به گزارش تحریریه، «تاتیانا گفولر» کارشناس «شورای آتلانتیک» در زمینه چگونگی همکاری ایالات متحده با کشورهای آسیای مرکزی برای جلوگیری از سلطه روسیه و چین آورده است: در حالیکه این منطقه از لحاظ تاریخی تحت نفوذ روسیه بوده، پنج کشور آسیای مرکزی ــ قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان ــ اکنون درگیر همکاریهای اقتصادی فزاینده با چین و طرح «کمربند و جاده» (BRI) آن هستند، هرچند با برخی ملاحظات. تجاوز روسیه به اوکراین ظرفیت این کشور را برای تعامل منطقهای تضعیف کرده و در عین حال اهرم اقتصادی چین را افزایش داده است. همزمان، پکن و مسکو در حال آزمودن ابعاد و عمقهای جدیدی در روابط خود هستند که میتواند بر نحوه تعامل آیندهشان با پایتختهای آسیای مرکزی تأثیرگذار باشد. نگرانی وجود دارد که روسیه ممکن است نهتنها بهصورت مستقل، بلکه با هماهنگی چین، حضور خود را در آسیای مرکزی تقویت کند.
این پویایی پیچیده فرصتی برای ایالات متحده فراهم میکند تا روابط خود را با کشورهای آسیای مرکزی تعمیق بخشد. واشنگتن باید تلاشهای خود را برای همکاری با این پنج کشور را با تکیه بر اهمیت راهبردی آنها، دیپلماسی چندجانبهشان و تغییرات جاری در روابط روسیه و چین افزایش دهد تا استقلال بیشتری برای منطقه ایجاد کرده و مشارکتهای متنوعتری را شکل دهد.
ایالات متحده با اقدام بهموقع خود میتواند از تمایل برخی کشورهای آسیای مرکزی برای کاهش وابستگی به روسیه و چین بهرهبرداری کند و از طریق تقویت روابط اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی، جایگاه خود را تثبیت نماید.
گسترش راهبرد آمریکا در قبال آسیای مرکزی
نشست «C5+1» در سال ۲۰۲۳، که ایالات متحده و پنج کشور آسیای مرکزی را گرد هم آورد، میتواند چارچوبی برای تعامل عمیقتر آمریکا فراهم کند. این نشست، گفتوگویی درباره مواد معدنی حیاتی را آغاز کرد تا از منابع منطقه بهرهبرداری شود و وابستگی به چین کاهش یابد؛ همچنین تعهداتی برای همکاری در مبارزه با تروریسم و امنیت مرزی مطرح شد. پس از آن، در مارس ۲۰۲۴، «انجمن تجاری B5+1» در آلماتی برگزار شد که به تقویت پیوندهای اقتصادی بخش خصوصی کمک کرد.
برای تداوم این تلاشها، ایالات متحده باید طرحهای تجاری و سرمایهگذاری را در اولویت قرار دهد تا برنامههای «کمربند و جاده» چین را متعادل کند. بهعنوان مثال، حمایت از صادرات نفت قزاقستان به بازارهای غربی که از هماکنون روابط اقتصادی متنوعی ایجاد کرده است، میتواند وابستگی آستانه به بازارهای روسیه و چین را کاهش دهد. بهطور مشابه، سرمایهگذاری در بخش انرژیهای تجدیدپذیر ازبکستان ــ جایی که چین نفوذ یافته است ــ میتواند جایگزینی برای نفوذ پکن فراهم کند. از طریق ارائه کمکهای فنی و تأمین مالی پروژههای زیربنایی، ایالات متحده میتواند به کشورهای آسیای مرکزی در برابر سلطه اقتصادی چین کمک کند.
در حالی که تنوعبخشی اقتصادی حیاتی است، آمریکا باید به نگرانیهای امنیتی منطقه نیز بپردازد تا نفوذ روسیه از طریق «سازمان پیمان امنیت جمعی» (CSTO) و حضور فزاینده امنیتی چین را مهار کند. این همکاری میتواند شامل تدابیر کنترل مرزها، آموزشهای ضدتروریستی و تبادل اطلاعات باشد. آمریکا در حال حاضر کمکهای مالی نظامی برای امنیت مرزها فراهم کرده و گفتوگوهای امنیت مرزی C5+1 را با هر پنج کشور برگزار میکند. همچنین برنامههای «کمک ضدتروریسم» را عمدتاً در تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان اجرا مینماید. گسترش این ابتکارات میتواند دفاع منطقه را تقویت کند، بدون آنکه خطر تحریک روسیه را افزایش دهد. چنین اقداماتی، ضمن پرهیز از چالش مستقیم با روابط امنیتی روسیه، وابستگی به CSTO را کاهش خواهد داد، بهویژه در تاجیکستان و قرقیزستان که هنوز پایگاههای نظامی روسیه در آنها فعالاند.
تعامل دیپلماتیک نیز به همان اندازه حیاتی است. بیشتر کشورهای آسیای مرکزی سیاست خارجی «چندجانبه» دارند، یعنی میان پیوندهای امنیتی با روسیه و روابط اقتصادی با چین توازن برقرار میکنند تا بیش از حد به هیچیک وابسته نباشند. بیطرفی قزاقستان در قبال جنگ روسیه علیه اوکراین و تنوع صادرات انرژی ازبکستان نمونههایی از این رویکردند.
آمریکا میتواند با گسترش مبادلات فرهنگی و آموزشی از این عملگرایی حمایت کند؛ برای مثال با افزایش بورسیههای تحصیلی برای دانشجویان آسیای مرکزی و ترویج برنامههای آموزش زبان انگلیسی در منطقه. این اقدامات نفوذ نرم روسیه را که بر میراث تاریخی تزاری و شوروی تکیه دارد، تضعیف خواهد کرد و نیز با توجه به نگرانیها نسبت به رفتار چین با اقلیت اویغور در سینکیانگ، که در کشورهای مسلماننشین آسیای مرکزی بازتاب منفی دارد، تأثیر فرهنگی محدود چین را بیشتر آشکار میسازد.
از طریق حمایت از ثبات داخلی با آموزشهای حکمرانی و برنامههای ضدفساد، ایالات متحده میتواند به این کشورها در مقاومت در برابر فشارهای مسکو و پکن کمک کند. برای نمونه، کمک به اصلاحات اقتصادی قزاقستان میتواند وابستگی این کشور به وامهای چینی را کاهش دهد، و پشتیبانی فنی از کسبوکارهای کوچک در قرقیزستان میتواند سلطه بازار چین را تعدیل کند. این تلاشها باید با تشویق همکاری منطقهای در زمینههایی مانند تجارت و پروژههای انرژی همراه شوند تا آسیبپذیری این کشورها در برابر روسیه و چین کاهش یابد.
بهرهبرداری از تنشهای روسیه و چین
ایالات متحده باید در روابط در حال تعمیق روسیه و چین که از سال ۲۰۲۲ شدت یافته، با دقت عمل کند. تجاوز مستمر روسیه به اوکراین و هشدارهای نهچندان پنهان ولادیمیر پوتین به قزاقستان در سال ۲۰۱۴، رهبران آسیای مرکزی را نسبت به تحریک کرملین محتاط کرده است. واکنش رئیسجمهور قزاقستان، قاسمژومارت توقایف، به اعتراضات سوخت در سال ۲۰۲۲ و درخواست او از CSTO برای اعزام نیروهای «حافظ صلح» روسی، اگرچه بهطور رسمی مورد حمایت بود، اما تردیدها نسبت به نیات روسیه را تقویت کرد.
با این حال، تمرکز بیش از حد روسیه بر جنگ اوکراین، منابع اقتصادی مسکو برای آسیای مرکزی را محدود کرده و خلائی ایجاد کرده است که چین با سرمایهگذاریهای «کمربند و جاده» پر کرده است. آمریکا میتواند از این شکاف بهرهبرداری کند و کشورهای آسیای مرکزی را بهعنوان شرکای بیطرف وارد تعامل نماید تا از همسویی کامل با روسیه یا چین اجتناب کنند. برای مثال، حمایت از صادرات گاز ترکمنستان به اروپا از طریق خط لوله ترانسکاسپین میتواند بازارهای عشقآباد را متنوع کرده و استقلال آن را افزایش دهد.
در مواجهه با شراکت روسیه و چین، ایالات متحده باید دیدگاه بلندمدت اتخاذ کند. این امر بهمعنای دنبالکردن ایده سادهانگارانه «کسینجر معکوس» (reverse Kissinger) یعنی جدا کردن روسیه از چین با دادن امتیاز در اوکراین نیست بلکه استفاده از کارتهایی است که چین خود روی میز گذاشته است، از جمله ادعاهای پنهان سرزمینی در شرق دور روسیه. هرچند چین رسماً پیمان ۲۰۰۱ «حسن همجواری و همکاری دوستانه» با روسیه را نقض نکرده که در ماده ۶ آن آمده است: «طرفین هیچگونه ادعای ارضی نسبت به یکدیگر ندارند»، اما ویدئوهایی که در سال ۲۰۲۴ در پلتفرمهایی مانند ویبو میلیونها بازدید داشتهاند، خواستار تصرف سیبری در صورت «فروپاشی روسیه» شدهاند و پستهای مشابهی در ۲۰۲۵ سیبری را «سرزمین ربودهشده» خواندهاند.
با توجه به منافع اساسی آمریکا در اروپا و آسیا، مسیر منطقی آن است که دولت دونالد ترامپ در پی برقراری صلح پایدار در اوکراین باشد. همزمان، این دولت باید بهطور محرمانه با روسیه درباره تهدید چین به منافع حیاتی روسیه در شرق دور گفتوگو کند و تمایل خود برای همکاری در این زمینه را پس از برقراری صلح اعلام نماید.
تبدیل آمریکا به شریکی معتبر در منطقه
تأثیر جنگ روسیه، معضل راهبردی آسیای مرکزی را برجسته کرده است. در حالیکه حفظ قلمروهای اشغالی اوکراین میتواند نقش امنیتی روسیه را تقویت کند، همزمان بیم از جاهطلبیهای ارضی مسکو در میان همسایگانش افزایش یافته است. در مقابل، سلطه اقتصادی چین خطر وابستگی بلندمدت را در پی دارد. آمریکا میتواند با ارائه جایگزینی متعادل ــ ترکیبی از مشوقهای اقتصادی، همکاری امنیتی و تعامل دیپلماتیک ــ به این کشورها کمک کند تا این خطرات را کاهش دهند. برخلاف روسیه و چین، آمریکا میتواند خود را بهعنوان شریکی معرفی کند که به حاکمیت کشورهای آسیای مرکزی احترام میگذارد و هیچ دستور کار ایدئولوژیکی تحمیل نمیکند.
بیتفاوتی در این منطقه یک گزینه نیست. شکلگیری محور روسیه–چین، منافع آمریکا را تضعیف و جبههای متحد علیه نفوذ غرب ایجاد خواهد کرد. با سرمایهگذاری در انرژی، زیرساخت و سرمایه انسانی کشورهای آسیای مرکزی، ایالات متحده میتواند تابآوری و استقلال آنها را تقویت کند و جایگاه خود را بهعنوان شریکی معتبر در منطقهای پرچالش تثبیت نماید.
پایان/













نظر شما