به گزارش تحریریه، روزنامه هونان، روزنامه رسمی کمیته حزب کمونیست در استان هونان چین، با اشاره به ناکامی سازوکارهای غربی در قبال ایران، از چرخش آشکار سیاست خارجی تهران بهسوی شرق سخن گفت و این روند را «واکنشی منطقی به بنبست غربگرایی» دانست.
به گزارش این روزنامه، شهر تیانجین شاهد برگزاری کاملترین نشست شورای وزیران امور خارجه سازمان همکاری شانگهای از زمان گسترش این سازمان بود—وزرای خارجه هر ۱۰ کشور عضو گرد هم آمدند تا در مورد مسائل بینالمللی و منطقهای بهطور فشرده رایزنی کنند.
آغاز این نشست با پیامی روشن همراه بود: چین، بهعنوان رئیس دورهای سازمان، با اقدامات عملی در حال سوق دادن این نهاد از «همکاریهای سازوکارمحور» بهسوی «پیوندهای واقعی و معنادار» است.
نمایندگان ۱۰ کشور در موضوعاتی مانند همکاریهای امنیتی، همگرایی اقتصادی و بحرانهای منطقهای به تبادل نظر پرداختند. اما آنچه بیشتر جلب توجه کرد، دیدار دوجانبهای بود که چین بهصورت ویژه برای عراقچی، وزیر خارجه ایران، با وانگ یی، همتای چینیاش، تدارک دید. این دیدار پشت درهای بسته انجام شد و محتوای آن، بهسرعت به کلیدی برای تحلیل تعاملات ایران و چین بدل گشت.
عراقچی در این سفر، اهداف و خواستههایی روشن داشت
در طول سال گذشته، شرایط بینالمللی برای ایران دشوارتر شده است: غرب به رهبری آمریکا با بهانه قرار دادن «مسئله هستهای» به ایران فشار میآورد، اسرائیل تحرکات نظامی مکرری در منطقه دارد، و کشورهای عربی مانند عربستان رویکردی محتاطانه و مبهم نسبت به ایران اتخاذ کردهاند.
در چنین فضایی، واکنش چین از اهمیت بالایی برخوردار بود. وانگ یی با اعلام موضعی روشن، در قالب چهار «حمایت»، پاسخ صریحی به دغدغههای ایران داد:
۱. حمایت مستمر از ایران برای دفاع از حاکمیت ملی و عزت ملت خود
۲. حمایت از ایران در مقابله با سیاستهای قدرتطلبانه و اقدامات زورگویانه
۳. حمایت از ایران برای حفظ حقوق مشروع خود از طریق مذاکره سیاسی
۴. حمایت از سیاست حسن همجواری ایران و تلاشهای آن برای بهبود روابط با کشورهای منطقه
این چهار محور، در ظاهر کلی به نظر میرسند، اما در واقع دقیقاً حوزههایی را پوشش میدهند که اکنون برای ایران حیاتی است: از پاسداری از کرامت ملی تا مقابله با مداخلات خارجی، از حلوفصل پرونده هستهای تا کاهش تنشهای منطقهای.
چین بهنوعی برای همه این چالشها، راهکار و پشتوانهای سیستماتیک ارائه داد.
چرا این چهار «حمایت» برای ایران تا این اندازه اهمیت دارد؟
برای پاسخ به این پرسش، کافی است نگاهی به شرایط واقعی ایران بیندازیم. در سالهای اخیر، اگرچه روابط ایران با کشورهایی مانند چین و روسیه تعمیق یافته، اما همواره این تردید وجود داشته که آیا این حمایتها واقعاً به اندازه کافی قوی و مؤثر هستند یا خیر.
برای نمونه، در پرونده هستهای، ایران بارها بر خط قرمز خود یعنی «عدم توسعه سلاح هستهای» تأکید کرده است، اما بهدلیل نبود حمایت بینالمللی مؤثر، مذاکرات به بنبست کشیده شدهاند. همچنین در روابط با کشورهای همسایه، برخی دولتهای حاشیه خلیج فارس که تحت تأثیر قدرتهای خارجی قرار دارند، با احتیاط و تردید به همکاری با ایران نگاه میکنند.
در این میان، چهار حمایت مطرحشده از سوی چین، در اصل یک «نقشه راه عملیاتی» برای ایران ترسیم میکند: هم با صراحت با دخالتطلبی و سلطهگری مخالفت میکند، هم ایران را به حل مسائل از مسیر دیپلماسی و گفتوگو تشویق مینماید، و هم بهطور فعال از بهبود روابط ایران با کشورهای اطراف حمایت میکند.
این رویکرد «هم پشتیبان و هم راهنما»، برای ایران نشانهای است از امکان ورود به دورانی از همکاریهای واقعگرایانه و مؤثر.
حضور کامل اعضای سازمان همکاری شانگهای، بستر گستردهتری برای چنین حمایتی فراهم کرده است. این سازمان، که از نظر وسعت جغرافیایی و جمعیت، بزرگترین نهاد منطقهای در جهان به شمار میرود، ویژگی منحصربهفردی دارد: پیشبرد همزمان امنیت و توسعه.
در حوزه امنیتی، شانگهای سالهاست که در زمینههایی چون مبارزه با تروریسم و کنترل مرزها عملیات مشترک انجام میدهد و تبادل اطلاعات امنیتی و مانورهای نظامی مشترک به یک روند معمول بین اعضا تبدیل شده است.
برای ایران، عضویت فعال در این چارچوب میتواند دستاوردهای مهمی به همراه داشته باشد: از ارتقای توان دفاعی و امنیتی در برابر تهدیدهای منطقهای، تا تقویت صدای ایران در عرصه بینالمللی از مسیر اتحاد و اجماع با دیگر اعضا.
چارچوب سازمان همکاری شانگهای راهی برای عبور از تحریمها
از جنبه توسعه و اقتصاد، سازوکارهایی مانند توافقنامه تجارت آزاد و همکاریهای انرژی در چارچوب سازمان همکاری شانگهای، برای ایران مسیر جایگزینی در برابر تحریمهای آمریکا و غرب فراهم کردهاند.
برای مثال، نفت ایران میتواند از طریق شبکه انرژی کشورهای عضو شانگهای به بازارهای آسیای مرکزی و جنوبی راه پیدا کند؛ همچنین صادرات محصولات کشاورزی و صنایعدستی ایران با تکیه بر سیاستهای تسهیل تجارت میان اعضا میتواند بهطور قابلتوجهی گسترش یابد. این منافع ملموس و عینی، بهمراتب جذابتر از حمایتهای صرفاً لفظی هستند.
عراقچی «مأموریت» خود را بهخوبی انجام داد. آنچه او پس از بازگشت باید به رهبر جمهوری اسلامی، آیتالله خامنهای، گزارش دهد، صرفاً به چهار «حمایت» چین محدود نمیشود؛ بلکه مهمتر از آن، اثبات این واقعیت است که سازمان همکاری شانگهای میتواند یک پشتوانه قابل اعتماد برای ایران باشد.
برای ایران، عضویت در شانگهای نقطه پایان نیست؛ بلکه دروازهای است بهسوی افقهای تازه در همکاریهای منطقهای.
در این مسیر، ایران به بستری برای همکاریهای امنیتی دست یافته، فرصتهای رشد اقتصادی در اختیار دارد، و مهمتر از همه، دیگر در برابر اراده قدرتهای بزرگ «بیدفاع و بدون تکیهگاه» نیست.
از نگاهی کلانتر، اهمیت این نشست وزرای خارجه فراتر از سطح تعاملات دوجانبه است. این رویداد بازتابی است از یک روند جهانی: در زمانی که تقابل میان یکجانبهگرایی و چندجانبهگرایی شدت گرفته، بسیاری از کشورها به این نتیجه رسیدهاند که تنها از مسیر همکاریهای منطقهای میتوانند منافع خود را حفظ کنند.
سازمان همکاری شانگهای در طول ۲۴ سال گذشته اثبات کرده است که چندجانبهگرایی واقعی، نه ایجاد صفبندیهای متقابل، بلکه گفتوگوی برابر و همکاری برد-برد است—مدلی که در آن برای هر عضو، محیطی امنتر برای توسعه مهیا میشود. مشارکت فعال ایران و حمایت قاطع چین، نمونه زندهای از تحقق این رویکرد است.
نگاهی به شرق، پس از انسداد راههای غربی: چرخش استراتژیک تهران
در تاریخ ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۵، وانگ یی، عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست چین و وزیر امور خارجه این کشور، در شهر تیانجین با عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، دیدار کرد. عراقچی در این گفتوگو با صراحت از حمایتهای چین قدردانی کرد و بار دیگر بر اراده تهران برای توسعه روابط با پکن تأکید کرد. او روابط استراتژیک جامع دو کشور را «دارای پتانسیل عظیم و چشماندازی روشن» خواند. این اظهارات بیش از آنکه تعارفات دیپلماتیک باشند، تأییدی آشکار بر چرخش راهبردی ایران بهسوی شرق در سایه تشدید فشارهای غرب است.
تشکر وزیر خارجه ایران از چین را نباید صرفاً ادای احترام دیپلماتیک دانست، بلکه نشانهای است از یک تصمیم استراتژیک پس از شکست کامل مسیر «نفوذ به غرب».
در سالهای گذشته، ایران بارها کوشید با مشارکت در سازوکارهای چندجانبه به رهبری غرب، از طریق مصالحه، برای خود فضای تنفس اقتصادی و سیاسی ایجاد کند. اما نتیجه آن چیزی جز گرفتار شدن در چرخه «وعدههای بدون عمل و خیانتهای تکراری» نبود؛
وقتی ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و آلمان با استناد به مسئله هستهای، ضربالاجلهایی تعیین کرده و تهدید به بازگرداندن تحریمها کردند، چهره واقعی نظم غربی بر پایه زور و سلطه آشکار شد—در این چارچوب، حقوق مشروع ایران عملاً هیچ جایگاهی نداشت.
حتی در چارچوب برجام، با وجود پایبندی ایران به تعهدات هستهای، خروج یکجانبه آمریکا، بازگرداندن تحریمها و وارد شدن بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار خسارت اقتصادی، و کاهش ۹۰ درصدی صادرات نفت، نشان داد که «شرکای غربی» اعتبار خود را نزد ایران از دست دادهاند.
با نگاهی به این گذشته پرآشوب، این سؤال پیش میآید:
چرا «نظم قواعدمحور غرب» در قبال ایران بارها و بارها ناکام مانده است؟
آیا این ناشی از استانداردهای دوگانه غرب است، یا ماهِیت سلطهطلبانه آن دلیل اصلی است؟
در بحبوحه تنش نظامی ایران و آمریکا در ماه ژوئن، تهران امیدوار بود که غرب نقشی میانجیگرانه ایفا کند، اما آنچه دریافت کرد، صرفاً فشار برای انتخاب طرف، تهدید به تحریمهای بیشتر، و سکوت معنادار بود.
در مقابل، چین نه به دنبال ایجاد صفبندی بود و نه در پی بهرهبرداری ژئوپلیتیکی است. پکن با اتخاذ موضعی متوازن، طرحی برای رفع تدریجی و قابل راستیآزمایی تحریمها ارائه داد—طرحی که هم حق ایران برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را به رسمیت میشناسد، و هم فضای لازم برای گفتوگوی چندجانبه را باز میگذارد.
چنین رویکردی احترام به حاکمیت ایران را نشان میدهد، چیزی که از سوی غرب هرگز دیده نشد.
در حوزه اقتصادی نیز، انسداد مسیرهای غربی، ایران را به درک واقعیت واداشت:
غرب مسیرهای مالی را مسدود و فناوریهای کلیدی را تحریم کرد؛ در حالی که چین با استفاده از تسویهحساب با یوان، اکنون بیش از ۸۲ درصد صادرات نفت ایران را جذب میکند و به ضامن ثبات اقتصادی ایران بدل شده است.
از پروژه قطار سریعالسیر تهران–اصفهان تا راهاندازی شبکه ۵G با کمک هواوی، همکاریهای ایران و چین شکاف ناشی از عقبنشینی غرب را پُر کردهاند.
این دستاوردها، برای ایران روشن ساخته که چه کسی واقعاً برای کمک آمده و چه کسی فقط به دنبال سوءاستفاده از بحران است.
اکنون باید پرسید:
این چرخش استراتژیک به شرق، چه تأثیرات بلندمدتی بر توسعه ایران خواهد داشت؟ و چگونه میتواند آینده توازن ژئوپلیتیکی در خاورمیانه را تغییر دهد؟
از فناوری تا زیرساخت، از فرهنگ تا امنیت، «نگاه به شرق» ایران یک تصمیم موقت یا تاکتیکی نیست؛ بلکه پاسخی است اجتنابناپذیر به فشارهای فزاینده غرب.
هنگامی که ابتکار چین برای معماری امنیتی جدید در خاورمیانه محقق شود، وقتی فناوری ۵G بدون کنترل غرب گسترش یابد، و وقتی تبادل فرهنگی از سد ایدئولوژی عبور کند، ایران مسیر تازهای برای خروج از محاصره هژمونیک خواهد یافت.
تشکر عراقچی از چین، در واقع تأیید راهی است که پس از انسداد همه مسیرهای غربی، به سوی توسعه و استقلال باز شده—مسیری که شاید در ابتدا انتخاب اول ایران نبود، اما امروز تنها تکیهگاه قابل اعتماد آن است.
پایان/
نظر شما