به گزارش تحریریه، شیه شیائو رونگ(薛小荣)، استاد تاریخ معاصر چین در دانشگاه فودان و کارشناس برجسته روابط بینالملل، شرح داد چگونه روسیه و هند با انتخاب یوان، چین را ناخواسته به صحنه اصلی رقابت اقتصادی جهانی کشاندند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، در تاریخ ۹ اکتبر، چندین پالایشگاه دولتی هند اطلاعیهای از سوی روسیه دریافت کردند مبنی بر اینکه: از این پس، تمام خرید نفت هند از روسیه باید با یوان چین تسویه شود.
نکته مهمتر این است که هند نیز با این تصمیم روسیه موافقت کرده است. این خبر مانند انداختن سنگی در آب راکد، موجی بزرگ بهپا کرد و اکنون بسیاری از رسانههای بینالمللی در حال گمانهزنیاند که آیا این به معنای ائتلاف سهجانبه روسیه، چین و هند برای تضعیف سلطه دلار است؟
همه میدانند که هند یکی از بزرگترین خریداران نفت روسیه است و روزانه حدود پنج میلیون بشکه نفت وارد میکند — رقمی نجومی که حجم عظیمی از پول را در بر میگیرد.
تا پیش از این، تسویه معاملات میان دو کشور عمدتاً با دلار آمریکا انجام میشد. اما اکنون پرسش اساسی این است: چرا دو کشور نه از روبل روسیه استفاده کردند، نه از روپیه هند، بلکه یوان چین را بهعنوان ارز مبادله انتخاب کردند؟
در پس این تصمیم، سه دلیل اصلی وجود دارد و هر یک از آنها، ضربهای مستقیم و دردناک به دولت ترامپ و هژمونی دلار آمریکا محسوب میشود.
نخستین دلیل: روسیه و هند در حال دور زدن فشار تحریمهای آمریکا هستند.
در سپتامبر امسال، دونالد ترامپ به بهانه اینکه هند با خرید نفت از روسیه بهطور غیرمستقیم در جنگ اوکراین از مسکو حمایت میکند، تصمیم گرفت ۵۰ درصد تعرفه تنبیهی بر واردات از هند اعمال کند.
ترامپ حتی تهدید کرد که اگر دهلینو به واردات انرژی از روسیه ادامه دهد، این تعرفهها نهتنها لغو نخواهند شد، بلکه ممکن است باز هم افزایش یابند.
این اقدام نشان میدهد که صبر واشنگتن در برابر خرید نفت روسیه توسط هند به آخر رسیده است. و البته، تحریمهای آمریکا علیه هند ممکن است تنها به تعرفهها محدود نماند؛ احتمال دارد در عرصههای مالی و پولی نیز واشنگتن برای هند سنگاندازی کند.
در چنین شرایطی، تسویه معاملات نفتی با یوان چین برای دهلینو امنتر و هوشمندانهتر است.
زیرا روپیه هند هنوز نقش و اعتبار بینالمللی چندانی ندارد و اقتصاد هند نیز آنقدر قدرتمند نیست که بتواند از ثبات پول ملی خود در مبادلات جهانی پشتیبانی کند.
ارزهای ملی روسیه و هند قادر نیستند بهطور پایدار در معاملات ارزی بینالمللی استفاده شوند
از سوی دیگر، روبل روسیه نیز شرایط بهتری ندارد.
روسیه که در معرض تحریمهای فراگیر غرب و آمریکا قرار گرفته، با بیثباتی شدید روبل مواجه است؛ ارزش این ارز یک روز افزایش مییابد و روز بعد بهسرعت سقوط میکند.
در چنین شرایطی، محاسبه مداوم نرخ تبدیل ارز، پرداخت کارمزدهای بالای تراکنشهای بینالمللی، و وابستگی به نظام مالی تحت کنترل آمریکا، مشکلات و ریسکهای فراوانی برای دو کشور ایجاد میکند
بنابراین، استفاده از یوان چین برای تسویه معاملات نفتی، روشی سادهتر، پایدارتر و مطمئنتر است.
به این ترتیب، هم از نوسانات دلاری که تحت کنترل واشنگتن است در امان میمانند، و هم میتوانند از نفوذ و مداخله آمریکا در جریان مبادلات مالی خود جلوگیری کنند.
در نتیجه، وقتی دلار دیگر قابل استفاده نیست، و روبل و روپیه نیز از ثبات کافی برخوردار نیستند، تنها ارزی که در حال حاضر برای هر دو کشور قابل اعتماد و مؤثر است، یوان چین است. به همین دلیل، روسیه و هند تصمیم گرفتهاند تمام معاملات نفتی خود را با این ارز تسویه کنند.
دلیل دوم: آمریکا جرأت درگیری مستقیم با چین را ندارد.
با آنکه «دونالد ترامپ» مدتهاست تهدید میکند که هر کشوری که از روسیه انرژی بخرد، با «تعرفههای تنبیهی سطح دوم» مواجه خواهد شد، اما در عمل، او هرگز جرأت نکرد چین را تحریم کند.
دلیل این مسئله روشن است: ترامپ در جریان جنگ تجاری چین و آمریکا، بهخوبی قدرت واکنش و تلافیجویانه پکن را تجربه کرده است.
در آن جنگ، درست است که چین نیز زیانهایی متحمل شد و دستاورد بزرگی نصیبش نشد، اما در مقابل، اقتصاد آمریکا هم ضربه سنگینی خورد.
در نهایت، دو کشور دریافتند که هیچکدام نمیتوانند طرف مقابل را از نظر اقتصادی به زانو درآورند. به همین دلیل بود که در نهایت، تعرفههای متقابل میان دو کشور به سطح پایه ۱۰ درصد بازگشت، و سه دور گفتوگوی تجاری میان پکن و واشنگتن برگزار شد که در هر بار، اجرای تعرفههای جدید به تعویق افتاد.
مذاکرات تجاری میان چین و آمریکا تاکنون سه دور ادامه یافته است.
باید دانست که ترامپ و ایالات متحده اهل نرمش نیستند؛ در منطق سیاسی واشنگتن، تا وقتی بتوان با زور پیش رفت، نیازی به مذاکره نیست. اما هرگاه با طرفی روبهرو شوند که از قدرت کافی برخوردار است، آنگاه آمریکا به گفتوگو و سازش روی میآورد.
اکنون، چین بزرگترین خریدار نفت روسیه است و هند دومین کشور در این فهرست محسوب میشود.
اینکه آمریکا با وجود شعارهای تند خود، در برابر چین رفتاری کاملاً متفاوت نسبت به هند در پیش گرفته، نشان میدهد که واشنگتن بهخوبی میداند توان رودررویی اقتصادی با پکن را ندارد.
بنابراین، هنگامی که روسیه و هند تصمیم میگیرند معاملات نفتی خود را با یوان چین تسویه کنند، در واقع از چتر حمایت غیررسمی قدرت اقتصادی چین نیز بهرهمند میشوند.
به همین دلیل، دیگر نیازی نیست نگران تحریمها یا فشارهای مالی آمریکا بر تجارت انرژی خود باشند؛ زیرا واشنگتن نمیتواند با کشوری که ارز آن در حال تبدیل شدن به جایگزین دلار است، وارد درگیری مستقیم شود.
دلیل سوم: کشاندن چین به صحنه و استفاده از قدرت آن برای مقابله با آمریکاست.
همانطور که پیشتر گفتیم، ترامپ برای کشورهایی که از روسیه نفت وارد میکنند، تعرفههای تنبیهی سطح دوم در نظر گرفته است. اما در این میان، تنها استثنا، چین است — یعنی بزرگترین خریدار نفت روسیه.
بنابراین، تصمیم روسیه و هند برای استفاده از یوان چین در تسویه معاملات نفتی، در واقع نوعی «کشاندن چین به میدان» است. آنها عملاً چین را به عنوان سپر و میانجی مالی خود در برابر تحریمهای آمریکا قرار دادهاند.
به بیان دیگر، این اقدام نوعی پیام غیرمستقیم به واشنگتن است:
«روسیه و هند تنها به لطف سیستم تسویه یوان چین میتوانند تجارت انرژی خود را پایدار نگه دارند. و علاوه بر هند، چین نیز به عنوان بزرگترین واردکننده نفت روسیه در این تجارت حضور دارد.»
به این ترتیب، هر واکنش تنبیهی آمریکا نهفقط علیه هند یا روسیه، بلکه در عمل علیه چین نیز خواهد بود.
در نتیجه، ترامپ نمیتواند استراتژی خود برای قطع کامل صادرات انرژی روسیه را اجرا کند، مگر آنکه ابتدا بهطور مستقیم با چین درگیر شود — کاری که از نظر اقتصادی و سیاسی برای آمریکا بسیار پرهزینه و خطرناک است.
ترامپ میخواهد صادرات انرژی روسیه را متوقف کند تا پوتین را وادار به مذاکره کند.
اما در پسِ این تسویه با یوان، هند نیز نقشه خود را دارد.
در واقع، یکی از دلایل اصلی که آمریکا تنها هند را بابت خرید نفت روسیه تحریم میکند، نه چین را، این است که هند بخش بزرگی از نفت وارداتی خود از روسیه را برای مصرف داخلی استفاده نمیکند، بلکه آن را به اروپا و آمریکا صادر میکند.
بر اساس گزارشها، هند روزانه حدود ۵ میلیون بشکه نفت خام از روسیه وارد میکند، و این نفت را حداقل ۱۰ دلار پایینتر از قیمت جهانی میخرد؛ در نتیجه سالانه بیش از ۱۷۰ میلیارد دلار صرفهجویی در هزینه واردات دارد.
اما دهلینو به همین رضایت نمیدهد —هند نفت ارزان روسیه را تصفیه کرده و به شکل فرآوردههای نفتی (مثل بنزین و دیزل) به کشورهای اروپایی و غربی میفروشد، و از این راه سود کلانی بهدست میآورد.
به این ترتیب، اروپا و آمریکا در ظاهر روسیه را تحریم کردهاند، اما در عمل با خرید سوخت از هند، باز هم در حال پرداخت پول برای نفت روسیه هستند.
نتیجه چه میشود؟
روسیه از طریق هند، همچنان درآمد نفتی خود را حفظ میکند،
اوکراین همچنان برای جنگیدن به کمکهای مالی و تسلیحاتی غرب وابسته است،
و در نهایت، بازنده واقعی غرب است — در حالی که هند از این بحران بیشترین سود اقتصادی را میبرد.
هند با واردات نفت ارزان روسیه، تصفیه و صادرات مجدد آن به غرب، ارزآوری عظیمی بهدست آورده است.
اما چین تمام نفت وارداتی خود از روسیه را برای مصرف داخلی استفاده میکند. چین به عنوان بزرگترین قدرت تولیدی و صنعتی جهان — همان «کارخانه جهانی» — نیاز انرژیاش بسیار عظیمتر از هند است و مصرف سوخت و نفت در چین اصلاً با هند قابل مقایسه نیست.
به همین دلیل، ترفند اقتصادی هند در خرید نفت ارزان از روسیه و فروش مجدد آن به کشورهای اروپایی و آمریکایی، همان دلیل اصلی خشم و تحریمهای ترامپ علیه دهلینو است.
حال، پرسش اینجاست: چین چه باید بکند؟
تصمیم روسیه و هند برای تسویه معاملات نفتی با یوان چین، از یک سو اعترافی روشن به جایگاه بینالمللی یوان است و از سوی دیگر، تأییدی قاطع بر قدرت اقتصادی چین.
البته، چنین جایگاهی در نظام مالی جهانی نهتنها افتخارآمیز است، بلکه مسئولیتها و چالشهای تازهای را نیز به همراه میآورد.
اما ما چینیها نباید به خاطر اینکه روسیه و هند هر یک اهداف خاص خود را در پشت این تصمیم دارند، دچار تردید یا نگرانی شویم. برعکس، انتخاب یوان از سوی این دو کشور نشان میدهد که چین و ارز ملیاش امروز به اندازهای قدرتمند شدهاند که میتوانند در برابر سلطه دلار و فشارهای اقتصادی آمریکا بایستند.
درست است که این وضعیت به معنای جایگزینی کامل دلار در سطح جهانی نیست، اما بدون تردید، یوان اکنون در بسیاری از مناطق و معاملات بینالمللی، به گزینهای معتبر و قابلاعتماد برای تسویه مالی تبدیل شده است.
یوان چین امروز ویژگیهای یک «ارز جهانی» را پیدا کرده است. در پشت این موفقیت، شبکه عظیم تجارت و سرمایهگذاری چین در سراسر جهان قرار دارد؛ شبکهای که هر روز گستردهتر میشود و نفوذ مالی پکن را در عرصه جهانی تقویت میکند.
شاید تصمیم روسیه و هند، ظاهراً چین را به صحنه اصلی رقابت و درگیری اقتصادی با آمریکا کشانده باشد، اما در واقع چین مدتهاست در مرکز صحنه جهانی ایستاده است. این جایگاه، دیگر چیزی نیست که بتوان از آن گریخت یا پشت آن پنهان شد.
در گذشته، ما سیاست «پنهانکاری و رشد در سکوت» را دنبال میکردیم — زیرا در آن زمان، قدرت و نفوذ چین هنوز به اندازه امروز نبود. اما اکنون که قدرت ملی، فناوری و اقتصاد چین به اوج رسیده، زمان آن فرا رسیده است که با اعتمادبهنفس، چهره واقعی خود را نشان دهیم.
پایان/
نظر شما