به گزارش تحریریه، شورای آتلانتیک آورده است: در نه ماه نخست حضورش در کاخ سفید، رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، موفق به کسب چندین پیروزی در سیاست خارجی شده است که پتانسیل تاریخی شدن دارند. حتی برخی از منتقدان سرسخت او نیز به این دستاوردها اعتراف دارند. اما چالش مهمتر در هفتههای پیش رو در انتظار است. این چالش مربوط به نحوه مدیریت ترامپ در مواجهه با رقبا و قدرتهای بزرگ چین و روسیه است — و ماهیت در هم تنیده این دشمنان.
اما ابتدا، خبرهای خوب
در خاورمیانه، دولت ترامپ توافقی در غزه تنظیم کرد که منجر به بازگرداندن آخرین گروگانهای زنده گرفته شده توسط حماس شد و رویکردی مرحلهای برای صلح پایدارتر ارائه داد. این امر میتواند منجر به ادغام اقتصادی و امنیتی بیشتر در خاورمیانه شود که بر اساس توافقنامههای ابراهیم شکل میگیرد و به عادیسازی روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و عربستان سعودی میانجامد.
حملات ترامپ به سه تأسیسات هستهای ایران در ژوئن، با ضربه قاطع به اصلیترین مانع صلح و ادغام گستردهتر خاورمیانه، به این تلاش کمک کرد. او بازدارندگی منطقهای را احیا کرد و نشان داد که ایالات متحده به جای تهدید صرف، وقتی تهران نشان داد آماده مذاکره نیست، اقدام خواهد کرد. چند روز بعد، در لاهه، نفوذ ترامپ باعث شد متحدان اروپایی متعهد شوند هزینههای دفاعی و مرتبط با دفاع را تا سال ۲۰۳۵ به ۵ درصد تولید ناخالص داخلی افزایش دهند. منتقدان ترامپ نگران بودند که او ناتو را نابود کند، اما تاکنون او در تقویت آن نقش داشته است.
حالا، خبرهای کمتر مثبت
چالشهای مهمتر سیاست خارجی ترامپ هنوز حل نشدهاند: آنهایی که او با روسیه و چین روبروست. مگر اینکه ترامپ در هر دو مورد بازنگری کند و مسکو و پکن را به عنوان بخشی از جبهه استراتژیک پیوسته در نظر بگیرد — با ادامه پیشنهاد تعامل قابل اعتماد اما اعمال فشار پایدارتر — تاریخ او را بیشتر به خاطر کارهای ناتمامش قضاوت خواهد کرد تا دستاوردهایش.
مقابله با روسیه و چین نیازمند خلاقیت بیشتر، مهارتهای مذاکره، تفکر استراتژیک و همکاری با متحدان است، بیش از آنچه تاکنون حاصل شده.
متحد به واسطه نارضایتیهای مشترک
همپیمانان ترامپ معتقدند او شایسته جایزه صلح نوبل برای مشارکتهایی است که تاکنون در صلحآفرینی داشته است. این موضوع بر عهده کمیته پنج نفره نروژی است که امسال او را رد کردهاند. اما بسیار مهمتر از هر مراسم سالانه، نبرد نسلی است که تعیین خواهد کرد کدام کشورها و نیروها آینده جهانی را شکل خواهند داد. این تا حد زیادی به نحوه برخورد ایالات متحده و دولت ترامپ، در همکاری با متحدان، با تهدید فزاینده چین، روسیه، ایران و کره شمالی — که به اختصار CRINK نامیده میشوند — بستگی دارد.
«جنگ روسیه علیه اوکراین برای آن مجموعهای از شرکای جدید به ارمغان آورده است،» آنجلا استنت در گزارشی مهم از شورای آتلانتیک مینویسد که هدف آن بررسی نحوه مواجهه غرب با این چالش جدید است. «اگرچه این گروه گاهی به عنوان محور نامیده میشود، در واقع مجموعهای از روابط دوجانبه رو به گسترش با کشورهایی — چین، ایران و کره شمالی — است که برای ادامه جنگ روسیه ضروری هستند.» او اشاره میکند که این کشورها متعهد به ایجاد نظم نوین جهانی هستند و «به طور فزایندهای بلوک ضدآمریکایی را تشکیل میدهند که نه بر اساس ارزشهای مشترک بلکه بر اساس نارضایتیهای مشترک متحد شدهاند.»
در جبهه روسیه، هفته گذشته خبرهای خوبی آمد: ترامپ برنامههای نشست بوداپست با ولادیمیر پوتین را لغو کرد، تحریمهای اقتصادی علیه روسیه را تشدید کرد و به نظر میرسد اقداماتی اتخاذ کرده که به اوکراین در زمینه نظامی کمک میکند. این اقدامات به نظر میرسد نشاندهنده درک بیشتر ترامپ است که صلحی که میخواهد رخ نخواهد داد مگر اینکه پوتین هزینه نظامی و اقتصادی بالاتری برای ادامه جنگ پرداخت کند.
گزارش شده که ترامپ این هفته محدودیتها را درباره نحوه استفاده اوکراین از موشکهای دوربردی که توسط متحدان غربی فراهم شدهاند، برای حملات در داخل روسیه کاهش داده است. مقامات عالی اوکراینی معتقدند این میتواند نقطه عطفی باشد که به آنها اجازه میدهد اهداف نظامی کلیدی مانند تأسیسات ساخت پهپادهای مسلح و موشکهای بالستیک روسیه را که غیرنظامیانشان را میکشد، هدف قرار دهند.
(ترامپ در پلتفرم Truth Social خود به گزارش والاستریت ژورنال درباره تغییر سیاست واکنش نشان داد و آن را رد کرد و گفت: «آمریکا هیچ نقشی در آن موشکها ندارد، هر کجا که باشند، یا اینکه اوکراین با آنها چه میکند!») ترامپ همچنین اولین تحریمهای آمریکا علیه دو شرکت بزرگ نفتی روسیه، لوکاوئیل و روسنفت، به همراه حدود سهدوجین از شرکتهای تابعه آنها را اعلام کرد.
والاستریت ژورنال همچنین گزارش داد که دولت ترامپ اختیار تصویب چنین حملاتی را از وزیر جنگ پیت هگزت، که مقامات اروپایی و اوکراینی گفتهاند تمایلی به دادن چراغ سبز نداشته است، به ژنرال آلکسیوس گرینکوویچ، فرمانده عالی ناتو در اروپا، منتقل کرده است که بهتر شرایط میدان نبرد را درک میکند. اینکه این تغییرات چگونه در عمل اجرا میشوند هنوز معلوم نیست، اما جهت حرکت درست است.
پیش از تغییرات هفته گذشته درباره روسیه، مکس بوت، ستوننویس واشنگتنپست، رابطه ترامپ با پوتین را با کمیک استریپ مشهور چارلز شولز، پیناتس، مقایسه کرد، جایی که «برای دههها، لوسی ون پلت چارلی براون را تشویق میکرد تا توپ فوتبال را لگد بزند — و هر بار درست قبل از اینکه پایش به توپ برسد، آن را میکشید و او را زمین میانداخت... پوتین لوسی است، ترامپ چارلی براون است، و صلح در اوکراین توپ فوتبال است.»
چارلی براون هرگز عاقل نشد، اما خبرهای هفته گذشته نشان میدهد که ممکن است ترامپ از دستکاری و تحقیر پوتین خسته شده باشد. تنها میتوان امیدوار بود که ترامپ شروع به پذیرش نصیحت مارک تیسن، ستوننویس دیگر واشنگتنپست که گفته میشود ترامپ دنبال میکند، کرده باشد.
«رئیسجمهور دونالد ترامپ با پیروی از یک استراتژی ساده، توافقی در خاورمیانه بست: برخلاف کاری که جو بایدن انجام داد عمل کرد،» تیسن اخیراً نوشت. «همین رویکرد به او کمک خواهد کرد تا صلح را به اوکراین بیاورد.»
تیسن معتقد است که حماس و پوتین چند ویژگی مهم مشترک دارند: هیچکدام قصد ندارند جنگهای خود را داوطلبانه متوقف کنند، و هر دو نیاز به اعمال فشار نظامی بیشتری دارند که بایدن حاضر به قبول آن نیست. تیسن اشاره کرد که ترامپ به اسرائیل سلاحهایی داد که بایدن از آنها دریغ کرده بود و حماس را به میز مذاکره کشاند. او استدلال کرد که ترامپ باید همین کار را با پوتین انجام دهد «با تحمیل هزینههای نظامی و مالی غیرقابل تحمل بر روسیه.»
«با متحدانت مهربان باش»
در مورد چین، سبک معاملهمحور ترامپ، تکیه بر تعرفهها و اشتیاق به توافقات، با جاهطلبی رئیسجمهور شی جینپینگ برای تسلط جهانی، اهرمهای مذاکره ناشی از کنترل مواد معدنی حیاتی و تمایل او به صبر برای گذر زمان (با اطمینان از اینکه کارتهای بهتری در دست دارد) مواجه است.
هو شیجین از گلوبال تایمز، که به عنوان نماینده تفکر رسمی چین شناخته میشود، در پلتفرم X گفت که محدودیتهای اخیر چین بر مواد معدنی حیاتی «نقطه عطفی» بوده است. هو افزود: «احساس خفه شدن که آمریکا امروز از کنترل صادرات مواد معدنی کمیاب چین دارد، دقیقاً مانند احساسی است که چین در ۲۰۱۸ هنگام قطع عرضه تراشهها توسط آمریکا داشت... نقطه عطف این است که آمریکا باید به منافع ملی چین، به ویژه منافع اصلی ما احترام بگذارد... نه با تکبر و خودبینی گذشته».
یکشنبه، مذاکرهکنندگان چین و آمریکا اعلام کردند که به چارچوب توافقی درباره مواد معدنی حیاتی و تعرفهها پیش از دیدار رهبران در روز پنجشنبه رسیدهاند. اما جزئیات هنوز نهایی نشده است.
وقتی ترامپ این هفته در آسیا سفر میکند، میتواند نفوذ بیشتری بر چین و روسیه داشته باشد اگر درک کند که آنها چقدر به طور مداوم به عنوان بازیگران کلیدی در CRINK همکاری میکنند و اگر عمداً آنچه هیچکدام از آنها دوست ندارد — متحدان پیمانی — را بیشتر بپذیرد.
نزدیکترین چیزی که ترامپ به اعتراف به مواجهه با محور متجاوزانی که علیه آمریکا توطئه میکنند رسیده، در سپتامبر بود، در جریان رژه و جشن در پکن که رهبران چین، روسیه، ایران و کره شمالی را گرد هم آورد. در پستی در Truth Social خطاب به شی نوشته بود: «لطفاً گرمترین سلام مرا به رئیسجمهور ولادیمیر پوتین و کیم جونگ اون برسان، همانطور که علیه ایالات متحده آمریکا توطئه میکنید.»
در گفتگویی هفته گذشته در شورای آتلانتیک، ملانی هارت، مدیر ارشد مرکز جهانی چین، از نیکلاس برنز، سفیر سابق آمریکا در چین، پرسید چه توصیهای به ترامپ پیش از دیدار برنامهریزی شدهاش با شی در حاشیه اجلاس همکاری اقتصادی آسیا-اقیانوسیه خواهد کرد.
برنز گفت: «اول اینکه هرگز نباید ظرفیت دولت چین و جاهطلبی آنها برای تبدیل شدن به قدرتمندترین قدرت در هند و اقیانوسیه را دست کم گرفت.» دوم، ترامپ باید چین را از این تصور که آمریکا قدرت دیروز است و در حال افول است، ناامید کند. سوم، نمیتوان در تجارت مذاکره کرد و رقابت نظامی و فناوری با چین را نادیده گرفت. و مهمتر از همه، برنز به ترامپ توصیه کرد «با متحدانت مهربان باش.»
برنز ادامه داد: «ایالات متحده رهبر این دو اتحاد بزرگ است، متحدان پیمانی ما در اقیانوسیه و ناتو در اروپا، و ما میتوانیم این اتحادها را به طور مؤثر برای محدود کردن قدرت چین به کار بگیریم.» اما هشدار داد که توسعه پاسخ مشترک به چین دشوارتر است، با توجه به سیاستهای تعرفهای ترامپ علیه متحدان و شرکا، از جمله تعرفه ۵۰ درصدی جدید بر هند و سوال مکرر درباره حاکمیت متحدان. یکی از این متحدان کانادا است که ترامپ در آخر هفته با تعرفه ۱۰ درصدی جدید هدف قرار داد، در بحبوحه اختلاف بر سر تبلیغ تلویزیونی ضدتعرفهای کانادایی.
تاریخنگاران ممکن است به دولت ترامپ با تحسین درباره بسیاری از دستاوردهای سیاست خارجیاش نگاه کنند اما با سوالاتی درباره اینکه آیا تهدیدهای بزرگتر ارائه شده توسط روسیه و چین — و پیامدهای نسلی آنها — را نادیده گرفته است یا خیر. یک دستاورد شایسته جایزه صلح نوبل با این کشورها نیازمند تغییر از بستن توافقهای لحظهای به پذیرش متحدان، شناخت پیوندهای خطرناک میان دشمنان و اجرای استراتژیی منسجم برای مقابله با آنهاست.
منبع: مطالعات رسانههای بینالمللی
پایان/
 
             
            












 
                                         
                                         
                                         
                                         
                                         
                                         
                                         
                                         
                                         
                                         
                                         
                                         
                                         
                                         
                                        
نظر شما