دولت دونالد ترامپ در تنگنای امنیت، سقوط اقتصاد آمریکا، زیان های نظام دلار-محور در وضعیتی که زیست با بدهی دشوار شده و امکان گذار به نظام اقتصادی تولید-محور هم وجود ندارد(در زمان مناسب ممکن نیست)، فتح پیاپی لبه علوم توسط چین، نیاز به همراهی حداکثری کشورهای حاضر در منطقه خاکستری با آمریکا و هجوم همزمان آنها برای فرار از رادار اثرگذاری آمریکا و شکاف در شرق آسیا بین متحدان بالقوه ایالات متحده؛ گرفتار شده است.
بسیاری از این متغیرهای موثر بر سرنوشت هژمونی آمریکا در تضاد با یکدیگر قرار دارند، اما دونالد ترامپ برخلاف آنچه رئالیست های کهنه کاری مانند هنری کیسینجر مبنی بر پذیرش واقعیت غیرابدی بودن هژمونی آمریکا و لزوم اتخاذ سیاست فرود آرام توصیه می کردند، ترجیح داد با اتخاذ سیاستی تهاجمی به امید خطای ادراک و عمل در محور امنیتی مقابل شامل چین، روسیه و ایران نشسته و به قمار قرن دست بزند.
این سیاست در مورد ایران موفق، اما درباره چین و روسیه با خطای زیاد همراه شد و با عدم استفاده از پنجره زمانی عقب نشینی های سردرگم تهران در پسا 7 اکتبر، به دیوار شکست مستقیم آمریکا در دریای سرخ از انصارالله یمن خورد و پرونده آن بسته شد. این پرونده به جز در حالت فروپاشی داخلی ایران که در یک طراحی پیچیده در دستورکار ایالات متحده، انگلیس و اسرائیل قرار دارد، قابلیت مفتوح شدن مجدد ندارد. گزینه برخورد نظامی وجود ندارد و پنتاگون بهتر از تمام ارکان قدرت در آمریکا می داند که ایالات متحده توان بردن هیچ جنگ بزرگی را ندارد. جنگ با انصارالله فرسوده و گران بودن دکترین نظامی آمریکا را در پیش چشم دشمنان این کشور و دشمنان آن یعنی چین، روسیه و ایران قرار داد. گزینه نظامی علیه ایران روی میز نیست، وحشت در تهران بی مورد بود!
- دونالد ترامپ نمی تواند بودجه دولت فدرال را کم کند و علیرغم اخراج بسیاری از کهنه کاران خبره در بخش های مختلف دیوانسالاری آمریکا با سیل نیاز به افزایش هزینه های نظامی امنیتی روبرو شد و در نهایت بودجه ای فربه تر روی میز گذاشت که به خروج ایلان ماسک(مسئول کاهش کسری بودجه) از دولت نیز انجامید، اما این بودجه نه با اوراق قرضه و افزودن بر کوه بدهی ها قابل تامین است، نه با مالیات ستانی بیشتر(ترامپ در اقدامی مضحک لایحه کاهش مالیات ها را به مجلس تقدیم کرد که رد شد) و نه با طرح مرده به دنیا آمده وضع تعرفه بر کالاهای وارداتی در جنگ تعرفه ها. چپاول کشورک های(دویله ها) عربی حاشیه خلیج فارس مشکل را حل نمی کند، چون این اقدام نمایشی چیزی جز علنی سازی و تحقیر شیوخ نبود، زیرا پیش از این هم سرنوشت دلارهای نفتی در جایی غیر از دو سوی آتلانتیک(لندن و نیویورک) رقم نمی خورد.
- سخنان تند جی دی ونس علیه نظام دلار-محور که به شکلی بی خردانه در بوق و کرنا شد، کشورهای واقع در منطقه خاکستری را به اتخاذ سیاستی بدون آمریکا ترغیب کرده است و حتی هند که قرار بود بار دربرگیری چین در جنوب آسیا را بر دوش بکشد هم حیران و منفعل شده است. شکست در جنگ با پاکستانی که با سلاح های چینی می جنگید باعث سقوط اعتبار آمریکا در هند شد و تحولات شبه قاره را 10 سال به زیان آمریکا جلو انداخت. چاپ دلار و خرید کالا از کشورهای همسو مانند ژاپن و کرده در دوران جنگ سرد و البته چین؛ بزرگترین توافق بر بستر پول و اعتبار در تاریخ بشر و یک بازی دو سر برد بین آمریکا و طرف های مقابل بود و آمریکا بابت چاپ دلار متحمل زحمت نمی شد. ونس تندروی کرد و نشان که چیزی از اقتصاد سیاسی نظام دلار-محور نمی داند. هند به اندازه کافی به میوه دلارهای آمریکا نرسید!
- بازی بی معنی با اوکراین و تحقیر زلنسکی غیر از فروپاشی روحیه عمومی در اوکراین و از بین رفتن سرمایه اجتماعی رئیس جمهور تاریخ مصرف گذشته کیف فایده دیگری نداشت و شکافی غیرقابل ترمیم در دو سوی آتلانتیک ایجاد کرد. اگر این تحقیر به آتش بس و توقف ماشین جنگی روسیه می انجامید توجیه داشت، اما درحالیکه در سراسر 1200 کیلومتر میدان نبرد شاهد سقوط پیاپی سنگرهای اوکراینی و فرار مردم از جنگ هستیم، پوچ بودن سیاست ترامپ در جنگ اوکراین بیش از پیش خود را نشان می دهد. اروپا توان تحمل بار جنگ با روسیه را ندارد. چین، ستون اقتصاد روسیه را برافراشته نگاه داشته و کره شمالی صدها هزار نیروی آماده به جنگ آماده کرده است.
- نقض آتش بس پرهیاهو بین اسرائیل و حماس همراه با کشتار مردم بی گناه و گسترش نسل کشی به قحطی و قتل عامل مردم، نه ارزش نظامی دارد و نه برای ترامپ باعث اعتبار شد. بلکه به فروپاشی هرچه سریعتر قدرت نرم آمریکا در جهان انجامید که بایدن با عدم مهار نتانیاهو آنرا ایجاد کرده بود، اما ترامپ به آن سرعت بخشید. جذابیت همراهی با آمریکا در میان مردم معتقد به زیست غربی هم در حال محو شده است.
- عقب نشینی های سردرگم ایران از منطقه پس از ترور(ظن قوی) آیت الله رئیسی؛ تحمیل آتش بس غلط به حزب الله، رها کردن غزه علیرغم اصرار شهید امیرعبداللهیان، عقب نشینی یکجانبه و سریع از سوریه(هزیمت گونه)، بستن دست مقاومت عراق و حتی درخواست از یمن برای آتش بس به مانند هدیه ای آسمانی در دستان نتانیاهو قرار گرفت، اما شکست در دریای سرخ و تحقیر ناوگان دریایی و هوایی آمریکا باعث ناتمام ماندن غلبه های پیشین بر ایران و تبدیل آن به پیروزی تثبیت شده راهبردی شد. حمایت از رژیم باکو در اشغال غیرقانونی قره باغ و همراهی با غلبه طالبان بر افغانستان(طرح ویلیام برنز) بخش پیشینی سلسله اقدامات اعتمادساز یکسویه تهران است که هزینه های آنرا نمی توان برآورد کرد.
- شکست هند در جنگ با پاکستان که با سلاح های چینی انبوهی از جنگنده های غربی و شرقی را به زیر کشید، پاکستان شهباز شریف و الیگارشی لندن نشین اسلام آباد را در مسیر طی کردن جاده ای قرار داد که عمران خان را به دلیل حرکت در ان قربانی کرده بودند. هند قرار نیست سهم ویژه ای در بازار آمریکا داشته باشد زیرا ترامپ بدنبال بازگشت به عصر جان اف کندی و ایجاد مازاد تجاری است و سلاح های غربی هم گره از کار دهلی نو باز نکرد. بنابراین، هند از سکوی دربرگیری چین به یک کشور خجول و منفعل تبدیل خواهد شد که نمی تواند بین فاشیسم پوپولیستی حزب بهاراتیا جاناتا و مقابله با انبوه همسایگانی که از آن متنفر هستند، جمع بزند.
- رونمایی های پیاپی چین از پیشرفت های فناورانه در بستر شرکت های تجاری موفق همراه با بیش از 7 هزار میلیارد دلار سرمایه آماده به حرکت باعث شده است تا متحدان 80 ساله آمریکا همچون ژاپن نیز مردد شده و به جای دنباله روی از دونالد ترامپ بی برنامه ترجیح دهند بر مولفه های موازنه ساز در شرق اسیا متمرکز شوند.
- بی توجهی جمهوری اسلامی ایران به شرق و عدم تعریف روابط راهبردی با چین تنها روزنه ای است که دونالد ترامپ برای برگرداندن میز در اختیار دارد. بخصوص اینکه از سال 1392 تاکنون شاهد اصرار بر تمام اشتباهات قابل تصور در اقتصاد توسط 4 دولت هستیم که بزرگترین هدیه برای اسرائیل و آمریکا است و جمهوری اسلامی را دچار خودزنی داخلی و فرسایش خودخواسته کرده است.
نتیجه اینکه در وضعیت باقی ماندن ایران در برزخ خودخواسته و تلاش برای پیوستن به آمریکا با هر توافقی، پنجره ایجاد فروپاشی از درون تنها روزنه مفتوح در برابر دونالد ترامپ برای در اختیار گرفتن تمام خاورمیانه است که در صورت موفقیت؛ چین و روسیه را در محور از اقیانوس آرام تا دریای سیاه دچار خفگی ژئوپلیتیک کرده و وی می تواند به پیروزی در قمار قرن آمریکایی امیدوار شود. حتی اگر جبهه یمن در پشت سر محور عربی؛ به مقاومت ادامه دهد.
پایان/
نظر شما