اشتباه بزرگ آمریکا درمورد ایران و خاورمیانه

یک حضور نظامی بزرگ، و ظاهرا ادامه دار نظامی آمریکا، به تهران این توجیه را می دهد که توان نظامی خود و نیابتی هایش را افزایش و احتمال خشونت و هزینه های بدسنجی را بالا ببرد.

به گزارش تحریریه، روزنامه لس آنجلس تایمز نوشت، استدلال دشواری نیست که این روزها، سیاست خارجی بایدن در خاورمیانه، دچار سردرگمی است و تازه ترین نظرسنجی گالوپ می گوید که بیش از ۶۰ درصد آمریکایی ها موافق این گزاره هستند.

اسرائیل، نزدیکترین متحد ایالات متحده آمریکا، سرگرم مجازاتی در غزه است که هر طور حساب کنیم، یکی از مرگبارترین جنگ های خاورمیانه برای غیرنظامیان در تاریخ معاصر است. نیروهای نظامی آمریکا و نیروهای نظامی مورد حمایت ایران، در یک زدوخورد تقریبا روزانه درگیرند و گرایش ضدآمریکایی در خیابان های عربی، از هر زمانی بالاتر است. همچنین متحدان دیرپای عرب واشنگتن، هرچند مشتاق هستند که کار حماس تمام شود، به همان میزان نیز از آنچه در نظرشان، چراغ سبز بایدن برای ویرانی غزه است، خشمگین هستند، اوضاعی که به رقبای آمریکا در خاورمیانه – یعنی چین و تا حد کمتری هم روسیه – فرصت تازه ای برای بهره برداری داده است.

برخی ناظران بر این باورند که ریشه این آشفتگی، در تلاش یک دهه ای آمریکا برای چرخش تعهد نظامیِ ایالات متحده از خاورمیانه به سمت آسیاست. آنها استدلال می کنند که خلاء قدرت ناشی از این چرخش، زمینه را برای این آشفتگی فراهم آورده است. به نظر می رسد که این سنجش، مورد پذیرش خود بایدن هم قرار گرفته و آن را به عنوان پایه واکنش خود به این بحران به کار می بندد و نیروهای نظامی بیشتری را دوباره به خاورمیانه گسیل می کند اما این تشخیص و نسخه نویسی ناشی از آن، نادرست است به چندین دلیل.

اشتباه بزرگ آمریکا درمورد ایران و خاورمیانه

نخست اینکه، دایره و سطح چرخش متصور به آسیا، کاملا محدود است و دوم این که گسیل نیرو و تسلیحات آمریکایی به خاورمیانه از زمان حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل، به هیچ رو با نیازهای این منطقه – که از قبل هم نظامی شده بود – سازگار نیست. این واکنش، به جای آن که یک عامل ثبات آور باشد، می تواند به جنگ گسترده تری دامن بزند و آمریکا را در تعهداتی بی پایان درگیر کند آن هم در زمانی که منابع نظامی آمریکا در آسیا مورد نیاز است.

برخلاف تصور رایج، حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه، ظرف یک سال گذشته افزایش یافته است و تا اول اکتبر به ۴۵ هزار نفر رسید که با هواپیماها و کشتی های جنگی حمایت می شوند. بعد از حمله حماس هم که ناوهای هواپیمابر بیشتری به این منطقه اعزام شدند.

یک حضور نظامی بزرگ، و ظاهرا ادامه دار نظامی آمریکا، به تهران این توجیه را می دهد که توان نظامی خود و نیابتی هایش را افزایش و احتمال خشونت و هزینه های بدسنجی را بالا ببرد. سرازیر کردن نیروهای نظامی آمریکا به خاورمیانه، همچنین این ریسک را در خود دارد که ایالات متحده، زیر بار تامین امنیت متحدان محلی اش برود آن هم در زمانی که باید آنها را ترغیب کند که خودشان کار دفاع از خود را بر عهده گیرند. همچنین این رویکرد، نوعی بازگشت به سیاست کهنه نظامی – محور آمریکا در منطقه است، حال آن که آنچه واقعا ضرورت دارد، مجموعه کلی تری از ابزارهای سیاستی است تا با چالش های اقتصادی و اجتماعی کنونی همچون دگرش آب و هوایی و گذر از هیدروکربن ها مقابله شود.

این نگرانی ها که کاهش حضور نظامی آمریکا، ممکن است به جسورتر شدن ایران بیانجامد، غلوآمیز است. ایران در تنگنای فشارهای سیاسی و اقتصادی، نفعی در آغاز جنگ منطقه ای ندارد و در عوض تلاش های دیپلماتیکی را هم در ماه های اخیر با همسایگانش آغاز کرده است. بهترین روش برای مقابله با بدکرداری های تهران در سراسر منطقه، همکاری های اطلاعاتی، شراکت های دریایی و دفاع هوایی با متحدان در کنار تحریم های هدفمند است به جای یک حضور نظامی بزرگ و متعارف. در اینجاست که حضور کمتر، دستاورد بیشتری دارد. با عقب کشیدن حضور نظامی ایالات متحده و نه افزایش آن، هم آمریکا و هم خاورمیانه، شرایط بهتری خواهند داشت.

نویسنده ها: فردریک وری Frederic Wehrey، عضو ارشد برنامه خاورمیانه در بنیاد کارنِگی برای صلح بین المللی و جنیفر کاواناگ Jennifer Kavanagh، عضو ارشد برنامه دولتمداری آمریکا

منبع:دیپلماسی ایرانی

پایان/

۵ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۰
کد خبر: 28427

برچسب‌ها

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 6 + 12 =