آمریکا در باتلاق خاورمیانه؛ اسرائیل در اندیشه حمله، ایران در آستانه جنگ

نتانیاهو در حال برنامه‌ریزی برای اقدام پیش‌دستانه است و رئیس‌جمهور ایران به‌طور علنی اعتراف کرده که ایران با اسرائیل و ایالات متحده در وضعیت جنگ تمام‌عیار قرار دارد.

به گزارش تحریریه، شیه شیائو رونگ(薛小荣استاد تاریخ معاصر چین در دانشگاه فودان و کارشناس برجسته روابط بین‌الملل، تأکید می‌کند که شرایط کنونی عملاً راه هرگونه آشتی واقعی میان ایران و غرب را مسدود کرده است.

در تاریخ ۲۷ دسامبر ۲۰۲۵، مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، در مصاحبه‌ای با رسانه‌ها و در پاسخ به پرسشی درباره روابط ایران با اسرائیل، اروپا و آمریکا، به‌صراحت اعلام کرد که ایران اکنون با این کشورها و موجودیت‌های سیاسی مرتبط با آن‌ها در وضعیت «جنگ تمام‌عیار» قرار دارد.
این اظهارنظر بدبینانه از سوی پزشکیان—فردی که همواره به غرب گرایش داشته و خواهان بازگشت ایران به مسیر تعامل با غرب بوده—پرسش‌برانگیز است. اما برای پزشکیان، این موضع‌گیری بیش از هر چیز ناشی از سه عامل مهم است که تأثیر عمیقی بر او گذاشته‌اند:

نخست، اگرچه اسرائیل و ایران پس از جنگ ۱۲ روزه در نیمه نخست سال به نوعی توافق ضمنی دست یافتند و هر دو طرف پذیرفتند که درگیری‌ها متوقف شود، اما چه اسرائیل، چه ایران و چه ایالات متحده به‌خوبی می‌دانند که این توقف صرفاً نتیجه خویشتنداری طرفین بوده است.

هیچ‌یک از طرف‌ها نمی‌خواستند تبادل موشکی از کنترل خارج شود و در نهایت به جنگ زمینی تمام‌عیار منجر گردد؛ از همین‌رو، هر دو طرف به‌موقع دست از ادامه درگیری کشیدند.

اما توقف درگیری به‌هیچ‌وجه به معنای حل‌وفصل اختلافات نیست. ریشه اصلی بحران در این واقعیت نهفته است که ایران و اسرائیل یکدیگر را دشمنان مرگبار می‌دانند که باید به‌طور کامل از میان برداشته شوند. چه از منظر قانون اساسی، چه از نظر ایدئولوژیک، و چه در ابعاد قومی، فرهنگی یا مذهبی، رابطه ایران و اسرائیل در وضعیتی «آشتی‌ناپذیر» قرار دارد.

پزشکیان: دیگر قطع برق نداریم و ذخایر سوخت کشور به بیش از ۳ میلیارد لیتر  رسیده است - زومیت

آتش‌بس ناشی از جنگ ۱۲ روزه نمی‌تواند این تضاد بنیادین را حل کند.
این همان نقطه‌ای است که پزشکیان را عمیقاً دچار درد و ناامیدی کرده است؛ حتی اگر او شخصاً تا چه حد خواهان آشتی با اسرائیل و بازگشت به روابط عادی با آمریکا باشد، تا زمانی که گره اصلی اختلاف میان ایران و اسرائیل گشوده نشود، شعله‌های جنگ دیر یا زود بار دیگر زبانه خواهد کشید.

دوم، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در آستانه سفر خود در روز ۲۹ دسامبر به ایالات متحده و دیدار با دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، به‌صراحت طرح «حمله پیش‌دستانه» را مطرح کرده است.
به‌گفته اسرائیل، ایران اکنون نه‌تنها توان تولید موشک‌های بالستیک خود را بازیابی کرده، بلکه حتی آن را افزایش داده است.

برآوردهای اسرائیل نشان می‌دهد که ایران توانایی تولید سالانه حدود ۳۰۰۰ فروند موشک را دوباره به دست آورده است. این مسئله باعث شده اسرائیل شب و روز آرامش نداشته باشد، چرا که بخش اصلی درگیری میان ایران و اسرائیل بر پایه حملات موشکی شکل می‌گیرد.

اگر ایران تولید موشک‌های خود را به‌طور گسترده افزایش دهد و آن‌ها را به‌سرعت وارد یگان‌های عملیاتی کند، در صورت وقوع جنگی دیگر مشابه جنگ ۱۲ روزه، اسرائیل با توجه به وسعت جغرافیایی بسیار محدود خود، چگونه می‌تواند از تلفات گسترده ناشی از حملات موشکی ایران جلوگیری کند؟
از این‌رو، از نگاه اسرائیل، بهترین گزینه اجرای یک حمله پیش‌دستانه، دقیق و نقطه‌ای است تا تهدیدها پیش از آن‌که به مرحله خطرناک برسند، در نطفه خفه شوند.

در شرایطی که نتانیاهو به‌صورت علنی بر طبل جنگ می‌کوبد، پزشکیان نیز موضعی عقب‌نشینانه اتخاذ نکرده است و همین مسئله باعث شد او صراحتاً اعلام کند که ایران با اسرائیل در وضعیت جنگی قرار دارد.

آمریکا در باتلاق خاورمیانه؛ اسرائیل در اندیشه حمله، ایران در آستانه جنگ

در نهایت، چیزی که بیش از همه پزشکیان را در رنج و فشار روحی قرار داده، این است که جنگ ۱۲ روزه با میانجی‌گری آمریکا به‌طور موقت مهار شد و او در همان مقطع، در برابر حملات شدید جریان‌های محافظه‌کار داخلی ایستادگی کرد و تمام توان خود را به کار گرفت تا مسیر آشتی با آمریکا و اروپا را هموار کند.
پزشکیان تلاش داشت توافق هسته‌ای ایران دوباره امضا شود و حتی اعلام آمادگی کرد که در صورت لزوم، از برخی شروط ایران عقب‌نشینی شود تا چهره‌ای دوستانه از تهران به غرب نشان داده شود. در آن مقطع، پزشکیان واقعاً تمام توان فکری و سیاسی خود را به کار بست.
او برای ارسال سیگنال حسن نیت به غرب، حتی پیشنهاد انتقال پایتخت از تهران را مطرح کرد تا ساختار کهنه قدرت سیاسی در داخل ایران درهم شکسته شود و به‌جای آن، یک موجودیت سیاسی جدید با گرایش به غرب شکل بگیرد.

اما نتیجه کاملاً برخلاف انتظار بود. غرب نه‌تنها این تلاش‌ها را نپذیرفت، بلکه آمریکا و اسرائیل در حال آماده‌سازی طرح حمله پیش‌دستانه برای نابودی توان نظامی ایران برآمدند.
در چنین شرایطی، و با هم‌پیمانی آمریکا، اروپا و اسرائیل، تمامی تلاش‌هایی که پیش‌تر انجام شد، در داخل ایران به موضوعی مضحک و بی‌اعتبار تبدیل شد.

امروز می‌خواهیم بررسی کنیم که چرا ایرانِ کنونی به‌سختی می‌تواند با غرب به توافق و آشتی برسد؟

نخستین دلیل، ریشه در تضادهای عمیق مذهبی، فرهنگی و ایدئولوژیک دارد که ایران را با اسرائیل، اروپا و ایالات متحده در وضعیتی ناسازگار قرار داده است.
در آستانه و پس از پایان جنگ سرد، ساموئل هانتینگتون، اندیشمند آمریکایی، کتابی نوشت که محور اصلی آن نظریه «برخورد تمدن‌ها» بود. او در این اثر، جهان را به چند نظام تمدنی تقسیم کرد و یکی از تمدن‌هایی را که از نگاه او تهدیدی جدی برای تمدن مسیحی به‌شمار می‌رفت، تمدن اسلامی دانست؛ تمدنی که ایران یکی از برجسته‌ترین نمایندگان آن محسوب می‌شود.

کتاب هانتینگتون تأثیر عمیقی بر نگاه نخبگان تصمیم‌ساز آمریکا و کشورهای غربی نسبت به ایران گذاشت. در طول سال‌ها، همین ذهنیت تقابلی و دشمن‌انگارانه، تصویری خاص از ایران در افکار عمومی، رسانه‌ها و محافل سیاسی غرب شکل داده است؛ تصویری که باعث شده امروز ایران نتواند به‌سادگی جایگاه خود را در ذهن سیاستمداران و رسانه‌های غربی تغییر دهد یا روابطش با غرب را به‌طور بنیادین بازسازی کند.
و دقیقاً همین‌جا، گره اصلی و ریشه‌ای این بحران نهفته است.

ساموئل هانتینگتون - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

دومین دلیل، ریشه در تاریخ گذشته دارد؛ تاریخی که باعث شده آمریکا و کشورهای غربی همچنان نسبت به ایران کینه‌ای عمیق و حل‌نشده در دل داشته باشند.
رژیم کنونی ایران حاصل انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ است، در حالی‌ که پیش از آن، حکومت پهلوی از نگاه آمریکا «الگوی ایده‌آل ایران» به‌شمار می‌رفت؛ حکومتی که هم از نظر سیاسی با الزامات ایدئولوژیک واشنگتن همخوانی داشت و هم از منظر ژئوپلیتیکی، یکی از مهم‌ترین تکیه‌گاه‌های راهبردی آمریکا در خاورمیانه محسوب می‌شد.

اما وقوع انقلاب اسلامی، معادلات آمریکا در خاورمیانه را به‌طور کامل دگرگون کرد و زمینه‌ساز فرو رفتن واشنگتن در باتلاقی عمیق و پرهزینه در این منطقه شد.

می‌توان گفت تا زمانی که آمریکا گذشته را به یاد می‌آورد و هزینه‌های سنگین راهبردی‌ای را که پس از آن برای مهار و تضعیف ایران پرداخته، در نظر دارد، هرگز از ایران نخواهد گذشت.
در شرایط کنونی، از نگاه غرب، تنها راه آشتی واقعی ایران با آمریکا این است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منحل شود و ساختار حاکمیت دینی در ایران فرو بپاشد.
آیا ایران می‌تواند چنین شرطی را بپذیرد؟ پاسخ روشن است: قطعاً نه.

و آخرین دلیل، پیچیدگی شدید درگیری‌های ژئوپلیتیکی در بستر رقابت قدرت‌های بزرگ است. این وضعیت باعث شده حتی اگر ایران بخواهد ژست آشتی‌جویانه بگیرد، باز هم نتواند اعتماد غرب را به‌دست آورد.
خاورمیانه منطقه‌ای بیش از حد حیاتی است؛ چه برای قدرت‌های منطقه‌ای و چه برای قدرت‌های جهانی. هیچ‌یک از این بازیگران حاضر نیستند از این میدان چشم‌پوشی کنند.
و ایران دقیقاً در مرکز این طوفان ژئوپلیتیکی قرار گرفته است. کشوری که در چنین موقعیتی واقع شده، چگونه می‌تواند از پیامدهای این رقابت‌های سهمگین برکنار بماند و راهی مستقل از تنش و درگیری در پیش بگیرد؟

پایان/

۱۰ دی ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
کد خبر: 34210

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 1 + 10 =