به گزارش تحریریه، روزنامه الکترونیکی «رای الیوم» در گزارشی به قلم دکتر «حسن مرهج» کارشناس مسائل سوریه آورده است: در صحنه بحرانزده سوریه، عرصه ملی با وضعیتی از سردرگمی سیاسی و اقتصادی روبهرو است که این وضعیت از شکافهای مزمن در ائتلافهای منطقهای ناشی شده است. ضعف نهاد اداری که الجولانی پس از سقوط نظام سابق در دمشق تأسیس کرد، آشکار است. این وضعیت پیچیده، فروپاشی مشروعیت رهبری را نشان میدهد که خود را با زور تحمیل کرده است. این در حالی است که اختلاف قدرتهای منطقهای و بینالمللی بر سر اینکه چه کسی توانایی مدیریت سوریه و دستیابی به ثبات واقعی را دارد، در حال افزایش است.
تحولات اخیر سوریه بیانگر اختلاف گسترده میان ترکیه، قطر و عربستان در سوریه، فراتر از اختلافهای اداری است و به یک جنگ نفوذ آشکار در سوریه تبدیل شده است. تنش میان این محورها از طریق رسانهها و تریبونهای گوناگون آشکار شد، زیرا رسانههای قطری، بهویژه «الجزیره»، انتقادات بسیار تندی را متوجه دولت الجولانی در دمشق کردهاند و آن را کودتایی علیه اصول انقلاب می دانند. در مقابل، رسانههای وابسته به الجولانی و حلقههای قدرت او حملههای متقابلی را انجام دادند و رسانههای مخالف را بازوی طرحهای دشمنان خارجی انقلاب و مشروعیت آن تلقی کردند. این تنش آشکار رسانهها بیانگر درگیری بر سر نفوذ است و نشان میدهد مشروعیتی که کنشگران مختلف درباره آن صحبت میکردند، به دلیل اختلاف شدید میان ناظران پرونده سوریه در حال فرسوده شدن و از بین رفتن است.
در عرصه اقتصادی نیز وعدههای جولانی درباره میلیاردها دلار سرمایهگذاری راه به جایی نبرده و نتیجه نمادین آن از ۲۰۰ میلیون دلار فراتر نرفته است. این نشان میدهد جامعه بینالمللی به مشروعیت دولت الجولانی اعتمادی ندارد، بلکه به این رژیم بهعنوان ابزاری نظامی بدون ثبات اقتصادی و ضمانت سرمایهگذاری نگاه میکند. این موضوع سبب شده اوضاع اقتصادی بهطور پرشتابی وخیمتر شود، بهطوریکه حتی پس از سفرهای خارجی الجولانی، باز هم ارزش پول سوریه پایین آمده است. این نشان میدهد وعده خارجی برای حمایت اقتصادی از سوریه عملی نشده است.
از نظر سیاسی، دیدار بیسابقه رهبران نیروهای دموکراتیک سوریه و نظام لبنان نیز بیانگر تحولات بزرگی در شکل روابط منطقهای است. بدون تردید این موضوع نشان میدهد کشورهای همسایه با توجه به اوضاع موجود، نظام موقت سوریه را در نظر نمیگیرند و با جریانها و قومیتهایی که بتوان با آنها درباره ترسیم دوباره نقشههای نفوذ و حضور در سرزمینهای سوریه مذاکره کرد، روابط برقرار میکنند.
همه این تحولات امور را به مرحله جدیدی از مذاکرات منطقهای پیش میبرد که مرزهای سیاسی و قدرتهای محلی را از نو تنظیم خواهد کرد و در نتیجه، مدل اقتدار متمرکزی را که دههها بر سوریه حاکم بوده، نادیده خواهد گرفت.
ارزیابیهای کلی نشان میدهد الجولانی اکنون حمایت منطقهای را از دست داده و توانایی جلب اعتماد عربستان یا جامعه بینالمللی را بهطور کلی از دست داده است. این موضوع خود را در دیدار نکردن «بنسلمان» با الجولانی و حضور صرف وی در نشستی که الجولانی در آن سخنرانی کرد، نشان داد.
افزون بر این، وجهه اقتصادی او نیز رو به وخامت گذاشته و حتی در حلقههای وابسته به او به منشأ اختلاف تبدیل شده است. همه این مسائل نشان میدهد که مرحله پساجولانی آغاز شده است و حضور وی در قدرت نه از روی مشروعیت و نه بر پایه حمایت مردمی واقعی است، بلکه جایگزینی که بتواند مردم را بسیج کند و خود را تحمیل کند، وجود ندارد.
بهطور خلاصه، سوریه در آستانه فروپاشی مراکز نفوذ و از بین رفتن روابط با خارج قرار دارد. این در حالی است که مردم نیز با شرایط سختی دستوپنجه نرم میکنند و الجولانی دیگر از مشروعیت داخلی و خارجی برخوردار نیست. اکنون او رهبری است که در خلأیی حکومت میکند که هر روز بیشتر میشود. اطرافیان وی نیز مانند برگهای پاییزی که از درخت میریزند، از اطراف وی دور میشوند.
پایان/













نظر شما