوی دیگر، فرسودگی اقتصادی و نظامی که دیگر توان پشتیبانی از این جاه‌طلبی‌ها را ندارد. نتیجه؟ هر روز بیشتر ماهیت «ظاهر قدرتمند، درون فرسوده» ارتش آمریکا آشکار می‌شود.

پایان/

۱۰ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
کد خبر: 33756

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 3 + 0 =