ترامپ به ایران ضربه زد، و اما بعد ... !

وقتی بمب‌افکن‌های B-۲ آمریکا شبانه به سوی تأسیسات هسته‌ای ایران پرواز کردند، تصور می‌شد ضربه‌ای مهلک در راه است. اما ایران، با اطلاع از طرح حمله و جابجایی مواد حساس پیش از زمان، حمله ترامپ را خنثی کرد؛ این بار جنگ نه بر سر خاک، بلکه بر سر اطلاعات و بازی روانی بود.

به گزارش تحریریه، مرکز تحلیل‌های ژئوپلیتیک بایدو، تصمیم ناگهانی آمریکا را نمونه‌ای بارز از بازی با آتش در عرصه سیاست جهانی و نتیجه بی‌ثباتی نظام بین‌المللی دانست.

سبک کلاسیک ترامپ؛ اول حمله کن، بعد فکر کن؛ هر طور شده باید سر زبان‌ها باشی!

در ۲۰ ژوئن، ترامپ در نشست خبری کاخ سفید لحنی آرام داشت، گویی نقش یک میانجی‌گر صلح‌طلب را بازی می‌کرد: «باید ببینیم آیا ایران رفتار عاقلانه‌ای در پیش خواهد گرفت یا نه. به آن‌ها دو هفته فرصت می‌دهیم.»

خیلی‌ها این حرف‌ها را باور کردند.

رسانه‌ها درگیر تحلیل شدند که آیا آمریکا به دنبال پنجره‌ای دیپلماتیک است یا نه؛ حتی برخی کارشناسان این را نشانه‌ای برای بازگشت به میز مذاکرات هسته‌ای می‌دانستند.

اما معلوم شد که این «دوره آرامش دو هفته‌ای» فقط حرف بود.

کمتر از ۲۴ ساعت بعد، بمب‌افکن‌های B-۲ مخفیانه برخاستند و مستقیماً به سمت فردو رفتند؛ تأسیساتی که به‌نوعی پاشنه آشیل برنامه هسته‌ای ایران محسوب می‌شود، در عمق ۹۰ متری دل کوه قرار دارند، جایی که هیچ بمبی به‌راحتی به آن نمی‌رسد.

یکی از افسران ارتش آمریکا بعداً با لحنی خونسرد گفت: «اسرائیل در حل مشکل فردو به ما کمک کرد.» اما پشت این جمله، طرحی از پیش طراحی‌شده قرار داشت.

اسرائیل اطلاعات داده، مقدمات را فراهم کرده و ارتش آمریکا با دقت تمام ضربه زده؛ برنامه‌ای کاملاً هماهنگ و نه تصادفی.

این تاکتیک «اول اوضاع را آرام کن، بعد ضربه بزن»، ایران را مشکوک کرده بود.

حرکات ایران، نه از روی شانس بلکه از روی پیش‌بینی بود

بامداد ۲۱ ژوئن، خبرگزاری نور (وابسته به سپاه پاسداران) پیامی به‌ظاهر ساده منتشر کرد: «مواد هسته‌ای کلیدی اوایل ماه جاری جابه‌جا شده‌اند.»

این جمله کوتاه بود، اما اطلاعات درون آن سنگین. مفهوم آن ساده است: حمله هوایی آمریکا، هیچ هدفی را نزده است.

این موفقیت نه از روی «شانس» بلکه از روی «آگاهی قبلی» بود. ایران نه‌تنها مواد را از قبل منتقل کرده بود، بلکه این کار را با نهایت محرمانگی انجام داد؛ به‌طوری که حتی مقامات محلی هم بی‌خبر بودند.

در بیانیه ایران آمده بود: حتی یک گرم اورانیوم غنی‌شده از بین نرفته است.

این حرف‌ها شعار نیست؛ بلکه یک استراتژی حساب‌شده است.

اگرچه ایران در گذشته بارها غافلگیر شده بود، این بار با صبر و اطلاعات به‌موقع، یک ضدحمله «انبار خالی» را اجرا کرد.

ترامپ به ایران ضربه زد، و اما بعد ... !

تصویر ماهواره‌ای نشان می‌دهد که ایران ۴۸ ساعت قبل از حمله آمریکا همه چیز را از سایت فردو خالی کرده و به مکانی امن برده است

هدف اصلی، نبرد روانی بود: ترامپ نیاز به نمایش قدرت داشت

این حمله، اگرچه به تأسیسات هسته‌ای بود، اما در واقع هدفش افکار عمومی بود.

در شرایطی که حمایت داخلی او متزلزل و فشار خارجی شدید است، او نیاز به نمایش قدرت داشت. حرکت شبانه، عملیات ناگهانی، بمباران رسانه‌ای—همه چیز مانند یک سناریوی سینمایی طراحی شده بود. همه این اقدامات در راستای پیام «من هنوز قدرتمندم، می‌توانم ایران را مهار کنم» بود.

اما ایران وارد بازی نشد—نه حمله متقابل، نه واکنش هیجانی، فقط یک «سکوت استراتژیک.»

این رویکرد، از حمله مستقیم هم حرفه‌ای‌تر بود.

پیامی که منتقل شد: «ما از قبل می‌دانستیم که قرار است بیایید، اما آن‌قدر بی‌ارزش بودید که پاسخی ندادیم و جلوگیری نکردیم.»

ترامپ به ایران ضربه زد، و اما بعد ... !

اسرائیل، بازیگر پشت پرده، فقط تماشاگر نبود

بسیاری توجه خود را بر بمب‌افکن‌های آمریکا متمرکز کردند، اما نکته مهم‌تری هست: این جنگنده‌ها از خاک آمریکا بلند نشدند؛ از اسرائیل برخاستند. یعنی این فقط «حمایت متحد» نبود، بلکه یک عملیات مشترک بود.

دلبستگی اسرائیل به تأسیسات فردو بر کسی پوشیده نیست؛ طی سال‌های گذشته بارها تلاش کرده آن را نابود کند، اما موفق نشده بود. این بار با کمک آمریکا، یک ضربه وارد کرد—هرچند به هدف نهایی نرسید، اما برای اسرائیل نوعی «انتقام» محسوب می‌شود.

«این عملیات، نماد همکاری عمیق آمریکا و اسرائیل بود.»

به بیان ساده‌تر، این تصمیم فقط از سوی ترامپ نبود، بلکه نتیجه مشارکت اسرائیل هم بود. فردو برای آمریکا یک هدف استراتژیک است؛ اما برای اسرائیل، یک کابوس دائمی.

جنجال سیاسی در واشنگتن؛ قانون در برابر عمل‌گرایی ترامپ

کاخ سفید هیچ کنفرانس خبری یا بیانیه دیپلماتیکی درباره این حمله منتشر نکرد، گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. خود ترامپ در یک توییت نوشت: «الان زمان صلح است.» این تناقض آشکار، خنده‌دار و در عین حال تأسف‌بار به نظر می‌رسید.

اما در داخل آمریکا، این اقدام جنجال‌آفرین بود. نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان، فوراً اعلام کرد که ترامپ بدون اجازه کنگره قانون اساسی را نقض کرده است. سناتور کریس مورفی نیز صراحتاً گفت: «این رفتار دیکتاتوری است، نه عملکرد یک رئیس‌جمهور.»

قانون اختیارات جنگ ۱۹۷۳ به روشنی تعیین کرده است که رئیس‌جمهور بدون مجوز کنگره نمی‌تواند نیروهای نظامی را بیش از ۶۰ روز در مناطق خصومت‌آمیز مستقر کند؛ اما این بار حتی به اندازه ۶۰ دقیقه هم به کنگره فرصت داده نشد.

در حزب جمهوری‌خواه هم اجماعی دیده نمی‌شد. لیسا مرکاوسکی، سناتور ایالت آلاسکا گفت: «رئیس‌جمهور پادشاه نیست و این شیوه عمل تنها به نظام آمریکا آسیب می‌زند.» در مقابل، حامیان سرسخت ترامپ مثل جاش هولی، سناتور ایالات متحده از میزوری از او دفاع کردند و گفتند: «فکر می‌کنید ایران منتظر می‌ماند تا شما جلسات کنگره را تمام کنید؟ هر روز تأخیر به معنای ساخت یک سانتریفیوژ دیگر است.»

این تضاد میان قانون و واقعیت، واشنگتن را به دو قطب تقسیم کرده و هیچ‌کس حاضر به کوتاه آمدن نیست.

حق وتوی آمریکا؛ سد راه محکومیت جهانی

و سازمان ملل؟ همچنان همان سازمان همیشگی است. ایران اعتراض رسمی خود را ارائه داد و شورای امنیت جلسه‌ای تشکیل داد تا درباره این موضوع بحث کند. نمایندگان کشورهای مختلف نظرات خود را مطرح کردند، اما در نهایت آمریکا با استفاده از حق وتوی خود همه طرح‌های محکومیت را رد کرد.

مکزیک، به عنوان رئیس دوره‌ای شورای امنیت، تنها بیانیه‌ای نمادین صادر کرد و از طرف‌ها خواست «خویشتن‌داری» پیشه کنند. اما نماینده ایران با عصبانیت گفت: «اگر سازمان ملل نتواند جلوی این تهاجم را بگیرد، پس چه کارکردی دارد؟»

چین، هند، آفریقای جنوبی و اندونزی نیز نگرانی عمیق خود را اعلام کردند و خواستار ایجاد مکانیزم ویژه‌ای در مجمع عمومی سازمان ملل شدند تا حق وتوی اعضای دائم محدود شود. این حرکت نه علیه کشور خاصی، بلکه ناشی از بحران اعتماد به نظام بین‌المللی تحت سلطه غرب است.

سکوت سازمان ملل، تزلزل نظام غرب‌محور و جو ملتهب جهانی، همگی به یک پرسش بنیادی بازمی‌گردند: وقتی قانون جای خود را به زور و قدرت می‌دهد، چه کسی می‌تواند به نظم جهانی اعتماد کند؟

جمع‌بندی

این یک عملیات ساده نظامی نبود؛ بلکه جنگی چندلایه، با محاسبات دقیق روانی بود. ترامپ در ظاهر می‌گفت «دو هفته فرصت داریم»، اما پشت پرده دکمه حمله را زده بود. این «یورش غافلگیرانه»، در ظاهر تأسیسات هسته‌ای را نشانه رفته بود، اما در واقع افکار عمومی، رسانه‌ها و فضای انتخاباتی را هدف داشت.

و ایران؟ ایران نه ترسید و نه واکنشی فوری نشان داد، بلکه با جمله کوتاه «مواد از قبل منتقل شده» توانست وزن این حمله را به یک ضربه بی‌اثر تبدیل کند. در این نبرد پیچیده، سرعت حمله مهم نیست؛ بلکه پایداری، دقت پیش‌بینی و مدیریت سکوت است که تعیین‌کننده است.

در این نبرد، سرعت حمله مهم نیست؛ مهم این است که چه کسی بیشتر دوام می‌آورد، دقیق‌تر پیش‌بینی می‌کند و بهتر سکوت می‌کند.

در شطرنج خاورمیانه، هیچ حرکت ساده‌ای وجود ندارد—فقط این مهم است که چه کسی اول اشتباه می‌کند.

پایان/

۲ تیر ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
کد خبر: 32807

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 5 + 2 =

    نظرات

    • نظرات منتشر شده: 1
    • نظرات در صف انتشار: 0
    • نظرات غیرقابل انتشار: 0
    • حسین IR ۰۸:۳۳ - ۱۴۰۴/۰۴/۰۲
      0 0
      احسنت... ... و الان وقت بلند شدن ققنوس است و اجرای نقشه بلندمدت. خروج از npt که بدست خائنان پهپاد به‌دست انجام شد باید اتفاق بیفتد. پایگاه سوریه، بحرین، عین الاسد، اردن و قطر و امارات نیاز به یک گرد و خاک اساسی دارند تا این سگ زرد را برای یک قرن دور نگه دارد. و خداوند یاریگر مؤمنان است.